به مناسبت شب یلدا یک نمایشنامه برای کودکان با موضوع شب یلدا گردآوری کرده ایم که نقش های آن را خوراکی های شب یلدا ایفا می کنند.
اجرای این نمایش توسط بچه ها در مدرسه و مهد کودک ها و یا حتی در مهمانی های خانوادگی شب یلدا، بسیار جالب و سرگرم کننده خواهد بود.
نمایشنامه شب یلدا
سلام سلام آی بچه ها منم فرشته سرما, حالتون خوبه چطوره, احوالتون چطوره,
حالا که ساکت نشستین معلومه که خوب هستین، منم خوبو خوشحالم. میپرم با دو بالم
حالا میرم پروازکنم قصه رو با نام خدا آغاز کنم
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود خونه ای بود، تو خونه پیر زنی بود، پبرزن غصه میخورد, چرا!
چون برای شب چله هیچی نداشت که با اون از دختراش از پسراش از نوه هاش پذیرایی کنه،
جلو مهموناش آبروداری کنه، پیرزن تو همین فکر بود تا اینکه یکی در زد
میوه(تق تق تق)خاله پیر زن(کیه کیه در میزنه در و با لنگر میزنه) باید برای همه ی میوه ها اولش گفته بشه
آناناس
کیم کیم لذیذم پیش همه عزیزم کمیابمو گردونم با پوست دونه دونم غصه نخور خانوم جون من اومدم به میدون
خوش اومدین خوش اومدین بفرما قدم گذاشتین روی چشمای ما (پیرزن باید این متنو در آخر هر میوه ای بگه)
لیمو
لیموی نازنینم، مثل نبات شیرینم دشمن سرما خوردگی دوست شما تو زندگی، غصه نخور خانوم جون من اومدم به میدون
انگور
کیم کیم تو باغم شبیه چل چراغم اگه درشتو ریزم غوره امو مریضم غصه نخور….
سیب
من سیبمو من سیبم خوش مزه او شیرینم اون بچه ها که خوبن اول منو میشورن بعدش منو گاز میگیرن غصه نخور….
هندوانه
یه میوه یه سنگینم ،سنگینو پر دانه ام،شیرینو آبدارم در شب یلدا منم مهمون سفرتونم غصه نخور….
آجیل
آجیل شب چلم مخلوطو خوش مزه ام ، محبوب بچه ها منم تو جیبشون جامیگیرم غصه نخور…
سیب زرد
میوه یه فصل سردم به همه رنگه زردم در شب یلدا منم مهمون سفرتونم غصه نخور….
چغندر
منم منم چغندر شیرینمو بامزه سفید و قرمز هستم در شب یلدا منم مهمون سفرتونم غصه نخور…
انار
انارمو انارم هزار تا دانه دارم میوه یه شب چلم سرخو خوش مزه ام غصه نخور…
نارنگی
سلام سلام رفقا چطوره حال شما منم منم نارنگی ، نارنجیو بامزه غصه نخور….
پرتقال
میوه یه فصل سردم ، دشمن رنجو دردم ویتامینه ث دارم بچه هارو دوست دارم غصه نخور
کدو
چه خبره! چه خبره! برین کنار برین کنار من اومدم ببین چه رنگی دارم توسفره می درخشم غصه نخور…
در آخر فرشته سرما میاد و میگه: یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود خونه ای بود ،تو خونه پیر زنی بود,
پیرزن خوش حال و شاد بود دیگه هیچ ماتم وغصه ای نداشت،
شب چله مهمونی داشت توی سفرش هیچی کم نداشت…