0

خاطرات دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطره ای جالب از شهیدی که نماز نمیخواند...
شنبه 19 مهر 1393  12:50 PM

خاطره ای جالب از شهیدی که نماز نمیخواند...


تو گردان شایعه شد نماز نمی خونه گفتن :«تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده»...
خاطره ای جالب از شهیدی که نماز نمیخواند...

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس:

تو گردان شایعه شد
ـ نماز نمی خونه

گفتن :
«تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده»

باور نکردم و گفتم :

«لابد می خواد ریا نشه، پنهانی می خونه»

وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون، بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم

با چشم خودم دیدم که نماز نمی خواند! توی سنگر کمین، در کمینش بودم
تا سرحرف را باز کنم
ـ تو که برای خدا می جنگی، حیف نیس نماز نخونی…

لبخندی زد و گفت :
«یادم می دی نماز خوندن رو»

ـ بلد نیسی ؟
ـ نه، تا حالا نخوندم

همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره ی شصت دشمن، تا جایی
که خستگی اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم

توی تاریک روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق پارویی که آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم

هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره شصت توی آب هور خورد و پارو از دستش افتاد آرام که کف قایق خواباندمش، لبخند کم رنگی زد.
با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش به آسمان یکی شد . . .

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها