سنتهای جالبی که فقط ایرانیها درک میکنند
چهارشنبه 27 آذر 1398 2:07 PM
ایرانیها سنتهای جالبی دارند که مطمئناً برای گردشگران خارجی جالب بهنظر میرسد. این سنتها خاص ایران است و تنها یک ایرانی ان را کاملا درک میکند.
هر کشوری آدابورسوم و سنتهای ویژهی خود را دارد که ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، عاداتی هرچند کوچک که نسل به نسل منتقل میشوند. بااینکه برخی از سنتهای مهم ایرانی ریشه در ایران باستان و مذهب زرتشت دارند؛ اما برخی دیگر ماهیت پیچیدهی شخصیت امروزی ایران را نشان میدهند. با ما همراه باشید تا تعدادی از سنتهای جالبی را به شما بگوییم که مختص ایرانیها است.
تعارف جزو اصلیترین رفتار اجتماعی ایرانیها بهحساب میآید. به زبان ساده، تعارف یک نوع احترامگذاشتن به طرف مقابل است که میتواند واقعی یا از روی تظاهر باشد، درهرصورت فرد احساس واقعی خود را نشان نمیدهد. تعارف بسیار پیچیده و گسترده است، هرچند موراد مشخصی وجود دارد که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میکنیم. زمانیکه چیزی را برای شما میآورند، قبل از پذیرش حداقل باید سه بار آن را رد کنید، درغیراینصورت گستاخ و پررو بهنظر میرسید. بههمینترتیب هنگام سرو یا ارائهی چیزی باید سه بار تعارف کنید. هنگام پرداخت پول، مرسوم است که ابتدا آن را نمیپذیرند و میگویند «قابلی ندارد»، هرچند این شاید غیرصادقانهترین نوع تعارف باشد؛ زیرا همزمان با تعارفکردن، پول را از شما میگیرند! تعارف را هنگام احوالپرسی نیز میتوان مشاهده کرد و از عباراتی مثل «قربونت برم یا فدات بشم» استفاده میکنند. این همه تعارف برای کسانی که به آن عادت یا آشنایی ندارند، دیوانهکننده بهنظر میرسد، هرچند چارهای جز تحمل آن ندارند.
زمانیکه عضوی از خانواده قصد مسافرت دارند، سایر اعضای خانواده سینیای آماده میکنند که یک قرآن و یک کاسه آب در آن است. مسافران با بوسیدن قرآن و سهبار ردشدن از زیر آن، راهی سفر میشوند. پس از آنکه مسافر از خانه خارج شد، کاسهی آب را پشت سر او میریزند تا سفری امن و بیخطر داشته باشد و زود از سفر برگردد.
شب یلدا ریشه در مذهب زرتشتی دارد که در بلندترین شب سال، غلبهی نور بر تاریکی و خیر بر شر جشن گرفته میشود. خانوادههای ایرانی تا دیروقت دور هم جمع میشوند و اشعاری از حافظ و داستانهای حماسی شاهنامه را میخوانند. خوردن آجیل و میوههای قرمزی نظیر انار و هندوانه بخشی از این سنت دیرینه است که نمادی از سرخی سپیدهدم و تسلط نور هستند.
برگزاری سنت چهارشنبه سوری نیز ریشه در مذهب زرتشتی دارد و ایرانیها اهمیت زیادی به برگزاری آن میدهند. در شب آخرین چهارشنبه سال قبل از نوروز، ایرانیهای سراسر کشور مشغول آتشبازی و پریدن از روی آتش میشوند و موقع پریدن میگویند «زردی من از تو، سرخی تو از من»، با این امید که هرچه بیماری و محنت و درد است را به آتش بسپارند و نشاط و سرزندگی و انرژی را از آتش بگیرند. برخی از ایرانیها نیز فانوسهای کاغذی را به امید برآوردهشدن آرزوهایشان روشن میکنند و به آسمان میفرستند.
در چند هفتهی پیش از نوروز، شخصیت نوستالژیک حاجی فیروز در خیابانهای شهر ظاهر میشود که معمولاً یک لباس قرمز و صورتی سیاهشده با زغال دارد. او با تمبکی در دست در سطح شهر میچرخد و با خواندن آوازهای کوتاه، شادی را برای مردم به ارمغان میآورد. باوجود حرفوحدیثهایی که در سالهای اخیر دربارهی چهرهی سیاه حاجی فیروز مطرح شده است، اما گفته میشود که کاهنان زرتشتی در زمانهای قدیم، حاجی فیروز را برای انتشار خبر رسیدن نوروز به میان مردم میفرستادند و ازآنجا که او به مردم کمک میکرد تا لوازم قدیمی خود را بسوزانند و لوازم نور را جایگزین آن کنند، چهرهاش از دود سیاه میشد. امروزه حاجی فیروز همچنان نویدبخش خبر فرارسیدن نوروز است و شادی را به مردم ایران هدیه میدهد.
چند هفته قبل از فرارسیدن نوروز، ایرانیها برای مهیاکردن سفرهی هفتسین دستبهکار میشوند. این سفره شامل هفت اقلام گیاهی است که در زبان فارسی با حرف «سین» آغاز و روی یک سفره چیده میشوند. هر یک از این اقلام نماد عشق، زیبایی، سلامتی، برکت، صبر، تولد دوباره و حکت هستند. مهمترین سین این سفره مسلماً سبزه است که از پرورش دانههای عدس یا گندم بهدست میآید و انرژی منفی انباشتهشده در خانه را جذب میکند. تخممرغهای رنگی، شمع، گل سنبل، ماهی قرمز، شیرینی و دیوان حافظ از دیگر مواردی است که در کنار هفتسین میگذارند. خانوادههای ایرانی در آخرین دقایق مانده به لحظهی سال تحویل، دور این سفر جمع میشوند.
در سیزدهمین روز از نوروز که به آن سیزه بهدر گفته میشود، ایرانیها به دامن طبیعت میروند. درواقع آنها معتقدند که انجامندادن این کار بدشانسی میآورد. بهاینترتیب، پارکها مملو از خانوادههایی میشود که مشغول بازی بدمینتون، درستکردن کباب، پختن آش و البته نوشیدن مقدار زیادی چای هستند. در این روز که بهعنوان روز طبیعت نیز شناخته میشود، زوجهای جوان سبزههای هفتسین را گره میزنند تا پیوندشان محکم باقیبماند و دختران جوان به امید یافتن همسر در طول سال جدید، سبزه گره میزنند.
ایرانیها به چشم بد اعتقاد دارند و برای چشمنخوردن، اسپند دود میکنند و دود آن را روی سر طرف موردنظر میچرخانند و میگویند که «چشم حسود بترکد» و اسپندهایی که میسوزند، بهنوعی همان چشم حسود هستند. معمولاً وقتی کسی خانهای میخرد یا تعریف و تمجیدی میشنود، بهسراغ اسپند میرود و با این کار چشم بد را دور میکند.