قیام17 شهریور
یک شنبه 17 شهریور 1398 2:03 PM
حماسه خونین هفده شهریور حادثهای است بس عظیم که اگر سالیان متمادی در وصف آن و یاد هزاران شهید آن روز، سخن گفته شود، باز قلم از ادای حق آن واقعه خونین عاجز خواهد بود. حرکتی که روز هفده شهریور ۵۷ بدست جلادان شاه و کماندوهای اسرائیل به خون نشست، دارای هدفی مقدس بود که مردم قهرمان ما با نثار خون هزاران جوان خود در صدد تثبیت آن بودند. یک سری جریانات سیاسی در مسیر انقلاب در حال انجام بود که در کنار این هدف در حرکت مردم انقلابی ایران تاثیر گذار بود.
[۱]
۱ - بسترهای پیدایش حادثه
۲ - راهپیمایی عید فطر
۳ - اعتراض روحانیت
۴ - جمعه خونین
۵ - پیام امام
۶ - پیامدهای رویداد ۱۷ شهریور
۶.۱ - تزلزل اراده سیاسی رژیم شاه
۶.۲ - تاثیر مشی مبارزه
۶.۳ - حکومت نظامی و تزلزل ارتش
۶.۴ - آمریکا و تحولات پس از ۱۷ شهریور
۶.۵ - هجرت امام از نجف به پاریس
۶.۶ - گسترش اعتصابات
۷ - پانویس
۸ - منبع
با دقت نظر در سیر تحولات شهریور ۵۷ میتوان دریافت که نطفه این واقعه اسفناک از روزهایی بسته شد که شریف امامی نخست وزیر دولت به اصطلاح آشتی ملی، روی کار آمد و دستور هجوم و کشتار مردم را صادر نمود، که در اثر آن عده زیادی از مردم در شهرستانها به دست مزدوران رژیم به شهادت رسیدند، در اعتراض به این اقدام، تعداد زیادی از مردم تهران در میدان ژاله و خیابانها اطراف آن جمع شده و دست به یک راهپیمایی آرام زدند که با برخورد شدید رژیم مواجه شده و بنابر اظهارات مقامات رسمی دولت وقت، طی سرکوبی این تظاهرات ۳ نفر شهید و ۱۰ نفر به شدت مجروح شدند. به دنبال این حادثه، چهارشنبه هشتم شهریور نیز مردم در خیابانهای تهران به ویژه خیابان ژاله سابق دست به اعتراض و تظاهرات زدند و با مقابله شدید ماموران رژیم روبرو شدند و چند تن از آنها شهید شدند.
در سیزدهم شهریور ۵۷ مردم تهران به امامت شهید آیت الله مفتح نماز عید فطر را در قیطریه برگزار کرده و پس از آن طی یک راهپیمایی میلیونی گسترده با صدای رسای خود اعلام کردند که خواستار برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی ( رحمةاللهعلیه) هستند. این راهپیمایی عظیم، جدیتر از همیشه زنگ خطر را برای شاه و رژیم پوسیده او به صدا درآورد و عرق سرد وحشت بر پیشانی رژیم فرو نشاند. روزهای ۱۴ و ۱۵ شهریور نیز، در تهران و شهرستانها تظاهرات پراکندهای صورت گرفت و دهها نفر دیگر شهید و مجروح شدند.
روحانیت مبارز ایران در اعتراض به کشتارهای فجیع رژیم شاه در تهران و شهرهای دیگر، روز پنجشنبه ۱۶ شهریور را روز عزای عمومی و تعطیل اعلام نموده جهت بزرگداشت شهدای چند روز اخیر دعوت به راهپیمایی گستردهتری نمودند. علیرغم ممانعت دولت، رژیم ناگزیر در مقابل اراده پولادین مردم عقب نشست و ملت ایران با جمعیتی بیش از راهپیمایی عید فطر به خیابانها آمدند و از همان مسیر راهپیمایی عید فطر (قیطریه) به راه افتادند و از مسیر خیابان دکتر شریعتی به سوی جنوب تهران سرازیر شدند، در حالی که خودروها و نفربرهای ارتش در مقابل آنها صف کشیده بودند.
لحظهای که مردم و ارتش بهم رسیدند، سکوت معناداری در میان آنها حکمفرما شد؛ یکباره از میان جمعیت این شعار برخاست: «برادر ارتشی چرا برادرکشی؟» و به دنبال آن بر گردن سربازان و لولههای سلاحشان شاخههای گل جای گرفت. بدین ترتیب تظاهرات ۱۶شهریور پیروزی بزرگی در روند انقلاب اسلامی ایران بود که ضمن آن ارتش در آغوش محبت ملت قرار گرفت.
[۲]
پس از این دو راهپیمایی میلیونی بود که شاه پس از مشورت با فرماندهان نظامی و با تبادل نظر با سفرای آمریکا و انگلیس، پنجشنبه شب (۱۶ شهریور) دستور حکومت نظامی صادر کرد و هیات دولت نیز آن را تایید نمود.
[۳]
صبح روز هفده شهریور در حالی که اکثر مردم از اعلام حکومت نظامی بی خبر بودند، همانند روزهای گذشته در میدان شهدا (ژاله سابق) اجتماع کردند تا راهپیمایی دیگری را ترتیب دهند اما با نظامیانی مواجه شدند که میدان و خیابانهای اطراف را در محاصره خود داشتند، زنان در نزدیکی میدان و مردان کمی با فاصله از میدان نشسته بودند و شعارهای انقلابی سرمیدادند، تا راهپمایی خود را آغاز نمایند، ناگهان ماموران بی رحمانه به سویشان آتش گشودند؛ مردم که انتظار چنین قساوتی نداشتند، شجاعانه در مقابل رگبار گلولهها نشستند و در حالی که شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی برلب داشتند به خون خود غلتیدند.
بقیه مردم که از معرکه دور بودند، مجروحین را با خود حمل کرده و بر سر راه خود بانکها، سینماها، فروشگاههای کوروش، اتوبوسها، و ماشینهای دولتی و نظامی را به آتش کشیدند. درگیری تا بعد از ظهر آن روز ادامه داشت بر اثر آن بیش از چهارهزار نفر شهید و صدها نفر دیگر مجروح شدند.
همزمان با تهران در شهرهای آبادان، اهواز، شیراز، مشهد، قزوین، جهرم، کازرون، تبریز، کرج، کرمانشاه، و قم حکومت نظامی اعلام شد و مقررات عبور و مرور و منع تجمعات مردمی به اجرا درآمد. در همان روز چندین نفر از شخصیتهای مبارز روحانی و غیر روحانی دستگیر شدند.
حضرت امام (رحمت الله علیه) پس از فاجعه هفده شهریور، پیامی به همین مناسبت به هموطنان مظلوم ایران فرستادند و در این پیام با محکوم نمودن اعمال وحشیانه رژیم، فرمودند:
«شما ای ملت ایران که تصمیم گرفتهاید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید، در رفراندومی که در عید فطر و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد...»
[۴]
به دنبال کشتار ۱۷ شهریور، رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد؛ چرا که شیوههای مرسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود. اجرای حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت و آرامش تلقی میشد، نتیجه عکس بخشید.
چند روز پس از واقعه ۱۷شهریور هنگامی که شریف امامی برای اخذ رای اعتماد به مجلس میرفت، دست کم ۹ تن از نمایندگان فریادزنان صلاحیت شریف امامی را زیر سؤال بردند، که البته در نهایت رای اعتماد را از مجلس اخذ کرد.
[۵]
۱۷ شهریور شکاف میان حکومت و ملت را عمیقتر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. بدین ترتیب واقعه ۱۷شهریور به اعتبار میانه روها و هواداران اندیشه اعاده مشروطیت سلطنتی به نحو اجتناب ناپذیری آسیب وارد نمود؛ زیرا، دولت آشتی ملی بیش از دو هفته نتوانست به وعدههای خود وفادار بماند و در ۱۷شهریور نقاب دروغین از چهره خود برافکند. توجیه ناپذیری این رویداد، راه مسالمت میان شاه و مخالفان را برای همیشه بست. بنابراین، هنگامی که امکان راه حل سیاسی با رژیم از بین رفت، انقلاب در مسیر تازهای افتاد و شتاب بیشتری گرفت. از این دیدگاه رویداد ۱۷شهریور باعث انسجام فکری و اتحاد عملی مخالفان شد و همگان به این نتیجه رسیدند که تنها یک راه برای نجات جامعه ایران باقی مانده است و آن خروج شاه و سقوط رژیم او و استقرار یک نظام مطلوب است.
حوادث ۱۷شهریور و ادامه حکومت نظامی، انسجام و اراده ارتش را متزلزل ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدانها و چهارراهها و مراکز مهم شهر، موجب فرسایش آنان میشد. ارتش میبایست تحت فرمان فرمانداریهای نظامی و شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرمانهای حکومت نظامی اختلاف نظر مییافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با بدنه نیروهای مسلح از نظر گرایشهای سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت، موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان، سخت تضعیف میکرد.
[۶]
دو روز پس از ۱۷شهریور اردشیر زاهدی، سفیر ایران، در واشنگتن با وارن کریستوفر، معاون وزارت خارجه آمریکا، دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد؛ اما زاهدی ادعا کرد که کمونیستهای سازمان یافته تظاهرات را ترتیب میدهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون، توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. کریستوفر این اتهام را زشت و ناروا خواند و گفت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهمترین عامل بروز و گسترش شورشهاست.
[۷]
شریف امامی در آغاز تصدی نخست وزیری و درباره برنامهها و سیاستهای دولت آشتی ملی در مورد بازگشت آیتالله خمینی اعلام کرده بود که بازگشت ایشان به کشور بلامانع است.
[۸]
در پی آن در تاریخ ۷ شهریور۱۳۵۷ (و پس از تقریبا ۱۵ سال) روزنامه اطلاعات عکس امام را در صفحه اول خود چاپ کرد و از اعزام هیاتی به منظور مذاکره و بازگشت ایشان به نجف خبر داد، اما رهبر انقلاب در همان روز، نخست وزیری شریف امامی را «نیرنگ شیطانی شاه» خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیان را «وعده پوچ و فریبکارانه» دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق کرد.
[۹]
با وقوع حادثه ۱۷شهریور، امام، شاه را مسئول مستقیم کشتار مردم دانست و خواستار انهدام رژیم شاهنشاهی شد.
مهمترین ویژگی دور تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس از کشتار ۱۷شهریور آغاز شد، ماهیت کاملا سیاسی آن بود که با هدف از پادرآوردن رژیم و فلج ساختن آن صورت میپذیرفت. در روزهای دوم و سوم مهر همان سال، اعتصاب وسیع کارکنان پالایشگاه آبادان به نشانه همبستگی با سی هزار تن از کارگران اعتصابی نفت در تهران، اهواز، گچساران و آغاجاری به راه افتاد. به تدریج شرکت مخابرات، راه آهن، ذوب آهن، بنادر و کشتیرانی، بازاریان، معلمان، دانشگاهیان و سایر مؤسسات اعتصابات را وسعت بیشتری بخشیده و اعتصاب کنندگان خواستار کناره گیری شاه و ایجاد جمهوری اسلامی شدند. این اعتصابات به ویژه در شرکت نفت سبب رکود عمدهترین منبع درآمد ارزی کشور و حتی دشواری دستیابی به نفت جهت مصارف انرژی، حمل و نقل و سوخت حرارتی برای منازل شد. در نتیجه دولت در پی اختلال در سیستم اقتصادی در انجام تعهدات داخلی و بین المللی با تنگناهای فلج کنندهای روبرو شد. دولت آمریکا نیز در پی توقف پرداختهای ایران، برنامه فروش جنگ افزار نظامی را تا روشن شدن اوضاع سیاسی تهران به حالت تعلیق درآورد.
[۱۰]
۱. | ↑ مجله پیام انقلاب، شماره ۴۰، ص۲۸. |
۲. | ↑ دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، رویدادها، تهران، دبیرخانه، مرکزی ائمه جمعه، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص۴۲۳- ۴۲۱. |
۳. | ↑ سولیوان، ویلیام، ماموریت در ایران، ترجمه محمود طلوعی، انتشارات علم، ۱۳۷۵، ص۱۱۳. |
۴. | ↑ دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، رویدادها، تهران، دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص۴۲۶. |
۵. | ↑ آرشیو اسناد مرکز انقلاب اسلامی، ص۲۷۹. |
۶. | ↑ حسین فردوست و دیدگاه وی نسبت به شریف امامی در کتاب، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، جلد ۱، ۱۳۷۱، ص۵۸۱. |
۷. | ↑ نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران: از کودتا تا انقلاب، تهران، رسا، چاپ چهارم، ج۲، ص۹۴-۹۵. |
۸. | ↑ نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران: از کودتا تا انقلاب، تهران، رسا، چاپ چهارم، ج۲، ص۸۳. |
۹. | ↑ خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۲، ص۹۵-۹۶. |
۱۰. | ↑ مایکل له دین، شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص۲۵۱. |