بازی محلی عشایر
در فصل زمستان و هنگام کوچ گرفتاریها،فرصت بازی کردن را از تمام مردم عشایر صلب کرده، اما در فصل تابستان هنگامی که ایل در ییلاق است و اواخر زمستان که از قشلاق خارج شده اند و بارندگی های بهاره گرد و خاکها را شسته و هوا را تمیز است،فرصتی مناسب برای بازی است.
هنگام غروب آفتاب،پس از فراغت از کار ،بخصوص پس از قطع بارندگی ها،جوانان و نوجوانان از چادرهای اطراف در محوطه ای صاف و عاری از سنگ و خاشاک،بازیهای خود را شروع می کنند.
هنگام بازی معمولا افراد بیکار ایل،از پیرمرد مسن تا کودکان خردسال در اطراف میدان جمع شده و چون بازی گروهی است و حالت رقابت دارد،آنان را تشویق می کنند.
بازی محلی آديل مانج (پنجره بازى) :
بازی محلی
در اين بازى به قيد قرعه، يكى از بازيكنان روى زمين نشسته و پاهاى خود را دراز مى كند، سپس همه بازيكنان تک به تک از روى پاهاى او مى پرند. در مرحله دوم پاشنه پاى خود را بر روى پنجه پاى ديگرش قرار مى دهد، افراد اين بار از روى دو پاى وى خواهند پريد.
در مرحله سوم بازيكن نشسته يك دست خود «وجب باز شده» را بر روى دو پا قرار ميدهد و در مرحله چهارم از دست ديگرش استفاده مى كند. اگر هر فردى هنگام پريدن، پايش به بدن فرد نشسته تماس پيدا كند بازنده شده و بايد جاى فرد نشسته بنشيند.
در ادامه بازى، اگر همه افراد توانستند از روى دست و پاى فرد نشسته بپرند، به قيد قرعه، يكنفر ديگر انتخاب شده و روبروى فرد نشسته مى نشيند طورى كه كف پاهايشان به هم مماس باشد و اين بار ارتفاع مانع، دوبرابر مى شود و يا برخى اوقات پاها را باز مى كنند و مانع به صورت طولى گسترش پيدا مى كند. در برخى نقاط، افراد نشسته تا چهار نفر افزايش پيدا مى كنند به اين صورت كه دو نفر از پاها و دو نفر ديگر از پنجه هايشان استفاده مى كنند و ارتفاع مى تواند به بيش از دومتر نيز برسد.
بازی محلی ترنا بازى (كمربند بازى) :
بازی ترنا بازى
اين بازى تقريبا در بيشتر نقاط روستايى وعشايرى ايران و با نامهاى مختلفى رواج دارد . ابتدا به تناسب تعداد بازيكنان، دايره اى روى زمين كشيده ميشود، سپس شركت كنندگان به دو گروه تقسيم شده به قيد قرعه، يك تيم داخل دايره و تيم دوم اطراف دايره مى ايستد.
گروه داخل دايره، ترناها و يا كمربندها را به صورت افقى با فاصله مساوى طورى قرار مى دهند كه يك سر ترنا بر روى خط دايره و سر ديگر ترنا به طرف مركز دايره باشد. هر فرد بايد براى محافظت از ترنا، پاى خود را روى آن بگذارد و يا با رساندن پاى خود به پاى افراد بيرونى آنها را بسوزاند.
گروه بيرونى نيز بايد يا ترنا را بربايند و يا افراد داخل دايره را به بيرون بكشند. اگر يك ترنا به دست تيم بيرونى بيافتد سعى ميكند باضربات ترنا به پاى افراد داخل دايره، آنها را وادار به عقب نشينى كرده و بدون اينكه پاى حريف به آنها بخورد، ترنا و يا افراد بيشترى را به بيرون بكشد. اگر پاى افراد داخل دايره به پاى يك فرد خارج از دايره برخورد كند، تيم بيرونى بازنده شده و بايد جاى دو تيم عوض شود .
بازی محلی بَردبَرد گَرَکى :
بازی بَردبَرد گَرَکى
بازيکنان به دو گروه تقسيم مىشوند. آتشى روشن مىکنند و سنگ را در آتش مىگذارند تا داغ شود. سپس قرعه مىکشند تا گروهى که بايد از آتش نگهبانى کند، مشخص شود . بعد چشمهاى افراد گروه ديگر را مىبندند و گروه نگهبان سنگ را از آتش بيرون آورده و در سياهىها به دوردست پرتاب مىکند، بعد چشمهاى گروه مقابل را باز مىکنند و آنها مىروند تا سنگ را پيدا کنند؛ گروه نگهبان هم بايد همين کار را بکند. اگر گروه نگهبان سنگ را بيابد و آن را در آتش اندازد بازى بههمين روال تکرار مىشود. اما اگر کسى از گروه مقابل اين کار را بکند جاى دو گروه عوض مىشود .
بازی محلی قيقاج :
بازی محلی و سنتی
قيقاج در معناى لغوى به معناى حركت با پيچ و خم است، در اين بازى، افراد، سوار بر اسب در حالى كه به سرعت مى تازند، هدفى را نشانه مى گيرند و غالبا با اسلحه به سمت آن شليك مى كنند. بازى به اين ترتيب انجام مى شود كه در ميدان مسابقه هدفى را مشخص مى كنند. سواركاران (زن و يا مرد) با سرعت و چهارنعل، ضمن گردش ها و حركات آكروباتيك، مانند دورزدن هاى بخصوص و جهش از روى اسب، هدف را نشانه رفته و به شيوه هاى مختلف از روى اسب، از زير شكم و ميان دو دست اسب، تيراندازى مى كنند
در مراسم عروسى برخى از عشاير و يا اقوام غرب ايران هنگامى كه عروس را به خانه داماد مى آورند، سواركاران با انجام بازى قيقاج، همراه با نواى سرنا شادى و هيجان خاصى را به مراسم مى بخشند.
اين بازى كه متاثر از فرهنگ مردم منطقه است توام با حماسه و سلحشورى است و روحيه شهامت طلبى و پهلوانى را تقويت مى كند. اسب در زندگى اجتماعى عشاير ايران نقش حياتى و اسطوره اى دارد و بسيارى از فعاليت هاى زندگى با آن انجام مى شود.
بازی محلی تنور :
بازیهای محلی و سنتی عشایر
بازيکنان به دو گروه تقسيم مىشوند. بعد با 'شير يا خط' يا بهصورت توافقى گروه 'تنور' را مشخص مىکنند. افراد گروه تنور دايرهوار کنار هم مىايستند و دستها را روى شانههاى يکديگر گذاشته و سرهاى خود را بههم نزديک مىکنند. يکى از افراد گروه تنور بيرون مىايستد و در حالىکه دست وى به تنور است دور آن مىچرخد. افراد گروه مخالف هرکدام سعى مىکنند خود را به بالاى تنور برسانند، البته اين کار دشوارى است، زيرا فردى که بيرون تنور ايستاده تک تک ياران خود را از حمله ٔ گروه مخالف مطلع مىسازد و آنها هم از پشت لگد زده و مانع مىشوند که کسى سوار آنها شود. اگر فردى از گروه مخالف با همه ٔ دشوارىها بتواند از تنور بالا برود، تا زمانىکه تنور بهعلت سنگينى او خراب نشده مىتواند همانجا بماند. البته افراد ديگر هم از گروه مخالف مىتوانند بالاى تنور بروند ولى بهعلت سنگينى افراد، تنور زودتر خراب خواهد شد. افراد گروه تنور حق ندارند بدن خود را کج و کوله کنند تا گروه مخالف را از تنور پایين اندازند. زمانى که تنور خراب شود، گروه تنور بازنده و گروه مخالف که منظورى جز سوار شدن بر روى تنور نداشته، برنده بازى خواهد بود .