0

خاطرات دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:خاطرات دفاع مقدس
پنج شنبه 4 خرداد 1396  11:13 AM

همه چیز دست امام حسین علیه السلام

پاسخ به:خاطرات دفاع مقدس

باهم قرار گذاشته بودیم هرکسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره. شهید که شد خوابشو دیدم. داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا سلام الله علیها نگهش داشتم.

باهم قرار گذاشته بودیم هرکسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره.

شهید که شد خوابشو دیدم.

داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا سلام الله علیها نگهش داشتم.

باگریه گفتم: «مگه قرار نبود هرکسی شهید شد ازون طروف خبر بیاره.»

بالاخره حرف زد گفت:

«مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس. جمعمون جمعه؛ ولی ظرفیت شما پایینه.هرچی بگم متوجه نمی شید.»

گفتم: «اندازه ظرفیت کوچیک من بگو»

فکر کرد وگفت:

«همین دیگه ، امام حسین علیه السلام وسط میشینه ماهم حلقه میزنیم دورش، برای آقا خاطره میگیم.»

بهش گفتم: «چی کارکنم تا آقا من روهم ببره » نگاهم کرد وگفت: «مهدی! همه چیز دست امام حسینِ علیه السلام  همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت آقا، نگاه می کنه هرکسی روکه بخواد یه امضای سبز می زنه می برندش. برید دامن حضرت رو بگیرد.»

 

نگارنده : fatehan1 در 1391/06/29 10:48:13.

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها