مشکلات فرزندان طلاق
چهارشنبه 30 بهمن 1398 7:59 AM
مشکلات فرزندان طلاق؛ از احساس گناه تا پرخاشگری
سه شنبه، 29 بهمن 1398 زمان مطالعه 6 دقیقه
ساعد نیوز : دوران کودکی حساسترین مرحلهی زندگی انسان هاست. شکل گیری شخصیت پایه در دوران کودکی روی میدهد. هر اتفاقی که شاید در زندگی بزرگسالان امری عادی و زودگذر باشد، برای کودک یک امر سرنوشت ساز و تاثیرگذار است.
به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از برترین ها، دوران کودکی حساس ترین مرحله ی زندگی انسان هاست. شکل گیری شخصیت پایه در دوران کودکی روی می دهد. هر اتفاقی که شاید در زندگی بزرگسالان امری عادی و زودگذر باشد، برای کودک یک امر سرنوشت ساز و تاثیرگذار است. مثلا یک دعوای عادی که برای یک زن و شوهر پیش می آید و فردایش آن را فراموش می کنند، اگر مقابل چشم فرزندشان اتفاق بیفتد ممکن است به او ضربه ی روحی وارد کند.
خانواده یکی از اساسی ترین نهاد های اجتماعی است که مهم ترین نقش را در رشد و پرورش شخصیت کودک دارد. به همین دلیل هر گونه اختلالی که در خانواده ایجاد شود تاثیر مستقیم و غیرقابل انکاری روی کودک می گذارد.
قیمت دلار، سکه، قیمت طلا و نرخ انواع ارز، امروز سه شنبه 29 بهمن 98
دعوای والدین در حضور کودکان باعث اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان می شود. این اضطراب بقدری زیاد است که در برخی موارد جدایی والدین و دور بودن از این تنش ها برای کودک بهتر است. البته مشکلات فرزندان طلاق هم کم نیست. فرزندان طلاق از نظر روحی همواره با مشکلاتی روبرو می شوند و سازگاری با وضعیت جدید برایشان سخت خواهد بود. مشکلات فرزندان طلاق مانند افت تحصیلی، روابط بین فردی ضعیف، استرس، ترس، مشکلات انطباقی با شرایط جدید، عزت نفس پایین، خشم و بسیاری موارد دیگر. مثلا فرزندان طلاق سخت به دیگران اعتماد می کنند و به سختی قانع می شوند که آدم ها می توانند صادق باشند. از مشکلات فرزندان طلاق این است که به چیز های بی دوام بیشتر اهمیت می دهند و برعکس برای چیز های مهم تر اهمیت کمتری قائلند.
مشکلات فرزندان طلاق در سن های مختلف باهم فرق دارد و به انواع مختلفی بروز پیدا می کند. در ادامه برخی از مشکلات فرزندان طلاق را می آوریم:
وقتی والدین طلاق می گیرند، کودک این حس را پیدا می کند که خودش مقصر اصلی این جدایی است و همیشه احساس گناه و عذاب وجدان همراه اوست. کنار آمدن با این احساس گناه برای کودک بسیار سخت است. این احساس شرمندگی مداوم، اعتماد به نفس و عزت نفس کودک را ازبین می برد. احساس گناه از عمده ترین مشکلات فرزندان طلاق است و باعث بروز مشکلات روحی دیگر مانند رفتار های درون ریزانه می شود. این کودکان طوری رفتار می کنند که انگار همیشه گناهکارند. مثلا چندین بار عذرخواهی می کنند و سعی می کنند کار هایی انجام دهند که آن ها را بچه ی خوبی نشان دهد.
درموارد حادتر کودک علاوه بر اینکه احساس می کند عامل جدایی والدینش است، احساس می کند عامل وقوع هر پدیده ی دیگر نیز هست و باعث تکبر و خودبزرگ بینی او می شود.
مشکلات بعضی از فرزندان طلاق به شکل رفتار های برون ریزانه نمود پیدا می کند. این نوع رفتار ها در کودکان برون گرا و پسران بیشتر دیده می شود. این کودکان نمی توانند خشمی که درونشان بوجود آمده را در قالب کلمات به پدر و مادرشان توضیح دهند و پرخاشگری زیادی نشان می دهند. بخصوص اگر به مدت طولانی در معرض دعوا های فیزیکی و کلامی پدر و مادرشان قرار گرفته باشند. رفتار های برون ریزانه علاوه بر پرخاشگری به شکل های مختلفی نمود پیدا می کنند. مانند اختلال کم توجهی، اختلال بیش فعالی، اختلال نافرمانی مقابله ای و ...
اختلال کم توجهی: همان طور که قبلا گفتیم برخی از کودکان طلاق فکر می کنند عامل اصلی اتفاقات اطرافشان هستند و دچار خودبزرگ بینی می شوند. به همین دلیل نسبت به احساسات دیگران کم توجه و بی ملاحظه اند.
اختلال بیش فعالی: یکی از مشکلات برون ریزانه ی فرزندان طلاق بیش فعالی است. کودکانی که به این اختلال دچار هستند بسیار بی نظم، ناآرام و آشوبگرند.
اختلال نافرمانی مقابله ای: کودکانی که این اختلال را دارند به حرف بزرگترشان گوش نمی دهند و برعکس حرف آن ها عمل می کنند. این نافرمانی بیشتر در مدرسه یا مهدکودک دیده می شود.
برعکس مورد قبل، برخی از کودکان دچار رفتار های درون ریزانه می شوند. مثلا منزوی می شوند، در معرض افسردگی قرار می گیرند، اضطراب زیادی دارند، سکوت های طولانی می کنند، نا امیدند و شکایات جسمانی می کنند.
این رفتار های درون ریزانه از کمبود اعتماد بنفس و عزت نفس، سرچشمه می گیرد. همان طور که قبلا گفتیم یکی از مشکلات فرزندان طلاق احساس گناه است که باعث کمبود اعتماد بنفس می شود.
یک تا سه سالگی: بازگشت به سنین پایین تر از لحاظ رفتاری، اختلال خواب و تحریک پذیری، آسیب پذیری در روند رشدی.
سه تا شش سالگی: کابوس شبانه، بی اعتمادی، عدم شکل گیری استقلال شخصی، احساس خلاء عاطفی.
شش تا دوازده سالگی: احساس غم و دلتنگی، احساس گناه، احساس عدم کفایت.
دوازده سالگی به بالا: افسردگی، عصیانگری و لجبازی، پرخاشگری، اختلال در شکل گیری هویت فردی.
وقتی والدین طلاق می گیرند کودک یک شرایط بحرانی را سپری می کند و هیچ تضینی وجود ندارد که از این شرایط آسیب نبیند. ولی با رفتار های درست والدین این آسیب و استرس می تواند به حداقل برسد و کودک با فرآیند طلاق سازگار شود. گذشته از این اگر شرایط بعد طلاق بهتر و آرام تر از شرایطی باشد که کودک هنگام زندگی با پدر و مادرش داشته، می توان گفت که طلاق آسیب های وارده به فرزندان را کمتر می کند. طلاق توافقی آسیب کمتری به فرزندان می رساند.
برای کاهش مشکلات فرزندان طلاق راهکار های زیر را به کار گیرید:
بعد از طلاق، کودکان باید مطمئن باشند که هم به پدر و هم به مادرشان دسترسی دارند و به شکل منظم و ثابتی آن ها را می بینند. کودک هم به پدر نیاز دارد هم به مادر و حضور یکی از آن ها کافی نیست.
چهره ی همسر سابق خود را برای کودکتان خراب نکنید و از او بدگویی نکنید. اجازه دهید کودکتان همچنان او را دوست داشته باشد و با او رابطه ی خوبی داشته باشد.
به سؤال های کودک درمورد جدایی تان پاسخ دهید. بعد از جدایی تان سؤالات زیادی ذهن کودک را درگیر می کند. با جملاتی مانند "وقتی بزرگ شدی در این مورد حرف می زنیم" یا "به تو مربوط نمی شود"، ذهن کودک را درگیر سؤال های بی جواب نکنید. اگر کودک دلیل جدایی تان را نداند ممکن است فکر کند خودش باعث جدایی شما شده و احساس گناه کند. با او درمورد جدایی تان گفتگو کنید و به سؤالاتش جواب دهید. تأکید کنید که این جدایی تقصیر کودک نیست. البته لازم نیست تمام حقیقت را به او بگویید. مثلا اگر علت جدایی از همسرتان خیانت یا اعتیاد او بوده، لزومی ندارد آن را به کودک بگویید. ولی حتما متناسب با ذهن کودک توضیح درستی درمورد دلیل جدایی تان بدهید. مثلا به او بگویید باهم تفاهم نداشتیم، یا باهم خوشحال نبودیم و تصمیم گرفتیم جدا از هم زندگی کنیم، یا مثلا بگویید با پدرت صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که جدا زندگی کردن بیشتر به نفعمان است.
از کودکتان نخواهید که بعد از دیدن همسرتان برای شما خبر بیاورد و خبرچینی کند.
سازگاری با شرایط جدید به اندازه کافی استرس زا هست. سعی نکنید او را از مدرسه، دوستان، خواهر و برادر و محیط قبلی اش جدا کنید.
درصورتیکه قصد ازدواج مجدد دارید به کودکتان توضیح دهید که فرد جدید قرار نیست جای پدر و مادرش را بگیرد و اگر خودش دوست داشت می تواند او را پدر یا مادر صدا کند. همچنین خبر ازدواجتان را ناگهانی به کودک ندهید. اجازه دهید کودک چند بار او را ببیند و کم کم با مسأله کنار بیاید.