0

اشعار بزرگان ادبیات در ثنای حضرت فاطمه (س)

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار بزرگان ادبیات در ثنای حضرت فاطمه (س)
سه شنبه 8 بهمن 1398  5:53 PM

شعری از علی موسوی گرمارودی:

دیدم کنار راهگذاران شاد شهر
یک خردسال کودک افسرده نژند
یک پا میان لای و لجن‌های جوی آب‌
دور از خروش کاذب شهر، ایستاده بود
چون: برکرانه‌های افق تک ستاره‌ای
با حالتی که سخت غم‌انگیز و ساده بود.
چون بره‌های خرد جدا مانده از گله
از گرمگاه سینه به بانگی خروشناک
با گریه‌های تلخ، صدا می‌کرد:
مادر!
اینک منم:

آن طفل دورمانده گمگشته
ان خردسال کودک سرگشته‌ای مادر عزیز همه عالم!
کو مهربار دامن پاکت، کو؟

 

مرحوم آیت‌الله محمدحسین غروی‌اصفهانی
مشهور به «کمپانی»:

ناطقه مرا مگر، روح قُدُس کند مدد
تا که ثنای حضرت، سیده‌ی نسا کند
مطلع نور ایزدی، مبدا فیض سرمدی
جلوه او حکایت از، خاتم انبیا کند
بسمله‌ی صحیفه‌ی، فضل و کمال و معرفت
بلکه گَهی تجلّی از، نقطه‌ی تحت «با» کند
دائره شهود را، نقطه‌ی مُلتقی بُوَد
بلکه سِزَد که دعویِ، لَو کُشِفَ الغِطا کند
حامل سرّ مستمرّ، حافظ غیب مستترّ
دانش او احاطه بر، دانش ما سوا کند
بضعه‌ی سید بشر، ام ائمّه غُرَر
کیست جز او که همسری، با شَه لا فتی کند؟
وحی نبوتش نَسَب، جود و فتوتش حَسَب
قصه‌ای از مروتش، سوره «هل أتی» کند
در جبروت، حُکمران؛ در ملکوت، قهرمان
در نَشَئاتِ کُن فکان، حُکم «بِما تَشاء» کند
قبله خلق، روی او؛ کعبه عشق، کوی او
چشم امید، سوی او؛ تا به که اعتنا کند
مُفتقرا! متاب رو؛ از درِ او به هیچ سو
زانکه مس وجود را، فضّه‌ی او طلا کند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها