0

معرفي كتاب هاي سايت مستور

 
vbolandi
vbolandi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 421
محل سکونت : تبریز

پاسخ به:معرفي كتاب هاي سايت مستور
شنبه 25 دی 1389  5:19 PM

نامیرا چاپ ارسال به دوست
24 تیر 1389 ساعت 00:00


ربیع در حیاط خانه ی خود تنها بر سکویی نشسته و در خود فرو رفته بود. ام ربیع از خانه بیرون آمد و از دیدن ربیع اندوهناک و آرام به او نزدیک شد و کنارش  نشست. ربیع نگاهی به مادر انداخت و دوباره در خود فرو رفت. گفت:
«هیچ وقت فکر نمی کردم دنیا به این فراخی، این چنین برایم تنگ شود.»
مادر گفت:
«تا وقتی چاره ی کار را در انتقام ببینی ، هرگز دلت آرام نخواهد گرفت.»
«و اگر از خون پدرم هم بگذرم باز هم دلم آرام نخواهد گرفت. اما تو تنها به خود می اندیشی! مرگ پدر را فراموش کرده ای و می خواهی مرا آرام کنی تا جانم را حفظ کرده باشی! ولی من برای ریختن خون قاتلان پدرم، از مرگ هراسی ندارم.»
بلند شد و در حیاط قدم زد. ام ربیع گفت:
«پدرت در دفاع از علی کشته شد و تو اگر در دفاع از فرزند علی کشته شوی، من باکی ندارم؛ اما در انتقام از خون پدرت، هرگز تو را یاری نمی کنم.»
ربیع که برای نخستین بار این سخنان را از مادر می شنید، جا خورد و ایستاد. گفت:
«تو چه می گویی؟!»
ام ربیع برخاست و در چشمهای ربیع خیره شد.


***
«نامیرا» داستان پرکششی است از انسانهایی که با مرگ جاودانه شدند. نامیرا اثری است خواندنی از «صادق کرمیار» که درباره ی سرنوشت و تقدیر کسانی می گوید که خواسته و ناخواسته وارد جریانی عظیم شدند و نامشان در تاریخ برای همیشه ماند. نامیرا را نشر نیستان منتشر کرده است.
حتماً از جزئیات کربلا باخبرید! اما شک دارم درباره ی زندگی 72 نفری که همراه با امام حسین (ع) جنگیدند مطلع باشید.
یکی سالها منتظر این لحظه بود.
یکی ابتدا دشمن بود و بعد دوست شد.
یکی برای انتقام پدر آمده بود و سپس...
اینکه خداوند چگونه باوفاترین انسانها را در کربلا به هم رساند، قصه ی تغییر آدمها و داستان عشق هایی با عاشقانه ترین پایان را در این کتاب خواهید خواند.
در این کتاب می بینید که زنان، چه نقش پررنگی در کربلا ایفا کردند و به واقع درمیابید که چگونه مرد از دامن زن به معراج می رود!
اگر عادت کرده اید با آمدن اسم کربلا گریه کنید، همین جا بایستید! عادتتان را کنار بگذارید! زمان فکر کردن رسیده است!

واکنش انسان پس از پایان کتاب: راستش را بخواهید اصلاً دلتان نمی خواهد این داستان تمام شود!

پ.میعاد
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها