پاسخ به:شعر كودكانه فصل تابستان
شنبه 21 تیر 1399 1:18 AM
تو ای کولر
که هر دم میکنی خِرخِر
که نگذاری بخوابم لحظهای من
از ته این دل
بشو آرام یا اینکه
بگیرم پنکهای زیبا
و بعد از آن
کنم بیرون تو را زینجا
ولی گر تو شوی آرام
به این خِرخِر دهی پایان
در این گرمای تابستان
که خواهم خواب را از جان
برایت سایهبان سازم
و پوشالی نو اندازم تنت
تو ای کولر
کمی آرامتر دیگر
که دارد میپرد از سر
که دارد میکشد او پر
همه خوابِ سر ظهرم
بیا مردی کن و دیگر نکن خِرخِر
تو ای کولر!