«عموکتابی» درواقع یک جوان 26 ساله و فارغالتحصیل رشته مدیریت کسبوکار از دانشگاه شهید بهشتی است که به خاطر علاقه فراوان به کتاب، کار دیجیتال مارکتینگ و مشاوره کسبوکار را رها کرده و به کتابفروشی، آن هم از نوع مجازیاش روی آورده است.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مطهره میرشکاری: جبران خلیلجبران جملهای دارد که میگوید:«اگر نتوانی با عشق کار کنی و عاشق کارت نباشی، بهتر است کارت را رها کنی، در کوچه بنشینی و از کسانی که کارشان را دوست دارند، صدقه بگیری.» حال این کار میتواند کتابفروشی باشد؛ آنهم برای کتابفروشی که میگوید وقتی درباره کتاب حرف میزند؛ انگار تمام سلولهایش حرف میزنند.
اگر مشتری پروپاقرص کتاب و کتابخوانی باشید و دستی هم بر آتش فضای مجازی داشته باشید، حتما صفحات یا کانالهای معرفی و فروش کتاب را دنبال میکنید و بسته به نوع اطلاعات و خدماتی که ارائه میدهند، احتمالا در انتخاب و خرید کتاب از آنها بهره میبرید. «عموکتابی» یکی از این صفحات در اینستاگرام است که توانسته طیفی از علاقهمندان به کتاب را به خود جلب کند. با بازدید از این صفحه و آشنایی با نوع نگاهش به کتاب، شیوه معرفی کتابها و تلاش گرداننده صفحه در مشاورهدادن به مخاطبان خود، میتوان به دغدغه گرداننده آن پی برد. در ادامه با او همسخن شدیم و از کم و کیف کارش پرسیدیم.
«عموکتابی» درواقع یک جوان 26 ساله و فارغالتحصیل رشته مدیریت کسبوکار از دانشگاه شهید بهشتی است که به خاطر علاقه فراوان به کتاب، کار دیجیتال مارکتینگ و مشاوره کسبوکار را رها کرده و به کتابفروشی، آن هم از نوع مجازیاش روی آورده است. او دوست ندارد تصویر ذهنی مخاطب از خود را مخدوش کند، به همین خاطر هیچ عکسی از خود منتشر نمیکند و معتقد است که هر کدام از مخاطبان، میتوانند یک تصویر از او در ذهن داشتهباشند و با آن ارتباط گرفتهاند که قطعا از تصویر واقعی او بسیار تاثیرگذارتر است.
او درباره شروع فعالیتش میگوید: «این ماجرا به دو سال پیش برمیگردد که دانشجوی ارشد مدیریت کسبوکار بودم. یکی از موارد مهمی که در دانشگاه و در بحث مدیریت کسبوکار به ما یاد داده میشود، بحث فروش و بازاریابی است و من هم چون از کودکی مرتب کتاب میخواندم، این ایده به ذهنم رسید که اگر قرار است مدیریت فروش یاد بگیرم، بهتر است روی محصولی کار کنم که خودم به آن اعتقاد و باور دارم و این آغاز کار من در بحث فروش کتاب بود.»
عموکتابی که حالا صاحب یک کتابفروشی مجازی است، در آغاز این راه فروش حضوری کتاب را تجربه کرده و در بیان این تجربه میگوید: «در دوران دانشجویی برای پروژه درس مدیریت فروش و اینکه بحث فروش را یاد بگیرم، یکی از دوستانم را که اتفاقا تازه کتابفروشی راه انداخته بود، در چند نمایشگاه کتاب همراهی کردم. جالب است یکیدو بار که او را همراهی کردم، فروش کتابهایش چند برابر شد. او معتقد بود که من چون هم درس مدیریت فروش خواندهام و هم چون کتاب را دوست دارم و هنگام حرفزدن درباره کتاب، با تمام سلولهایم حرف میزنم، مردم را جذب میکنم. آنجا بود که فهمیدم علاقه شدیدی به این بازار کتاب دارم؛ از آنجاییکه خودم از کودکی در فضای کتاب بودم و زیاد کتابفروشی میرفتم، خیلی جاها متوجه میشدم که کتابفروش به کتابهایش مسلط نیست و نمیتواند درست مردم را راهنمایی کند، یا اینکه اصلا وقتی نمیگذارد تا با مردم ارتباط بگیرد؛ بنابراین من آنجا بهواسطه بحث تمرین برای یادگیری فروش، زمینهای از کتابفروشی را تجربه کردم.»
عموکتابی بعد از فارغ التحصیلی از رشته مدیریت کسبوکار، مانند دیگر همرشتهایهای خود، ناگزیر وارد فضای مشاوره کسبوکار میشود و دیجیتال مارکتینگ، بحث سایت و سئو و این قبیل موارد فروش را یاد میگیرد و بهصورت تخصصی بیشتر روی کسبوکارهایی مثل موادغذایی یا لوازم آرایشی مشاوره میدهد؛ اما در همین گیرودار به یک تضاد درونی درباره ادامه کار خود میرسد که درباره آن میگوید: «از خودم پرسیدم چرا عمرم را صرف کسب و کاری میکنم که خودم اصلاً به آن باور ندارم و چرا در حوزهای که خودم به آن باور دارم کار نکنم؟ در این بازه زمانی صفحه اینستاگرامی «عموکتابی» را داشتم؛ یعنی این صفحه را از همان دو سال پیش -که کار فروش کتاب را یاد میگرفتم- راهاندازی کردم؛ ولی آن زمان فقط به ترویج و معرفی کتاب میپرداختم و هنوز بحث فروش درمیان نبود.»
اینکه اصلا خود عنوان عموکتابی از کجا آمده، خود داستان مفصلی دارد. او در اینباره اشاره میکند: «عنوان عموکتابی هم به همان تجربه فروش نمایشگاهی برمیگردد که عرض کردم. در یکی از همان نمایشگاههای کتاب که همراه دوستم شرکت کرده بودم، بدون هیچ برنامه از پیش تعیین شدهای، از من خواسته شد بهجای یک نفر دیگر، در یک جمع ۵۰۰ نفره یک سخنرانی درباره کتاب و یک معرفی کتاب داشته باشم. ۱۵ دقیقه وقت داشتم متن سخنرانی و معرفی کتابم را آماده کنم. خاطرم هست شب قبل آن برنامه، برای بچههای یکی از دوستانم که مرا عمو صدا میزنند، کتاب میخواندم و دوستم بهشوخی مرا عموکتابی صدا زده بود. من از اسم عموکتابی خوشم آمد و در آن سخنرانی هم برای اینکه گفتههایم را جذابتر کنم، خودم را اینگونه معرفی کردم: «من سامان رجایی هستم؛ معروف به عموکتابی». که خیلیها خوششان آمد و استقبال کردند. بنابراین انتخاب این اسم یک چیز کاملا فیالبداهه بود؛ یعنی چیزی نبود که از قبل فکر و برنامهریزی شده باشد. بعد از این سخنرانی در نمایشگاه کتاب متوجه شدم، خیلیها با اسم عموکتابی ارتباط گرفتهاند و من را با همین اسم خطاب میکنند. در مجموع بازخورد خوب و مثبتی از این اسم دریافت کردم.»
عموکتابی؛ یکصدم خلاقیتی که مدنظرم بود
سامان رجایی که به عشق کتاب و کتابفروشی، چشم بر درآمد خوب دیجیتال مارکتینگ بسته و کار خود را رها کرده است؛ درباره فعالیت صفحه اینستاگرامی «عموکتابی» و شروع به کار کتابفروشی مجازی خود میگوید: «صفحه عموکتابی را همان زمان دانشجویی راهاندازی کردم، اما ابتدا فقط فعالیت ترویج کتاب داشت؛ تا اینکه فارغالتحصیل شدم و تصمیم به کسب و کار گرفتم. پس از فارغالتحصیلی، مدتی در آژانس دیجیتال مارکتینگ، بهعنوان مشاور تولید محتوا بودم و بحثهای دیجیتال مارکتینگ را کار میکردم. درست است که درآمد آن خوب بود، اما از کار خودم راضی نبودم. ابتدا هم خیلی در شک و تردید بودم که من این همه زحمت کشیدم و در دانشگاه شهید بهشتی درس خواندم، پس نباید کتابفروشی کنم، اما بالاخره پا روی آن شک و تردیدها گذاشتم و شروع به کار در فضای بازار کتاب کردم. هم سایت و هم صفحه اینستاگرامی عموکتابی را راه اندازی کردم و این طور شد که کتابفروشی مجازی ما راه افتاد.»
رجایی که هنوز چندان در بازار کتاب به سود اقتصادی نرسیده است، به آینده کار کتابفروشی بسیار امید بسته و میگوید: «درست است که تازه فروش را شروع کردیم و هنوز خیلی به بازار نرسیدیم، اما شاید باورتان نشود؛ از همین صفحه اینستاگرامی «عموکتابی»، آنقدر بازخورد مثبت گرفتهام که مرا به ادامه کار بسیار امیدوار کرده است و به این نتیجه رسیدهام که در فضای کتاب آنقدر کارِ نشده، یا کم کار شده وجود دارد که من _با به کاربردن یکصدم آن خلاقیتی که مدنظرم بوده_ اینقدر بازخوردهای خوب دریافت کردهام؛ بنابراین من در این مدت کوتاهی که فعالیت داشتم، از نوع بازخوردها دریافتم که خلاء زیادی در بحث کتاب است.»
اشتغالزایی 4 نفره یک کتابفروشی نوپای مجازی
رجایی که کار کتابفروشی را بهصورت مجازی شروع کرده، آن را نقطه قوت کار خود میداند و میگوید: «در همین فروشگاه مجازی، غیر از خودم، سه نفر دیگر مشغولاند؛ یک نفر انباردار، یک نفر پیک و یک نفر هم اپراتور سایت است؛ بنابراین فروشگاه کتاب مجازی عموکتابی جمعا برای چهار نفر اشتغالزایی داشته است. کتابهایمان را هم مانند دیگر کتابفروشیها از پخش میگیریم. هنوز به درآمدزایی چندانی نرسیدهایم اما در آینده که فروشمان گسترش یابد، کمکم درآمدمان هم بهتر خواهد شد.»
از تفاوتهای عمده صفحه «عموکتابی» با دیگر صفحات مجازی فعال در حوزه تبلیغ و فروش کتاب و شاید دلیل جذب و همراه نگهداشتن مخاطب با خود، این است که مخاطب با شخصی روبهرو استکه خود کتابها را خوانده و پاسخگو و راهنمای مخاطبان است. رجایی از معدود کتابفروشانی است که دغدغه چگونه کتابخوان شدن مخاطبان خود را نیز دارد و سعی میکند در صفحه مجازی خود، علاوه بر معرفی و فروش کتاب، شیوه درست مطالعه کردن را نیز به آنها آموزش دهد. او میگوید:«من به واسطه اینکه قبلا در موسسه «کتابپردازان» -با سابقه ۲۵ سال کار در حوزه ترویج و توسعه مطالعه و کتابخوانی- کار میکردم و هم این که خودم مدتها مهارتهای مطالعه را کار کردم، برنامهای را با عنوان «عموکتابی ۱۴۰۰» طراحی و اجرا کردم که مردم در این مدت زمانی که در قرنطینه خانگی هستند، برای سال ۱۴۰۰ خود، تحت عنوان «آخرین سال قرن، بهترین سال زندگی من» هدفگذاری و برنامهریزی کنند.»
«عموکتابی» صرفا یک فروشگاه کتاب نیست
وی در توضیح طرح «عموکتابی ۱۴۰۰» میگوید: «برنامه این است که در صفحه اینستاگرام و سایت عموکتابی، آموزش و مهارتهای نرم مطالعه و کتابخواندن هم اضافه شود؛ زیرا اینکه خیلی از مردم ما کتاب نمیخوانند، به خاطر عدم خودآگاهی است؛ یعنی شناختی از خود و نیازهای خود ندارند و همین خاطر نمیدانند چه کتابی میتواند نیاز آنها را برطرف کند. یا اینکه اصلا خیلیها مهارتهای مطالعه را بلد نیستند و نمی دانند مطالعه به چه صورت است؟! چراکه در مدرسه اینکه قبل از شروع مطالعه، حین مطالعه و پس از آن چه باید کرد و بحث مدیریت زمان به آنها آموزش داده نشده است؛ درصورتی که من معتقدم کتابخواندن باعث میشود مدیریت زمان، حل مسأله و ارتباط موثر ما بسیار قوی شود؛ ولی متاسفانه اینها را هیچ کتابی به ما آموزش نداده است. بنابراین رویکرد ما این است که «عموکتابی» صرفا یک فروشگاه کتاب نباشد، یعنی در کنار فروش کتاب، آموزشهای نرم و مهارتهای مطالعه نیز به مخاطب آموزش داده شود.»
مدیر فروشگاه مجازی «عموکتابی» اقبال مخاطب به این کتابفروشی را حاصل دستهبندی بودن کتابهای این فروشگاه و توجه به همه سلیقهها میداند و میگوید: «کتابهایی که در صفحه عموکتابی معرفی میشود، را برای مخاطبین دستهبندی کردهایم و جالب اینجاست که در همین چند روز اخیر بازخوردهایی از چند مخاطب داشتم که معرفی کتاب صفحه خیلی خوب است و توانسته همه سلائق را جذب کند. از طرفی امروز در فضای مجازی و همین نرم افزار اینستاگرام، صفحات معرفی کتاب زیاد است، اما برخی از این صفحات تک بعدی هستند و فقط کتابهای ترجمه و غربی معرفی میکنند و جایی برای کتابهای داخلی و مذهبی ندارند. برخی صفحات هم فقط کتابهای مذهبی معرفی میکنند؛ یعنی نتوانستهاند همه سلیقهها را پوشش دهند؛ ولی من در صفحه عموکتابی سعی کردم برای همه سلیقهها کتاب معرفی کنم و بین مذهبی و غیرمذهبی تفاوتی قائل نشوم، همین مساله باعث میشود همه طیف مخاطب داشته باشم.»
رجایی درباره معرفی و فروش کتابهای کودک در این کتابفروشی مجازی میگوید: «جدیدا کتابهای کودک هم برای فروش به صفحه و سایت «عموکتابی» اضافه کردهایم و قرار است در سال ۱۴۰۰ روی بخش کتاب کودک با شدت بیشتری کار کنیم. همچنین هم در سایت و هم در صفحه عموکتابی اینستاگرام مشاوره آنلاین داریم و به مخاطبان خود با توجه به سن میزان مطالعه و آگاهی کتابهای متفاوتی پیشنهاد میکنیم».