پاسخ به: شعر : دیوان قمار باز
یک شنبه 17 آذر 1398 9:58 AM
با سلام
اشعاری از قمار
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر/سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطهها بخوردی همه کارها بکردی/منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی/بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی/نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش/بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی/نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس/بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر
همه عمر خوار باشد چو بر دو یار باشد/هله تا تو رو نیاری سوی پشت دار دیگر
که اگر بتان چنیناند ز شه تو خوشه چینند/نبدست مرغ جان را به جز او مطار دیگر