0

نهضت بزرگ علمى امام باقر (ع )

 
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:نهضت بزرگ علمى امام باقر (ع )
شنبه 25 دی 1389  11:35 AM

ادامه بحث .......

مبارزه با قياس در ميدان اجتهاد

رمز بقاى دين در واقع‏بينى و سازگارى آن با نيازها و شرايط گوناگونى است كه در طول زندگى نسلها، يكى پس از ديگرى رخ مى‏نمايد.

شريعت و مكتب، آن گاه مى‏تواند در بستر تاريخ تداوم يابد، كه قادر به حل معضلات اجتماعى و پاسخگو به پرسشهاى عقيدتى و عملى مردم باشد.

مبانى عقيدتى، همواره ثابت و غير متغيرند و نيازمند دقت و تلاش براى فهم هر چه عميقتر آن، اما برنامه‏هاى عملى و قوانين دستورى دين، با اين كه متكى بر ملاكهاى واقعى است، ولى از آن جا كه موضوعات خارجى و مسايل مستحدث در زندگى جوامع، همواره متحول و متغير است.شناخت حكم هر حادثه نيازمند اجتهاد و استنباط مى‏باشد.استنباط احكام و نسبت دادن آنها به خدا و شريعت، كارى است سنگين و خطر آفرين، زيرا همان‏گونه كه حيات دين در صحنه زندگى انسانها، مبتنى بر اجتهاد مى‏باشد، از سوى ديگر، اجتهاد نادرست و نسبت دادن احكام منحط و غير واقعى به شريعت، خود مايه زوال و نابودى دين خواهد بود.

نقش اجتهاد و مجتهدان در جامعه دينى، همانند نقش طبابت و پزشكان در جامعه بشرى است.اگر طبيبان راه درستى را در مداواى بيماريها در پيش گيرند، عمل آنان شفا بخش و سازنده است، ولى اگر راه نادرست و داروهاى نامناسبى را تجويز نمايند، نه تنها بيماران بهبود نيافته كه چه بسا بيمارى آنان شدت مى‏يابد. فقيهان و مجتهدان نيز در صدد پاسخگويى به مسايل جديد و مورد ابتلاى جامعه خويشند، و چنانچه در اين كار از ملاكها و شيوه‏هاى غلط پيروى كنند، چهره دين را مخدوش و نظام عملى آن را معيوب ساخته‏اند.

پس از رحلت رسول خدا (ص)، يكى از نيازهاى مبرم جامعه اسلامى، اجتهاد و شناخت احكام بر اساس قرآن و سنت رسول الله (ص) بود.

ما در مطالب قبل ياد آور شديم كه پيامبر اسلام (ص) با پيش بينى اين امر و معرفى على (ع) به عنوان مبين احكام و مفسر قرآن، در جهت رفع نيازهاى آينده جهان اسلام، گام اساسى را برداشت، ولى آنان كه على (ع) را نخست از ميدان سياست و به دنبال آن از مرجعيت دينى و فكرى منزوى ساختند، در ميدان عمل با بن بستها مواجه شده و دست به كار اجتهاد شدند، اما اجتهادى كه با روح دين سازگار نبود و شرايط لازم را در بر نداشت.

به كارگيرى قياس و استحسان و فهم شخصى در استنباط احكام، از جمله مشكلاتى بود كه در امر اجتهاد رخ نمود، و ائمه معصومين (ع) را به عنوان عالمان واقعى دين و وارثان علم پيامبر (ص)، واداشت تا جامعه علمى را به رهيافتن انحراف در فهم احكام هشدار دهند.

بر اين اساس، يكى از محورهاى عمده تعليمات ائمه (ع)، بويژه امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، زدايش قياس و استحسان از محيط فقاهت و اجتهاد بود.

امام باقر (ع) در اين زمينه مى‏فرمود: «إن السنة لا تقاس، و كيف تقاس السنة و الحائض تقضى الصيام و لا تقضى الصلوة» . (18)

سنت و احكام شرعى از طريق قياس قابل شناخت نيست، چگونه مى‏توان قياس را ملاك قرار داد، با اين كه زن حايض پس از دوران حيض مى‏بايست روزه را قضا كند، ولى قضاى نماز بر او واجب نيست.

در سخنى ديگر به زراره سفارش فرموده است:

«يا زرارة اياك و اصحاب القياس فى الدين، فانهم تركوا علم ما وكلوا به و تكلفوا ما قد كفوه، يتأولون الأخبار و يكذبون على الله عز و جل..» . (19)

اى زراره!از كسانى كه در كار دين به قياس پرداخته‏اند، دورى گزين، زيرا آنان از قلمرو تكليف خود تجاوز كرده‏اند، آن چه را مى‏بايست فراگيرند، كنار نهاده و به چيزى پرداخته‏اند كه به آنها وانهاده نشده است، روايات را به ذوق خود تجزيه و تحليل كرده و تأويل مى‏كنند و بر خدا دروغ مى‏بندند.

و نيز امام باقر (ع) مى‏فرمود:

«ادنى الشرك ان يبتدع الرجل رأيا فيحب عليه و يبغض عليه» . (20)

كمترين مرتبه شرك اين است كه شخص نظريه‏اى را از پيش خود (و بدون حجت شرعى) بنيان نهد و همان نظر را ملاك حب و بغض و داوريها قرار دهد.

محمد بن طيار از اصحاب امام باقر (ع) گويد:

قال لى ابو جعفر (ع) : تخاصم الناس؟ قلت: نعم.قال: و لا يسألونك عن شى‏ء، الا قلت فيه شيئا؟ قلت: نعم، قال:

فأين باب الرد إذا؟ (21)

امام باقر (ع) به من فرمود: آيا تو با مردم به بحث مى‏پردازى؟ گفتم: بلى.امام (ع) فرمود : آيا هر چه از تو مى‏پرسند، تو به هر حال پاسخى در قبال آن ارائه مى‏كنى؟ گفتم: بلى .

امام (ع) فرمود: پس در چه زمينه سكوت كرده و علم و دانش واقعى آن را به‏اهلش (اهل بيت عليهم السلام) ارجاع مى‏دهى!

در اين بيان، امام (ع) به محمد بن طيار يادآور شده است كه هيچ فردى جز معصومين (ع) نبايد خود را در مرحله‏اى فرض كند كه مى‏تواند به اتكاى رأى و انديشه خود همه پرسشها را پاسخ دهد، و آن جا كه نتوانست به تمثيل و تشبيه و قياس متكى گردد! بلكه همواره در مسايل مورد ابتلا، زمينه‏هاى پيچيده و مبهمى وجود دارد كه علم آن صرفا در اختيار مفسران واقعى قرآن و اهل بيت رسالت است و بايد به آنان رجوع كرد.

تعليم فقه و شيوه صحيح اجتهاد

تعليم مسايل فقهى و پاسخگويى به پرسشها در زمينه احكام شرعى، يكى از زمينه‏هاى مهم زندگى ائمه (ع) بويژه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بوده است.

عصر امام باقر (ع)، آغاز پيدايش فرصتى بود تا حاملان واقعى علوم قرآن، بتوانند به تعليم شاگردان و ترويج احكام و تحكيم مبانى فقهى بپردازند.البته اين زمينه‏ها در عصر امام صادق (ع) هموارتر گشت و از آن پس دوره سختگيرى فزونتر حاكمان نسبت به ائمه ادامه يافت و اين زجر و شكنجه تداوم داشت تا عصر امامت به غيبت انجاميد.

امام باقر (ع) در تصحيح انديشه‏ها و زدايش انحرافها، تنها به مبارزه و رويارويى اكتفا نكرد، بلكه با بيان احكام و گاه تبيين شيوه استنباط احكام از قرآن و سنت پيامبر، پايه‏هاى فقاهت و اجتهاد صحيح را استحكام بخشيد.

روايات فقهى نقل شده از امام باقر (ع)، بيش از آن است كه بتوان در اين مجموعه گرد آورد، زيرا كمتر بابى از ابواب فقهى را مى‏توان يافت كه در فروع مختلف آن، سخنى از امام باقر (ع) وارد نشده باشد.مجموعه‏هاى روايى ـ فقهى خود گواه اين سخن است.

محمد ابو زهره از پژوهشگران اهل سنت در كتاب تفصيلى خويش الامام الصادق در تبيين جايگاه علمى و معنوى امام باقر (ع) مى‏گويد:

امام محمد باقر (ع) وارث پدر خويش در پيشوايى علمى و مقام شريف هدايتگرى بود.از اين جهت عالمان از شهرها و سرزمينهاى اسلامى به جانب وى‏رهسپار مى‏شدند، هيچ فردى ـ از عالمان ـ به مدينه وارد نمى‏شد، مگر اين كه براى كسب معرفت و دانش به خانه امام محمد باقر (ع) مراجعه مى‏كرد.

در ميان كسانى كه به خدمت وى مى‏رسيدند، هم چهره‏هاى شيعى و هم سنى ديده مى‏شوند و گاه منحرفان افراطگر نيز خود را به وى نزديك مى‏كردند ولى امام در برابر آنان موضعى قاطع گرفته و ايشان را طرد مى‏كرد.

بسيارى از پيشوايان فقه و حديث به حضور وى رسيده‏اند، از آن جمله:

سفيان ثورى، سفيان بن عيينه ـ محدث مكه ـ و ابو حنيفه ـ فقيه اهل عراق.

مرام امام باقر (ع) چنين بود كه هر گاه فردى به حضورش مى‏رسيد، حقايق ناب را براى او تبيين مى‏كرد. (22)

ابو زهره سپس به نقل گفتگويى كه ميان امام باقر (ع) و ابو حنيفه در زمينه رد قياس و نقش آن در تحريف دين صورت گرفته، پرداخته است و در پى آن مى‏گويد:

از اين گفتگو ـ كه امام باقر در موضع ارشاد و بازجويى از روش ابو حنيفه قرار گرفته ـ استفاده مى‏شود كه امام باقر (ع) براى علماى عصر خود، عنوان پيشوايى داشته است، زيرا عالمان به حضور وى مى‏رسيده‏اند واو بر اساس گزارشها و اطلاعاتى كه از آنان در اختيار داشته به نقد و محاسبه ايشان مى‏پرداخته است.چونان رئيسى كه بر نيروهاى تحت سرپرستى خود حكم مى‏كند تا بر راه حق گام نهند و آنان نيز با كمال ميل و رغبت اين رياست و پيشوايى را پذيرفته باشند. (23)

دلايل و قراينى كه صحت نظريه ابو زهره را در اين زمينه تأييد مى‏كند، فراوان است.از آن جمله روايتى را مى‏توان نام برد كه ابو حمزه ثمالى نقل كرده است:

ابو حمزه ثمالى مى‏گويد: در مسجد الرسول (ص) نشسته بودم كه مردى پيش آمد، سلام كرد و گفت: تو كيستى؟ گفتم: از مردم كوفه‏ام.

به او گفتم: در جستجوى چه هستى؟

مرد گفت: آيا ابو جعفر محمد بن على (ع) را مى‏شناسى؟

گفتم: آرى مى‏شناسم، به ايشان چه كار دارى؟ مرد گفت: چهل مسأله آماده كرده‏ام تا از او سؤال كنم.آن چه پاسخ داد، حقش را بگيرم و باطلش را وا نهم.

ابو حمزه گويد: به او گفتم: آيا فرق حق و باطل را مى‏دانى و ملاك تشخيص آن را مى‏شناسى !

مرد گفت: آرى مى‏شناسم.

گفتم: اگر حق و باطل را مى‏شناسى و ملاك آن را در دست دارى، پس چه نيازى به امام باقر (ع) خواهى داشت؟ !

مرد گفت: شما كوفيان كم ظرفيت و ناشكيباييد!

در اين ميان، امام باقر (ع) وارد مسجد شد، در حالى كه جمعى از مردم خراسان و افراد ديگر اطراف او را گرفته، درباره مسايل حج از آن حضرت سؤال مى‏كردند.مدتى گذشت تا امام باقر (ع) در جايگاه خود نشست و آن مرد هم نزديك امام، جايى براى خود جستجو كرد.

ابو حمزه مى‏گويد: من سعى كردم جايى بنشينم كه گفتگوى امام با انبوه اطرافيانش را بشنوم، مردم يكى پس از ديگرى مطالب خود را سؤال كردند و پاسخ گرفتند و رفتند، آن گاه امام (ع) رو به جانب آن مرد كرده، پرسيدند، تو كيستى؟

مرد گفت: من قتادة بن دعامه بصرى هستم.

امام فرمود: تو فقيه اهل بصره هستى؟

مرد گفت: آرى.

امام فرمود: واى بر تو، اى قتادة! خداوند بندگان شايسته‏اى را آفريده است تا حجت بر ديگران باشند، آنان «اوتاد» زمين و بر پا دارنده امر الهى و نخبگان علم خدايند و خداوند آنان را قبل از آفرينش ديگر بندگان برگزيده است.

قتادة پس از سكوتى طولانى گفت: به خدا سوگند، من تا كنون، در برابر فقيهان بسيار و نيز پيش روى ابن عباس نشسته‏ام، ولى آن گونه كه اكنون در برابر شما مضطرب شده‏ام، در مقابل هيچ كدامشان احساس نگرانى و اضطراب نداشته‏ام.

امام باقر (ع) فرمود: تو مى‏دانى كجا نشسته‏اى؟ تو در مقابل خاندانى هستى كه خداوند درباره آن فرموده است:

فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه، يسبح‏له فيها بالغدو و الآصال (24) و نيز فرموده است:

رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله، و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة» (25)

پس جايگاه تو آن جاست ـ كه خود مى‏دانى ـ و ما آن خاندانيم كه خدا توصيف كرده است.در اين هنگام قتاده گفت: به خدا سوگند، راست گفتى، فدايت شوم، آن خانه‏ها كه خدا اجازه داده است نام و ياد و تسبيح او در آنها برده شود، نه خانه‏هاى ساخته شده از سنگ و خاك است، كه شما خاندانيد.

قتاده گفت: پس اكنون بفرماييد كه پنير چه حكمى دارد؟ !

امام باقر (ع) لبخندى زد و فرمود: آيا آن همه پرسش تو به همين سؤال خلاصه شده است!

قتاده گفت: همه را اكنون فراموش كرده و بياد نمى‏آورم!

امام فرمود: اشكالى ندارد. (26)

سپس قتاده به پرسش ادامه داد، و امام (ع) پاسخهايى مستدل در جواب وى ارائه داد.

احمد ترابی.

------------------------------------------------------------------
پى‏نوشت‏ها :

1 ـ نساء/ .114

2 ـ نساء/ .5

3 ـ مائده/ .101

4 ـ اختصاص مفيد .322

5 ـ سبأ/ .18

6 ـ الاحتجاج/ .327

7 ـ بحار 46/ .349

8 ـ بقره/ .79

9 ـ نهج البلاغه، خطبه .145

10 ـ بحار 2/ .315

11 ـ بحار 2/ .310

12 ـ همان 2/ .298

13 ـ محاسن 209، بحار 72/ .222

14 ـ كنز العمال 16/519، حديث .45715

15 ـ همان 16/522، حديث .45728

16 ـ اين بيان به معناى پذيرش رأى عمر از سوى على (ع) نيست، بلكه دقيقا ذيل روايت مى‏رساند كه على (ع) فرمان عمر را باعث فساد جامعه و جواز متعه را مايه مصونيت جامعه از ابتلا به فحشا مى‏دانسته است، ولى آن حضرت چون قدرت اجرايى براى لغو فرمان عمر نداشته، مطلب را با اين بيان ياد كرده است، و ظاهرا اين سخن در دوران حكومت عثمان صادر شده است.

17 ـ كشف الغمة 2/362، بحار 46/356، اعيان الشيعة 1/ .653

18 ـ المحاسن، باب المقائيس و الرأى 214، بحار 2/ .308

19 ـ بحار 2/ .309

20 ـ همان 2/ .304

21 ـ همان 2/ .304

22 ـ الامام الصادق، حياته و عصره ـ آراؤه و فقهه .22

23 ـ همان، .24

24 ـ نور/ .36

25 ـ همان/ .37

26 ـ اصول كافى 6/256، بحار 46/358، الانوار البهية 118، اعيان الشيعة 1/ .652

-------------------------------------------
منبع : كتاب زندگى سياسى امام باقر (ع)

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها