چرا علم نمی تواند خودآگاهی را توضیح دهد ؟
پنج شنبه 16 آبان 1398 9:47 AM
علم به سبکی که آن را میشناسیم، نمیتواند خودآگاهی را توضیح دهد؛ اما بهعقیدهی برخی از دانشمندان، تحولی علمی درزمینهی این مفهوم در حال وقوع است.
توضیح اینکه چگونگی چیزی به پیچیدگی خودآگاهی میتواند از تودهای خاکستری و ژلهمانند در سر ایجاد شود، شاید بزرگترین مسئلهی علمی زمان ما باشد. مغز اندامی بسیار پیچیده است که حدودا از ۱۰۰ میلیارد سلول بهنام نورون تشکیل شده است که هرکدام از آنها به ۱۰ هزار نورون دیگر متصل هستند و درمجموع، چیزی حدود ۱۰ تریلیون ارتباط عصبی را ایجاد میکنند.
ما در درک فعالیت مغز و نقش آن در رفتار انسان دانش زیادی کسب کردهایم؛ اما آنچه تاکنون کسی نتوانسته توضیح دهد، این است که چگونه فعالیت مغز به احساسات و عواطف و تجربیات و عبور سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی بین نورونها به احساس درد یا تجربهی رنگ قرمز منجر میشود. شک و تردیدی دراینباره در حال ظهور است که شاید روشهای علمی مرسوم هرگز نتوانند به این پرسشها پاسخ دهند. خوشبختانه رویکرد جایگزینی وجود دارد که ممکن است درنهایت بتواند این معما را کشف کند.
در بیشتر قرن بیستم، تابو بزرگی دربرابر کنکاش در دنیای اسرارآمیز درونی خودآگاهی وجود داشت. درواقع، موضوع خودآگاهی نوعی علم جدی بهحساب نمیآمد. پسازآن، اوضاع بسیار تغییر کرد و اکنون توافق گستردهای وجود دارد که مسئلهی خودآگاهی مسئلهی علمی جدی است. بااینحال، بسیاری از پژوهشگران حوزهی خودآگاهی عمق این مسئله را دستکم میگیرند و بر این باورند که فقط باید ساختارهای فیزیکی مغز را بررسی کنیم تا به این موضوع برسیم که خوآگاهی در مغز چگونه پدید میآید. البته مسئلهی خودآگاهی اساسا مانند هیچیک از مسائل علمی دیگر نیست. یکی از دلایل آن است که خودآگاهی مشاهدهکردنی نیست و نمیتوان با نگاه به سر فرد احساسات و تجارب او را دید. اگر فقط از منظر شخص ثالث نگاه میکردیم، اصلا دلیلی برای فرضکردن خودآگاهی نداشتیم.
براساس نوشته : مریم صفدری