0

خاطرات دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:خاطرات دفاع مقدس
پنج شنبه 4 خرداد 1396  11:25 AM

پاسخ به:خاطرات دفاع مقدس

روهک ضد انقلاب « شیخ هادی» در قلعه هایی مستقر شده بودند و به خرابکاری و توطئه و آزار نیروهای انقلابی و کردهای مسلمان منطقه می پرداختند. برادر یار محمدی ماموریت پیدا کرد تا شرارت این گروه را در منطقه خنثی کند. در نزدیکی قلعه یکی از افراد گروهک را دیدیم .

گروهک ضد انقلاب « شیخ هادی» در قلعه هایی مستقر شده بودند و به خرابکاری و توطئه و آزار نیروهای انقلابی و کردهای مسلمان منطقه می پرداختند. برادر یار محمدی ماموریت پیدا کرد تا شرارت این گروه را در منطقه خنثی کند. در نزدیکی قلعه یکی از افراد گروهک را دیدیم . یار محمدی به او گفت : برو به رئیست بگو با ما همکاری کند و تسلیم شود وگر نه تا 10 دقیقه دیگر قلعه را منفجر می کنیم. با تعجب نگاهش می کردیم. آخر ما جز همان سه راهی های دست ساز و نیروی اندک چیزی نداشتیم تا در مقابل نیروهای زیاد شیخ هادی باستیم . امام ته دلمان هم قرص بود که یار محمدی تاکتیک های نظامی خاصی بلد است. باورش برای ما هم سخت بود . وقتی بعد از 10 دقیقه خبری از تسلیم نیروهای شیخ هادی نشد ، یار محمدی با اعتماد به نفس و شجاعت جلو رفت و ما هم دنبالش. شیخ هادی را که به زانو درآوردیم هیچ ، 145 قبضه اسلحه هم غنیمت گرفتیم و با موفقیت منطقه را از شر نیروی ضد انقلاب پاکسازی کردیم 
 راوی : همرزم شهید

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها