اين عمليات با محوريت ناوچه پيكان از سوي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و با همكاري نيروي هوايي ارتش انجام شد كه طي آن بيش از دو سوم توان دريايي ارتش عراق منهدم و باقي مانده آن نيز در شمال خليجفارس و در منطقه "ام القصر" محبوس شد. در عمليات مشترك دريايي و هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران كه از بامداد روز هفتم آذر 1359 تا بعدازظهر آن روز ادامه داشت، خسارات جبرانناپذيري به ارتش عراق وارد شد. در اين عمليات كه به منظور جلوگيري از استقرار نيروهاي دشمن در سكوي نفتي "البكر" واقع در منطقه "فاو" انجام شد، شش فروند از ناوچههاي دشمن شامل چهار فروند ناوچه مدرن موشكانداز "اوزا" و دو فروند ناوچه اژدرافكن منهدم شد و تعدادي از موشكهاي پرتاب شده از ناوچههاي دشمن نيز در هوا مورد هدف قرار گرفته و نابود شدند. در اين عمليات ضمن پاكسازي سكوي نفتي "البكر" و اسارت تعدادي از نيروهاي عراقي مستقر در آن، سه فروند "ميگ" عراقي توسط ناوهاي نيروي دريايي و هواپيماهاي جنگنده نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران سرنگون شد. با انجام عمليات مرواريد، خسارات انساني و مالي فراواني به ارتش عراق وارد شد ولي آنچه اهميت اين عمليات را بيشتر ميكند، قطع خطوط مواصلاتي عراق و جلوگيري از تجارت دريايي اين كشور است كه در همان روزهاي ابتدايي جنگ صورت گرفت چرا كه بدين ترتيب ضربه اقتصادي مهلكي به عراق وارد شد آنچنانكه به گفته دريادار سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، اگر كمكهاي مالي كشورهاي ديگر نبود، عراق نميتوانست بيش از شش ماه جنگ را ادامه دهد. تجارت از طريق آبهاي آزاد و واردات و صادرات كالاهاي مختلف به وسيله كشتيهاي غول پيكر تجاري از جمله مهمترين شاهراههاي اقتصادي كشورها به حساب ميآيد و كارشناسان، يكي از عوامل تاثيرگذار در توسعه كشورها را به ميزان دسترسي آنها به آبهاي آزاد وابسته ميدانند. بر همين اساس، عراق كه تنها راه ارتباطياش با آبهاي آزاد به "خورعبدالله" محدود ميشد، يكي از اهداف اصلي حمله خود به ايران را گسترش ارتباط با اقيانوس ميدانست بنابراين در همان روزهايي ابتدايي جنگ قصد از كار انداختن نيروي دريايي ارتش ايران را داشت ولي با اتخاذ تاكتيكهاي مناسب از سوي نيروي دريايي كشورمان و انجام عملياتي همچون مرواريد، طي 68 روز نه تنها بيش از دو سوم توان دريايي خود را از دست داد بلكه با محصور شدن در منطقه "امالقصر" و كنترل خليجفارس و تنگه هرمز توسط نيروي دريايي ايران، صادرات نفت خود را از دو سكوي نفتي استراتژيك "البكر" و الاميه" از دست رفته ديد. * "مرواريد" به روايت كاربر مخابرات عمليات رادار ناوچه پيكان ناوسروان مجتبي مسيحي، كاربر مخابرات عمليات رادار ناوچه پيكان در عمليات مرواريد، در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، درباره روزهاي عمليات مرواريد در سال 59 ميگويد: پنجم مهرماه سال 59 به ما امريه دريانوردي دادند كه به دريا برويم. يك روز بعد به ما پيام دادند كه سكوي الاميه توسط پرسنل ويژه تكاور پاكسازي شده است و گفتند كه حدود 10 نفر را هم به اسارت گرفتهاند. بدين ترتيب سمت جنوب سكوي الاميه پاكسازي شد و ما به آن منطقه رفتيم. در همين حين من دو هدف را بر روي صفحه رادار مشاهده كردم. بلافاصله به شهيد همتي فرمانده ناوچه پيكان اين مساله را اطلاع دادم و سپس به سمت آن دو هدف حركت كرديم. چون نميخواستيم با موشك درگير شويم، با توپخانه درگير شديم و هر دو هدف را مورد اصابت قرار داديم و سپس به اسكله برگشتيم. اسيراني كه توسط تيم ويژه گرفته شده بودند به ناوچه منتقل شدند. وقتي آخرين نفر به ناوچه آمد من دو هدف ديگر بر روي رادار مشاهده كردم و باز هم بلافاصله به همتي خبر دادم. منطقه جنگي اعلام كرديم و به سمت دو هدف جديد حركت كرديم؛ يكي از آنها را با توپخانه از بين برديم و يكي هم به سمت خود عبدالله فرار كرد و به گل نشست. تقريبا ساعت 4 يا 5 صبح بود كه يك هدف ديگر را مشاهده كردم كه به سمت اسكله البكر ميرفت. وقتي به اسكله رسيد، غواصاني كه در آنجا حضور داشتند را سوار كرد و هنگام برگشت به سمت "خورعبدالله" به طرف آن حركت كرديم و آن را مورد اصابت قرار داديم و بدين ترتيب يك ناوچه ديگر عراق هم از بين رفت. مسيحي از نور شديدي كه در آن زمان بر روي رادار ديده بود سخن گفت و افزود: در حال برگشت به اسكله بوديم كه نور بسيار شديدي بر روي صفحه رادار مشاهده كردم كه با سرعت زياد به سمت ما ميآمد. بلافاصله با توپ 76 ميليمتري آن هدف نوراني كه يك موشك بود را هدف قرار داديم و آن موشك را بر روي هوا منهدم كرديم. يكي از بچهها به نام ناواستوار پيرسياهكل كه كنار شيشه مخابره بود به دليل شكستن شيشه بر اثر انفجار موشك بر روي هوا، به شدت زخمي شد فرمانده به او گفت كه با هليكوپتر به منطقه دوم اعزام شود ولي او گفت من با همين ناوچه آمدم و با همين ناوچه برميگردم. هميشه بچههاي ناوچه پيكان اين ازخود گذشتگي را نشان ميدادند. در همين حال بوديم كه موشك ديگري بر روي صفحه رادار مشاهده كردم و به شهيد همتي خبر دادم. به دستور وي، اسكله را دور زديم و موشك آنها به اسكله عراقيها اصابت كرد. سپيده دم از پست شنود به ما خبر دادند كه 5-6 هواپيما به سمت ما حملهور شدهاند. بلافاصله همتي منطقه جنگي اعلام كرد و نفرات پشت توپ قرار گرفتند و سه فروند از هواپيماهاي جنگي دشمن را هدف قرار دادند. تقاضاي پشتيباني هوايي كرديم و نقطه طول و عرض جغرافيايي 5 هدف موجود بر روي رادار را به عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي داديم و آنها اهداف مورد هدف هواپيماهاي خودي قرار گرفتند. حدود ظهر بود كه عمليات ما تمام شد و به سمت منطقه دوم دريايي برميگشتيم پنج مايل كه از سكوي الاميه جدا شديم، همتي فرمانده ناوچه پيكان من را صدا زد و پس از تشكر به خاطر موفقيتآميز بودن عمليات، دستور برگشت داد. در حال گفتوگو بوديم كه بچهها داد زدند: موشك، موشك. موشك اول به پاشنه ناوچه اصابت كرد و شفت، موتور و پروانه ما از كار افتاد و به يك هدف ثابت براي ناوچههاي عراقي تبديل شديم. وي ادامه داد: موشك دوم به بدنه ناوچه برخورد كرد ما به درون آب افتاديم وقتي در آب بوديم، ميگهاي عراقي بر روي ما رگبار بستند بچهها از نيروهاي شنود شنيده بودند كه عراقيها گفته بودند بايد به هر طريق ممكن، ناوچه پيكان و پرسنل آن را از بين ببريم. ناوچه عراقي كه ما را هدف قرار داده بود به سمت ما آمد كه ما را دستگير كند كه توسط يكي از عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي هدف قرار گرفت و از بين رفت. بدين ترتيب جنگ هوايي ادامه داشت و ما از درون آب ميديديم كه ميگهاي عراقي توسط نيروهاي ما از بين ميروند.
مسيحي در مورد نجات يافتن خود و برخي همرزمانش ميگويد: پس از پاكسازي منطقه توسط هواپيماهاي F14 خودي، هليكوپترهاي نيروي دريايي ما را از آب گرفتند و من هم آخرين نفر نجات پيدا كردم. از آنجايي كه چشم راست من به شدت مجروح شده بود، شب در بيمارستان خوابيدم و صبح به تهران منتقل شدم. به دليل سنگين بودن جراحت چشم راست، هشت ماه در بيمارستان نيروي دريايي بستري بودم و پنج بار مورد عمل جراحي قرار گرفتم. وي به نقش نيروي دريايي ارتش در جنگ تحميلي اشاره كرد و افزود: نيروي دريايي ارتش ايران، نيروي دريايي عراق را در همان اوايل جنگ منهدم كرد به طوري كه نيروي دريايي عراق در ادامه جنگ نتوانست عرضاندام كند و كاملا فلج شد و منطقه خورموسي و خورعبدالله در بالاي خليجفارس و نيز تنگه هرمز كاملا در اختيار نيروي دريايي بود. * شهيد همتي بزرگ، استثنايي، عاشق و آزادمرد بود برادر شهيد محمدابراهيم همتي فرمانده ناوچه پيكان در عمليات مرواريد در سال59 هم ميگويد: هر كسي با هر نژاد و مذهبي كه باشد وقتي براي رسيدن به هدفش از جان خود ميگذرد و خود را قرباني ميكند، اين مايه شگفتي و حيرت است. حميدرضا همتي در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، درباره ويژگيهاي برادر شهيد خود ميگويد: ويژگيها و خاطرات شهيد همتي فراموش شدني نيست. او انساني بزرگ، استثنايي، عاشق و آزاد مرد بود. وي به روزهاي آغاز جنگ و حضور داوطلبانه شهيد همتي در عمليات مرواريد اشاره كرد و گفت: در آن زمان ما در تهران بوديم و برادر من در مرخصي بود و به طور داوطلبانه براي انجام عمليات عازم بوشهر شد. ما در تهران منتظر بوديم كه با توجه به موفقيتآميز بودن عمليات، برادرم برگردد. كوچكترين برادر شهيد همتي از لحظه شنيدن خبر شهادت برادر خود سخن گفت و افزود: ما در تهران منتظر او بوديم و يك مراسم مهماني برگزار شده بود تا اينكه خبر شهادت برادرم به ما رسيد و در آن مهماني قيامتي به پا شد. حميدرضا همتي درباره زمان اعزام شهيد همتي به جبهه اظهار كرد: زماني كه جنگ شروع شد، برادرم، من و پسر عمويم را به پارك برده بودند ظهر كه به خانه رسيديم، سفره ناهار پهن بود كه به او پيغام دادند كه از بوشهر تماس گرفتهاند يادم هست كه شهيد همتي همانجا با ناراحتي گفت: بالاخره جنگ شروع شد و بعد هم ناهار نخورده به سمت بوشهر حركت كرد و با توجه به اينكه پروازي صورت نميگرفت، خود را با اتوبوس به شيراز و از آنجا به بوشهر رساند.