روایت عملیات امام مهدی(عج) و شهادت فرمانده در سوسنگرد
سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 7:34 PM
روایت عملیات امام مهدی(عج) و شهادت فرمانده در سوسنگرد
|
شهید اسحاق عزیزی در یک کارخانه چرم سازی کار میکرد و کارگری فعال و فهمیده بود. او برای کارگران راعلامیه و نوارهای امام خمینی را میبرد و در گوشه و کنار با آنها صحبت میکرد و از امام میگفت از تبعید شدن امام به نجف و از چیزهایی که در سال 42 دیده بود برای آنها تعریف میکرد او همیشه میگفت در کارخانه دو نفر هستند که خیلی خوب اسلام را درک میکنند. وقتی از امام صحبت میکنم آنها اصرار میکنند که باز هم بگو. او نقش فعالی در کارخانه داشت، تا اینکه کم کم تظاهرات خیابانی شروع شد دیگر عزیزی یک کارگر فعال نبود چون بیشتر اوقات در راهپیماییها شرکت میکرد و حتماً هم باید شرکت میکرد و بالاخره کارها را رها کرد و شب و روز فعالیت میکرد. بیشتر اوقات با دست و پای خونی و غبارآلود به خانه بر میگشت. حتی یک شب وقتی به خانه برگشت تمام لباسهایش خون آلود بود از او پرسیدم چه شده است گفت دیگر نباید کسی در خانه بنشیند باید به مبارزه بپردازیم، رژیم کثیف شاه دست به کشتار مردم بی گناه زده است و امروز تعداد زیادی از جنازه های برادران خود را من حمل میکردم.