0

خاطرات دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:خاطرات دفاع مقدس
پنج شنبه 4 خرداد 1396  11:16 AM

« در جبهه‌ ها مولا؛ مهدی (عج) علمدار است »

پاسخ به:خاطرات دفاع مقدس

تنها شش نفر توانستند خود را به بالای ارتفاع 1050 «بازی‌دراز» برسانند. برادر «علی موحد‌دانش» و برادر «محسن وزوایی» كه فرمانده‌ی محور چپ عملیات بود از جمله افراد فتح‌كننده‌ی ارتفاع 1050 بودند. «محسن وزوایی» كه از دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریكا بود و در مقطعی نیز سمت سخن‌گویی دانشجویان فاتح لانه‌ی جاسوسی را داشت. همینك به عنوان بنیان‌گذار لشگر 10 سیدالشهدا (ع) عملیاتی حساس را فرماندهی می‌كرد.

تنها شش نفر توانستند خود را به بالای ارتفاع 1050 «بازی‌دراز» برسانند. برادر «علی موحد‌دانش» و برادر «محسن وزوایی» كه فرمانده‌ی محور چپ عملیات بود از جمله افراد فتح‌كننده‌ی ارتفاع 1050 بودند.
«محسن وزوایی» كه از دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریكا بود و در مقطعی نیز سمت سخن‌گویی دانشجویان فاتح لانه‌ی جاسوسی را داشت. همینك به عنوان بنیان‌گذار لشگر 10 سیدالشهدا (ع) عملیاتی حساس را فرماندهی می‌كرد.

چرا كه بچه‌های سپاه در محدودیت‌های پیش آمده از طرف بنی‌صدر در این‌گونه عملیات علاوه بر دشمن مهاجم، دشمنان نفوذی دو چهره كه با پز خردمندی زمام امور را در دست گرفته بودند را نیز پشت سر داشتند.
به هر ترتیب در فتح این ارتفاع حاج محسن با اندك یاران باقی‌مانده‌اش حدود 350 تن از نیروهای گردان كماندوی ارتش بعث را به اسارت گرفتند، لیكن در حین تخلیه‌ی اسرا به پشت جبهه یكی از افسران دشمن مصرانه تقاضای ملاقات با فرمانده‌ی نیروهای ایرانی را داشت. دوستان «محسن» به خاطر رعایت مسایل امنیتی، شخصی غیر از او را به آن افسر بعثی به عنوان فرمانده‌ی خود معرفی كردند اما....
بعثی اسیر، ناباورانه و با قاطعیت گفت: «نه! فرمانده‌ی شما این نیست».
از وی سؤال شد، مگر تو فرمانده‌ی ما را دیده‌ای كه این‌گونه قاطعانه سخن می‌گویی؟»
او گفت: «آری، او در هنگام یورش شما به ما، سوار بر اسب سفید بود و ما هرچه به طرفش تیراندازی و شلیك كردیم به او كارگر نمی‌شد. لذا من او را می‌خواهم ببینم».
«محسن وزوایی» كه در آن جمع بود ناگاه زانوهایش سست شد و به زمین نشست و...
این واقعه نخستین جلوه‌ی امداد غیبی بود كه از بدو جنگ این‌گونه تجلی نموده بود. لذا «محسن» در مصاحبه‌ای (تلویزیونی) به این واقعه به عنوان عنایت ائمه‌ی هدی (ع) به رزمندگان اسلام اشاره كرد و در مقابل بلافاصله سلف خردگرایان و «رئیس جمهور قدرت طلب» بنی‌صدر خائن عاجزانه دست به قلم شد و در ستون «كارنامه‌ی رئیس جمهور» روزنامه‌ی ضدانقلابیش «روزنامه‌ی انقلاب اسلامی» ضمن استهزا عنایات غیبی، رذیلانه نوشت:
«این پاسدارها برای تضعیف موقعیت من این حرف‌ها را می‌زنند.... اگر اسب سفید در كار است، چرا به جنوب نیامده و فقط به غرب رفته است؟»
غافل از این‌كه دوزخیان از درك این عنایات عاجزند و بهشتیان را به این حریم راه است. لذا شهید مظلوم حضرت آیت‌الله بهشتی (ره) در همان آوان فرمودند:
«خانقاه عرفان ما بازی دراز است».

 

نگارنده : fatehan1 در 1391/06/30 09:29:30.

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها