پیام قلم شهید فرزانگان:
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنی از عرفان العارفین
جائی هستیم که لحظهاش را به همه عمر زندگی کردن در شهر خودمان نمیفروشیم. ما اسیر هستیم، اسیر خدا- قلب ما آکنده از وجود اوست. اینجا عبادت معنا دارد یعنی ما قبلا گفتار داشتیم ولی حالا عمل- اینجا نماز شب جمیع است، اینجا ارتباط مستقیم است، اینجا تغییر انسان به تولدی جدید است، همه زندگی به یک طرف، لحظه ای در اینجا بودن ارزشی بیشتر دارد، خدا میداند اسارت این دنیا را نخواهیم کشید و خدا میداند به عشق او به اینجا آمدهایم. اینجا ذره ذره وجودم، گفتارم، کردارم، رفتارم و علمم حکایت از این میکند که میخواهیم خالص شویم، ما دنیا را پشت سر گذاشتیم، دنیا لذت مادی دارد و محدود و فانی است، دنیا اسارت هوا دارد، دنیا حب جاه و مال و فرزند دارد.
لبیک به حسین(ع) میگوییم که فروغ چهرهاش در رخ امام نمایان است. ما مانند هفتاد و دو تن هستیم که هیچ وقت بازگشت نخواهیم کرد. ما دنیا را چشیدهایم. آخرت را در نظر داریم ولی خدا را میخواهیم. میدانیم که جهل کامل، حالات و اوج آمال انسانی است، یعنی آیا فکر میکردی بتوانی خدا را با قلب زیارت کنی و آیا غیر از این بود که در پشت جبهه وضعیت حیوانی خود بودی و به فراموشی سپرده بودی که تو هم انسانی و اشرف مخلوقات؟ ولی حالا در قلبت نه تنها روزنهای برای نور خدا بلکه دریایی گشوده شده که هر چقدر روحاً بخوری سیر نمیشوی.
و آیا میدانستی که برای دریا کشتیبان وجود دارد و هر لحظه تو را که در حال غرق شدن باشی نجات میدهد و اگر حرکت را سریعتر کنی و داخل کشتی شوی از غرق شدن مصون هستی؟ پس بدان که راه کمال را تا کجاها طی کردهای. به خود بازگرد و در خود بیندیش که چه بودهای و چه هستی و چه خواهی شد.