0

خاطرات دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطراتی از شهید محمدامین اسدی در سالروز شهادتش
جمعه 25 اردیبهشت 1394  10:38 PM

خاطراتی از شهید محمدامین اسدی در سالروز شهادتش
يک بار که به خانه آمده بود، ديديم ژاکتي را که برايش خريده بودم تنش نيست وقتي علت را پرسيديم او گفت: آن را به يکي از دوستانم که پدرش فوت کرده و سرپرست ندارند، داده ام.



خاطرات
سرکار خانم خديجه صفاريان مادر شهيد مي‏گويد:
محمد امين بچه اول بود و خيلي عزيز. وقتي جنگ شد پدرش در آبادان باقي ماند. هر موقع که شهر مورد حمله هوايي يا توپ خانه‏اي قرار مي‏گرفت محمد امين هر کجاي منطقه که بود، خود را مي‏رساند و احوال پدر را جويا مي‏شد.
وقتي خبر شهادتش را برايمان آوردند، با مکافات در حالي که آبادان در محاصره دشمن بود موفق شديم با لنج و بالگرد خود را به آبادان برسانيم و سر مزارش برسانيم.

خانواده اش مي‏گويد:
توصيه‏هاي هميشگي او اينها بود: مراقب حجاب خود باشيد، با مسئوليت هايي که به شما واگذار مي‏شود، متعهد و پايبند باشيد. به نماز خواندن و انجام تکاليف ديني اهميت بدهيد و ضمن دفاع جانانه از ميهن و دين خود در هيچ شرايطي اتکايتان را به شرق و غرب نگذاريد.

پدرش مي‏گويد:
يک بار که به خانه آمده بود، ديديم ژاکتي را که برايش خريده بودم تنش نيست وقتي علت را پرسيديم او گفت: آن را به يکي از دوستانم که پدرش فوت کرده و سرپرست ندارند، داده ام.
از کودکي وقتي که قرآن مي‏خواندم کنارم مي‏نشست و گوش مي‏داد و مي‏گفت: بابا به من هم ياد بده. او واقعاً استعداد خوبي در قرآن خواندن داشت.
يک بار خواب ديدم يک زمين گندم دارم محصول بسيار خوبي داده است. با خود متعجبانه مي‏گفتم: چقدر امسال با برکت است. کجا اين همه گندم را انبار کنم؟ يکدفعه در يک لحظه متوجه شدم که تمام آن بار گندم آتش گرفت. وقتي از خواب بيدار شدم تاريخ آن را يادداشت کردم 24/8/1359 بود. بعدها متوجه شدم که محمد امين در همان روز ترکش خورده و شهيد شده است.


 شهيد محمد امين اسدي
زندگي نامه
تفاوتي نمي‏کند که در کجاي دنيا باشي، مهم اين است که عاشق شيدايي باشي که براي رسيدن به معشوق خود، هر خطري را به جان بخري. آن هنگام، وقتي صداي يار خويش را مي‏شنوي در يک آن، کيلومترها را زير پاي مي‏گذاري تا بوي وصال خويش را از نزديک حس کني. محمد امين اين چنين بود که از آن سوي مرزها از دل آمريکا خود را به امامي رساند که مي‏خواست اولين پاي‏هاي حکومت ديني را در ايران بنا نهد.

شهيد محمد امين اسدي فرزند عبدالواحد در سال 1337 در آبادان به دنيا آمد و زير سايه پر مهر پدر مادري مهربان و مذهبي پرورش يافت. خانواده به خاطر انس يافتن او به قرآن مجيد، از 4 سالگي او را روانه مکتب خانه نمودند. بخاطر شدت علاقه‏اي که به درس خواندن نشان داد با وساطت و ارتباط دايي اش توانست از 6 سالگي تحصيل را آغاز نمايد. در آن موقع بچه‏ها از 7 سالگي به مدرسه مي‏رفتند.
وقتي دوره تحصيلي ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت پشت سر نهاد دوره تحصيلات متوسطه را در دبيرستان ابن سينا در رشته رياضي پي گرفت. بعد از اخذ ديپلم به خاطر عزيمت يکي از دوستان نزديکش به آمريکا جهت ادامه تحصيل، او نيز با متقاعد کردن خانواده مقدمات عزيمت خود را فراهم نمود.
مادرش مي‏گويد ما سعي کرديم، هر چيز با ارزشي داشتيم بفروشيم تا هزينه سفر و تحصيل او را فراهم کنيم. سرانجام با هر زحمتي که بود او را روانه آمريکا کرديم. گاهي اوقات که برايش پول مي‏فرستاديم، اصرار مي‏کرد که براي من پول نفرستيد. شما خود عيالواريد و خرج داريد. شما بيشتر از من به اين پول نياز داريد. من اينجا مي‏توانم با کارکردن در کنار درس هايم، خرج خود را در آورم.
او با جديت فراوان بعد از 4 سال درس خواندن به محض اينکه صداي انقلاب مردم ايران را شنيد، به ايران بازگشت.
وقتي به ايران آمد به او گفتيم: برگرد، ما خانه را مي‏فروشيم تا تو بتواني همچنان به تحصيل ادامه بدهي. اما او در جواب گفت: نه ديگر آن زمان گذشت که ما پول ايران را به خارج ببريم. الان مملکت مال خودمان است و ما به هر يک ريال آن نيازمنديم. بايد با چنگ و دندان از کشورمان دفاع کنيم.
او پس از اخذ مدرک مهندسي بعد از چند ماه در کنکور رشته برق شرکت نمود و قرار شد که جهت ادامه تحصيل برگردد و تخصصش را نيز بگيرد ولي وقتي مدارکش را فرستاد، دانشگاهها تعطيل شدند و اندکي بعد جنگ شروع شد.
علي رغم توصيه اکثر اقوام و نزديکان او نه تنها به خارج برنگشت بلکه همراه بچه‏هاي جنگ و جهاد آبادان باقي ماند تا در کنار جوانان شهر از سقوط شهر جلوگيري کند.
شهيد با استخدام در جهاد سازندگي از تخصص خود هم در جهت پشتيباني جنگ استفاده نمود و هم به کمک روستاييان شتافت.
سرانجام اين شهيد سعيد در 25/8/1359 در منطقه مدن آبادان مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به سوي خداوند خويش پر گشود. پيکر پاک آن شهيد سالهاست که در گلزار شهداي آبادان آرميده است


نگارنده : fatehan1 در 1393/8/24 9:51:45
تشکرات از این پست
farhad6067
دسترسی سریع به انجمن ها