ناوگان دريايي رژيم صدام ظرف سه ماه نابود شد
یک شنبه 26 دی 1389 8:44 AM
گفت وگو با امير دريادار عبدالله معنوي رودسري
در سال 1348 وارد نيروي دريايي ارتش شدم و از آنجايي كه در آن موقع در ايران دانشگاه نظامي وجود نداشت، ما را براي گذراندن اين دوره به خارج از كشور اعزام مي كردند. در آن زمان دانشجويان نيروي دريايي را به كشورهاي آمريكا، انگليس، ايتاليا و آلمان مي فرستادند. با توجه به برنامه هايي كه براي ما پيش بيني شده بود، دوره تحصيلات تكميلي و يكسري دوره هاي تخصصي را در آلمان گذرانديم.
پس از يك دوره پنج ساله راهي بندرعباس شديم. در طول مسير، در انگليس به منظور انجام يكسري كارهاي اجرايي توقف داشتيم و از آنجا كه توقفمان طولاني شد و نيز نيروي دريايي ارتباط مستقيم با پيشرفت هاي تكنولوژيكي و همچنين در بعد تفكر عملياتي دارد، از قبل گذراندن يكسري دوره هاي تخصصي را برايمان پيش بيني كرده بودند. در سال 54 به ايران آمديم و از سال 54 تا 56 كار دريانوردي را با ناوهاي ايراني در منطقه يكم دريايي ايران انجام مي داديم؛ در 22 بهمن 57 كه انقلاب به پيروزي رسيد، من از بندرعباس به پايگاه دوم دريايي ارتش در بوشهر منتقل شدم.
پيش از شروع جنگ با توجه به شرايطي كه داشتيم، به ترتيب بندرعباس، بوشهر، خرمشهر و آبادان براي پذيرش يگان هاي نيروهاي دريايي آماده شده بود. همچنين در جزيره خارك نيز يكسري از يگان هاي هوادريا و بالگردها مستقر بودند. مناطقي مانند چابهار هم براي فعاليت يگان هاي نيروي دريايي پيش بيني شده بود كه هنوز عملياتي نشده بودند. در زمان آغاز جنگ تحميلي من در منطقه دوم دريايي ارتش در بوشهر، فرماندهي ناوچه هاي موشك انداز كلاس پيكان را با درجه پايه سرواني برعهده داشتم. اگر نيروي دريايي ارتش بعثي وارد منطقه گسترده خليج فارس و درياي عمان مي شد، از نظر عملياتي براي ما مشكلات زيادي را ايجاد مي كرد. اگرچه نيروي دريايي ما از تجهيزات روز غربي بهره مند بود، نيروي دريايي عراق هم از جديدترين تسليحات شوروي بهره مي برد و از شناورهايي استفاده مي كرد كه شناورهاي روز اروپاي شرقي بود. اگر عراق وارد گستره وسيع تري از دريا مي شد، مشكل اساسي براي ورود و خروج كالاهاي ما ايجاد مي كرد و ما راهي نداشتيم به جز اينكه با بستن معابر وصولي دست عراق را از گستره دريا كوتاه كنيم كه اين هم در هفتم آذر سال 59 عملي شد و عراق دستش در طول جنگ تحميلي از دريا كوتاه شد. اما در طول جنگ، آمريكا و فرانسه با دادن هواپيماهاي مختلف و آخرين تجهيزات هوايي به عراق، نيروي هوايي اين كشور را تقويت كردند و عراق از فاصله دور كشتي هاي ترابري و نفتكش را مورد هدف قرار داده و بدين ترتيب جنگ نفت كش ها را به راه انداخت.
¤ از شهيد محمد ابراهيم همتي فرمانده ناوچه پيكان براي ما صحبت كنيد.
- شهيد همتي با من در آلمان هم دوره بود و هر دو نفر ما فرمانده ناوچه پيكان بوديم. از خصوصيات شهيد همتي اين بود كه انسان بسيار نترسي بود. پيش از روز هفتم آذر 59 من و چند تن ديگر طبق مأموريتي كه داشتيم با ناوچه هاي كلاس پيكان، سكوهاي نفتي البكر و الاميه را بمباران كرديم تا عراق نتواند از طريق اين منطقه كه بر معبر وصولي بندر امام مشرف بود، شناورهاي ما را چه در اين معبر و چه در خورموسي هدف قرار دهد. روز هفتم آذر طبق طرحي كه تنظيم شده بود شهيد همتي و يگان هاي ديگر براي بمباران سكوهاي نفتي البكر و الاميه به منطقه مورد نظر اعزام و با شناورهاي دشمن درگير شدند. متعاقب آن نيروي هوايي عراق وارد معركه شد و با توجه به پشتيباني نيروي هوايي ما از شناورها، جنگي ميان نيروي دريايي و هوايي دو كشور درگرفت. وقتي كه اين ماجرا ادامه پيدا كرد، دستور صدام اين بود كه به هر قيمتي شده اين درگيري را به نفع خود به پايان برساند. اين باعث شد تا 80 درصد شناورهاي آنها از پايگاه هايشان بيرون بيايند و يكي پس از ديگري توسط شناورها و هواپيماهاي ما يا غرق شده يا آسيب ديده و تا آخر جنگ از كار افتاده و نتوانستند در دريا حضور پيدا كنند. شهيد همتي با توجه به شجاعت خود و همراهانشان، اين درگيري را هدايت مي كردند. درنهايت متأسفانه با موشكي كه از سوي يكي از شناورهاي دشمن شليك شد، شناور شهيد همتي غرق شد و ايشان به همراه چند تن از همراهانشان به شهادت رسيدند و تعدادي هم نجات پيدا كرده و به پايگاه منتقل شدند. پس از اضمحلال نيروي دريايي عراق ما تلاش كرديم تا با به كارگيري سيستم كنترل قوي از حضور مجدد عراق در دريا جلوگيري كنيم.
¤ درخصوص جنگ نفت كش ها بيشتر توضيح دهيد.
- پس از اضمحلال نيروي دريايي عراق از آنجايي كه سيستم ارتش عراق، سيستم شرقي بود و براي انتقال به سيستم غربي زمان زيادي نياز بود، عملا در اختيار گذاشتن شناورهاي غربي درخصوص عراق كاري بيهوده بود. براين اساس كشورهاي غربي هواپيماها و بالگردهايي را در اختيار عراق گذاشتند كه مجهز به سلاح هاي روز بود. اين هواپيماها و بالگردها از فاصله 70 كيلومتري اهداف خود را شناسايي كرده و به سمت هدف شليك مي كردند؛ يعني اين هواپيماها بدون اينكه از خاك عراق خارج شوند، عمليات خود را انجام مي دادند. علاوه بر اين هواپيماهاي «سوپر اتاندارد» از طرف فرانسه در اختيار صدام قرار گرفت كه مخصوص عمليات در دريا بود، بر فراز دريا پرواز كرده و اهداف خود را مورد اصابت موشك قرار مي داد. از آنجايي كه شناورهاي نيروي دريايي ما را در دريا نمي توانستند هدف قرار دهند، در نتيجه كشتي هاي تجاري و نفتكش را مورد اصابت موشك قرار مي دادند. قدرت هاي غرب و شرق مي خواستند با هدف قراردادن كشتي هاي نفتكش ما توسط نيروي دريايي عراق از نظر اقتصادي ما را تحت فشار قرار دهند.
وظيفه ما در دريا، حفظ امنيت است و ما در راستاي انجام وظايفمان به تفتيش كشتيهاي مشكوك مي پرداختيم.
پس از فرماندهي ناوچه كلاس پيكان با بالا رفتن درجه ام به ترتيب فرمانده دوم ناوشكن سبلان، فرمانده ناو نيروبر لارك و فرمانده ناوشكن سبلان شدم. پس از اضمحلال نيروي دريايي عراق و آغاز جنگ نفتكشها و حضور نيروهاي فرامنطقه اي در خليج فارس، وظايف ما يكي كنترل معابر وصولي بود و ديگري جلوگيري از ورود كالا به عراق كه در جنگ از آنها استفاده مي شد. ما روزانه حدود 20 تا 30 كشتي را در دريا متوقف و آنها را بازرسي مي كرديم و اين كار طبق قوانين بين المللي انجام مي شد. برخي از كشورها در ظاهر دشمن نبوده و عمل منافقانه دارند و ما كشتيهاي زيادي را به دليل حمل تسليحات و كالاهاي استراتژيك به مقصد عراق متوقف كرديم. بخش شمالي خليج فارس را ناوچه هاي پيكان در كنترل خود داشتند و وظيفه ما تأمين امنيت تنگه هرمز بود.
پس از فرمانده دومي ناوشكن سبلان، فرماندهي ناو نيروبر لارك به من داده شد. وظيفه ما در اين زمان اين بود كه اگر جزيره اي مورد حمله دشمن قرار مي گرفت، با پياده كردن نيروها جزيره را از دشمن بازپس بگيريم. علاوه بر اين ما بايد وضعيت موجود را حفظ كرده و كار پشتيباني از جزاير را نيز انجام مي داديم.
ناوها در دريا يكسري وظايف دارند كه اولين آن گشت و شناسايي است. اين وظيفه چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ بايد انجام شود و ناو بايد رفت و آمدها را زير نظر داشته باشد و از ورود كشتي هاي بيگانه به منطقه آبهاي داخلي جلوگيري كند. هر كشور ساحلي در دريا منافعي دارد و بخشي از دريا تحت حاكميت كشور ساحلي بود و تمام منابع اقتصادي آن متعلق به كشور ساحلي است. ناوهاي نيروي دريايي كشور ساحلي موظفند تا از اين منافع كشورشان حفاظت كنند. كمك به كشتيهاي آسيب ديده و كارهايي از اين قبيل از وظايف جانبي ناوها به شمار مي رود.
در دوران جنگ تحميلي اولين فاز كار ما اين بود كه ناوگان نيروي دريايي عراق را از كار بيندازيم كه اين كار در سه ماهه اول جنگ انجام شد. فاز دوم كار ما اين بود كه از دسترسي مجدد عراق به دريا جلوگيري كرده و از معابر وصولي حفاظت كنيم و سومين فاز اين بود كه در منطقه خليج فارس حاكميت خود را اعمال كرده و تمام عبور و مرورها در محدوده خليج فارس را در كنترل خود داشته باشيم كه اين مسئله برخلاف خواسته هاي آمريكا بود. آنها فكر نمي كردند كه نيروي دريايي ايران بتواند هشت سال دوام بياورد. قدرت نمايي ما در خليج فارس در طول جنگ تحميلي و كنترل كشتيهاي كشورهاي منطقه اي و فرامنطقه اي عليرغم درگير بودن در جنگ، عصبانيت كشورهايي چون آمريكا را به دنبال داشت و آنها مستقيماً با حضور در منطقه خليج فارس به اذيت و آزار و ايجاد مزاحمت براي نيروي دريايي ايران مي پرداختند. در نهايت آنها در 29فروردين 67سكوهاي نفتي ما را مورد هدف قراردادند و پس از آن ناوچه اي را كه در آنجا مأمور كنترل آن منطقه بود، محاصره كردند؛ بدون اينكه آن ناوچه به آنها اعلان جنگ كرده باشد. اين كار اوج وحشت آمريكا از توان نظامي ايران را نشان مي داد. در 29فروردين 67يكي از ناوچه هاي ما به نام جوشن كه مشغول گشتزني در منطقه مياني خليج فارس بود، پس از اينكه شناورهاي آمريكايي سكوهاي نفتي ما را هدف قراردادند، به سمت سكوها رفت تا به وضعيت رسيدگي كند كه توسط شناورهاي آمريكايي محاصره، مورد هدف قرار گرفته و در نهايت غرق شد. باز در همان روز در منطقه شمالي خليج فارس و در ميانه هاي آن، ناوچه سهند كه آن هم به گشتزني در منطقه مي پرداخت، توسط شناورهاي آمريكايي محاصره و با آنها درگير شد. من در آن زمان در دريا بودم و دو ساعت دريايي با ناوچه سهند فاصله داشتم. به سرعت خودم را به محل درگيري رسانده و من هم درگير شدم. همه اين درگيري ها در حالي انجام مي شد كه ما تصوري از اينكه آنها قصد حمله به ما را دارند، نداشتيم؛ زيرا اين شناورهاي آمريكايي پيش از اين هم در منطقه خليج فارس تردد مي كردند و تردد آنها به آرامي صورت مي گرفت و يكباره در 29فروردين 67 به شناورها و سكوهاي نفتي ما حمله ور شدند. اين شيوه جنگ، نشانگر ترس و وحشت آمريكا از پيشرفت هاي ارتش ايران و به ويژه نيروي دريايي و مقاومت اين نيرو در طول جنگ تحميلي بود.
¤آمريكا چطور در خليج فارس با ما وارد جنگ شد؟
-بعد از اينكه رژيم بعثي نتوانست در دريا اعمال حاكميت داشته باشد و مضمحل شد، كشورهايي كه از او حمايت مي كردند و مي خواستند توسط اين كشور منافعشان را تأمين كنند، از آنجايي كه كشور ديگري در منطقه خليج فارس توان اين را نداشت كه اين كار را انجام دهد، خودشان مستقيما وارد معركه شدند. من در طول هشت سال جنگ تحميلي كشورهاي زيادي را در خليج فارس ديدم كه شناورهايشان در اينجا حضور داشتند. آنها با بهانه تأمين امنيت، حضور خود را در منطقه توجيه مي كردند و هزينه حضورشان در خليج فارس را از كشورهاي عربي منطقه مي گرفتند. حضور مقتدرانه ما در خليج فارس باعث شد تا آمريكا از حالت بالقوه به حالت بالفعل درآمده و مستقيما وارد عمل شود. در روز 29فروردين67، مصادف با اول رمضان، به سكوهاي نفتي و ناوچه هاي ما حمله كردند. به عقيده من، آنها از اين روز كه روز ارتش هم بود استفاده تروريستي كردند و به خيالشان در اين روز كه مردم و ارتش درگير مراسم بزرگداشت اين روز هستند، بهترين فرصت براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي است. آنها از اينكه به جمهوري اسلامي اعلان جنگ دهند، وحشت داشتند و مي دانستند اگر اين گونه باشد، ما با اقتدار جلوي آنها خواهيم ايستاد. آنها هم از دريا و هم از هوا به ما حمله كردند و وقتي من به كمك ناوچه سهند رفتم، از آسمان هم به ما حمله شد. نيروي هوايي ما هم به دليل ناگهاني بودن حمله و بي اطلاعي نتوانست به كمك ما بيايد و با هواپيماهاي آمريكايي درگير شود. هواپيماهاي آمريكايي با ما گلاويز شدند و حدود نيم ساعت تا 45دقيقه ما با هواپيماهاي آمريكايي درگير بوديم. آنها وقتي كه ديدند با سلاحهاي معمول خود نمي توانند ما را به تسليم وادارند، همانطور كه خود آنها هم به آن اعتراف كرده اند، با سلاح هاي ليزري ما را هدف قراردادند كه ما در آن زمان سيستم كشف ليزر نداشتيم و آنها هم از اين مسئله اطلاع داشتند. ما با اقدامات خود موشكهاي هواپيماهاي آمريكايي را به سمت ساحل منحرف مي كرديم و آنها با استفاده از موشك هايي كه ما سيستم كشف آنها را در اختيار نداشتيم به ما آسيب رساندند. پس از اين حادثه ما از حالت آفندي به حالت پدافندي درآمديم و پس از تخليه بخشي از نيروها به كمك گروهي ديگر و با بهره گيري از سيستم كنترل صدمات (كه اين خود يك علم مستقلي دارد)، به تخليه آبهاي درون كشتي پرداخته و حريق را خاموش كرديم. كشتي را به بندر عباس برده و مشغول بازسازي آن شديم (عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد) و همين اتفاق باعث شد تا ما به صنعت ساخت كشتي هم دست پيدا كنيم همين ناوشكن سبلان امروزه در منطقه باب المندب به گشتزني و انجام وظيفه مي پردازد.