دلنوشته ، مهدی جان.....
پنج شنبه 29 اسفند 1398 8:08 AM
جلوه کن مولا جان!
مولای من!
ای ناگهان تراز همه ی اتفاق ها
پایان خوبِ قصه ی تلخِ فراق ها
ای وارثِ شکوه اساطیر،جلوه کن
تاگم شود ابهت این ادعاها...
" اللهم عجل لولیک الفرج ، وجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره "
" اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم "
@Labkhand_313💯
مولا جان ، در وصف آغاز ولایت
فروغی بی بدل مهتـــاب دارد
و انگشتر عقیقی نـــــاب دارد
بیــــــا زاهد به گلـــــزار ولایت
که شیعه یک گل شاداب دارد
شنیدم هاتف غیبی چنین گفت:
عجب تاجی به سر ارباب دارد
ادا در می آوریم
دل بیقرار نیست
"ادا در می آوریم"
چشم انتظار نیست
"ادا در می آوریم"
بر لب دعای ندبه...
و دل غرق شهوت است
این انتظار نیست
"ادا در می آوریم"
آقا محب واقعی ات در میان ما
یک از هزار نیست
"ادا در می آوریم"
دلیل جدایی ز تو
فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است
ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است
همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم
كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است
ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است
بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است
جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است
گواه قلب حزین سردی نگاه من است
بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم
كه این غلام قدیمی بارگاه من است