«بچه های محله ی طرشت، همه شان توی یک دسته جمع شده بودند و وقتی حرفی و بحثی پیش می آمد، شروع می کردند به قمپز درکردن. اگر بحث شهر بود، از آب و هوا و درختان خوش قد و بالا و مردم نجیب و پر دل و جرأت محله شان می گفتند –که یک تنه ده تا محله را حرف هستند- و وقتی گفتگو به جنگ می کشید، ول کن نبودند.
کم کم کار به جایی کشید که دور و بر گردان، هر جا پا می گذاشتی روی هر صخره و پشت هر تابلویی نوشته و نشانی از آنها بود:
-قبله ی دل ها طرشت است.
-هنگام بردن نام طرشت با وضو باشید.
-شما بچه های طرشت چشم و چراغ این ملتید.
-از پذیرفتن گلوله های کمتر از آرپی جی معذوریم!»
***
«...هیچ کدامشان را زنده بیرون نیاوردند. فقط دو نفر – همان دو تا حمل مجروح های دیلاق دسته- با این که مثل ذغال سیاه شده بودند هنوز خیال می کردی زنده هستند.»
***
متونی که خواندید از کتاب «پرسه در خاک غریبه» گرفته شده است. نویسنده ی این کتاب «احمد دهقان» و موضوع این کتاب جنگ در روزهای سرد و برفی جبهه های غرب است.
ویژگی ممتاز این کتاب آن است که برخلاف افراط ها و تفریط هایی که درباره ی رزمندگان اسلام شده است، نه آنها را قدیس نشان داده و نه انسانهای کوچه و بازار! آنچه در این کتاب از رزمنده و جبهه می خوانید، جز واقعیت نیست. رزمنده انسانی است مثل دیگر انسان ها که از جان خویش می ترسد و حتی گاهی این ترس باعث می شود با شروع پرتاب خمپاره ها بگریزد.
یکی دیگر از زیبایی های این کتاب آن است که به زبان عامیانه و ساده نوشته شده است و در جای جای کتاب اتفاقها و داستانهای تازه از انسانهای مختلف می خوانید: سرگذشت آنها، تحولاتشان وپایانشان.
به کارگیری زبان طنز در این کتاب، پرسه در خاک غریبه را تبدیل به رمانی پرکشش و خواندنی تبدیل کرده است.
در این کتاب هم می خندید هم می گریید! نشر نیستان این کتاب را با قیمت 4500 منتشر کرده است.
واکنش خواننده پس از خواندن کتاب: بهت و سردرگمی از خواندن این همه واقعیت عریان!