اندیشه نیک انفاق
شنبه 2 شهریور 1398 12:28 AM
برای بخشنده و انفاق کننده سزاوار است که چون انگیزه خیری در درونش پدید آید و به دلش بگذرد که مالی در راه خدا بدهد فرصت را غنیمت شمرد و هرچه زودتر فرمان درونی خود را به جا آورد و در خوش دل کردن بینوایان شتاب ورزد؛ زیرا که [اولاً [در زمانه موانع خیرات بسیار است و در تأخیر آفات رخ می نماید. و باید بداند که پیدایش انگیزه خیر در دل اندیشه ای از الهام فرشتگان است و «دل مؤمن بین دو انگشت از انگشتان رحمان است.» و این حالت او به زودی دگرگون می شود و شیطان او را از فقر می ترساند و به زشتی ها و بدی ها فرمان می دهد، و شیطان در پی اندیشه نیک و الهام فرشته اندیشه بد القا می کند.
* * *
[ثانیا] بدین وسیله بینوایان را از ناچاری و اضطرار به سؤال و اظهار نیاز محافظت می کند، زیرا آن چه بعد از سؤال می دهد پاداش و قیمت آبروی ریخته اوست و در حقیقت احسان و نیکی به شمار نمی رود. روایت است که «امیر مؤمنان علیه السلام پنج بار خرما از ملکی که متعلّق به او بود برای شخصی که امید به آن حضرت داشت فرستاد. و آن مرد از کسی چیزی نمی خواست نه از آن حضرت و نه از غیر او. مردی عرض کرد: این شخص چیزی از شما نخواسته! و از این پنج بار یک بار برای او کافی بود.
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: خدا مثل تو را در میان مؤمنین زیاد نکند، من می بخشم و تو بخل می ورزی! انصاف بده! هر گاه به کسی که امید به من دارد عطا نکنم مگر بعد از سؤال او، پس جز قیمت آنچه از او گرفته ام به او نداده ام زیرا او را در معرض این درآورده ام که آبروی چهره ای را که در پیش خدای من برای عبادت و طلب حاجت بر خاک می مالد برای من بریزد. هر که با برادر مؤمن خود چنین کند. در حالی که می داند که جایگاه شایسته بخشش و نیکی اوست. در دعای خود [در طلب بهشت] به خدا راست نگفته، که از او به زبان آرزوی بهشت می کند و به مال اندک خود بخل می ورزد.» دیگر آنکه سزاوار است که برای ادای صدقه خود وقت بافضیلتی را معیّن کند. مثل روز غدیر و ماه ذی حجّه. به خصوص دهه اول آن، یا ماه رمضان بخصوص دهه آخر آن. و روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله جوادترین مردم بود، و در ماه رمضان هم چون باد فروهشته و روان کننده بود که در آن چیزی نگه نمی داشت.
صدقه واجب، یعنی زکات، آشکارا و علنی دادنش از پنهان دادن بهتر است ـ در صورتی که این کار مردم را به دادن زکات ترغیب کند، و از راه یافتن ریا در امان بماند، و فقیر از گرفتن آن شرمگین نشود ـ حضرت صادق علیه السلام فرمود: «آنچه را که خدا بر تو واجب کرده، آشکار کردنش از پنهان نمودن افضل است، و هر گاه فریضه نباشد و مستحب باشد پنهان دادنش از آشکار دادن بهتر است و اگر مردی زکات مال خود را آشکارا بر دوش کشد [و به فقیر رساند] نیکو و پسندیده است.
و اینکه خدای تعالی می فرماید: «و اگر آن را پنهان کنید و به بینوایان دهید برایتان بهتر است» (بقره، 271)
آن غیر از زکات است، که پرداخت زکات آشکارا و غیر پنهانی است. و اگر در آشکار کردن آن شائبه ریا باشد، یا اگر فقیر در آشکارا گرفتن آن شرمنده شود، پنهان دادن آن بهتر است. امّا ریا که معلوم است و امّا در حال دوم به دلیل این روایت: «شخصی به حضرت باقر علیه السلام گفت که مردی از اصحاب ما از گرفتن زکات شرمسار می شود، به او زکات بدهم و نگویم زکات است؟ فرمود: بده و نام زکات مبر، و مؤمن را خوار مساز».
* * *
آشکارا دادن زکات هم چنان که در آن فایده ترغیب تصور می شود، محذور ریا و منّت و اذیّت نیز ممکن است راه یابد، و این به اختلاف احوال و اشخاص فرق می کند. پس با در نظر گرفتن بعضی از احوال و اشخاص علنی دادن بهتر است و با توجه به بعضی دیگر پنهانی دادن برتر است. بنابراین هر انفاق کننده ای باید حال و موقع را ملاحظه کند، و فایده را با محذور برابر نهد و مقایسه کند و افضل را برگزیند. و هر که فواید و مفاسد را بشناسد و با دید هوی و هوس ننگرد، آنچه بهتر و شایسته تر است برایش روشن خواهد شد.
از آنچه برای عطا کننده سزاوار است:
1 ـ یکی این است که عطیه خود را کوچک شمارد تا در نزد خدا بزرگ باشد، که اگر آن را بزرگ شمارد در نزد خدا کوچک خواهد بود.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «دریافتم که نیکی جز با سه خصلت شایسته نخواهد بود: کوچک شمردن آن و پنهان داشتن آن و شتاب کردن در آن. پس اگر آن را کوچک شمری در نزد آن که برای او داده ای بزرگش داشته ای، و اگر پنهانش داری به کمالش رسانده ای، و چون در دادنش شتاب کنی گوارایش ساخته ای و اگر غیر از این باشد نابودش کرده ای.» و بزرگ شمردن عطا و بخشش غیر از منت و ایذاء است. زیرا مالی که مثلاً خرج ساختن مسجد می شود ممکن است بزرگ شمرده شود ولی منت و ایذاء در آن نیست.
* * *
2 ـ دیگر آن که بهترین و محبوب ترین و بی شبهه ترین مال را بدهد، که خداوند پاک است و جز پاک را نمی پذیرد و چیز پست و نا مرغوب را انفاق کردن نسبت به خدای تعالی بی ادبی است، زیرا خوب و مرغوب را برای خود و خانواده خود نگاه داشتن و پست و وا زده را در راه خدا دادن به معنی ترجیح غیر خدا بر خداست. و اگر چنین کاری نسبت به مهمانی انجام شود و غذای پست تر خانه را برای او آورند دل تنگ و شکسته خاطر می گردد. این در صورتی است که به خدا نظر داشته باشد و برای خدا صدقه بدهد بدون انتظار عوض برای خویش در آخرت و اگر به خود و ثواب آخرت نظر دارد، شکی نیست که عاقل دیگری را بر خود ترجیح نمی دهد و از مال جز آنچه از پیش می فرستد بهره ندارد که یا انفاق می کند و برایش باقی می ماند و یا می خورد و از میان می رود.
دلیل بزرگی و اهمیّت فایده انفاق بهترین و محبوب ترین مال و قبح و زشتی انفاق چیز پست و وازده، این قول خدای تعالی است:
«از پاکیزه ها و خوب های آنچه به دست آورده اید و آنچه برای شما از زمین بیرون آورده ایم انفاق کنید و پست آن را که خودتان جز به کراهت و اغماض نمی گیرید برای انفاق منظور مکنید.»
* * *
3 ـ دیگر اینکه سزاوار است که اگر بتواند آن قدر به فقیر بدهد که بی نیاز گردد، که در خبر آمده است که وقتی به فقیر چیزی می دهی او را بی نیاز کن و دست خود را بعد از دادن صدقه ببوس، که این انفاق نخست در دست خدای تعالی قرار می گیرد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «چون چیزی به سائل دهید آن که چیزی داده است دست خود را نزدیک دهان برد و ببوسد، که خدا صدقات را می گیرد».
* * *
4 ـ دیگر اینکه از فقیر التماس دعا کند، که دعای فقیر در حقّ او مستجاب می شود، چنان که روایت است که حضرت علی بن الحسین علیه السلام به خادم فرمود: «اندکی دست نگه دار تا دعا کند، که دعای سائل فقیر رد نمی شود.» و نیز روایت شده که آن حضرت خادم را می فرمود که چون به سائل چیزی دهد از او بخواهد که دعای خیر کند.
* * *
5 ـ سزاوار است که صدقات را صرف کسی کند که اجر و پاداش بیشتر برد، نظیر اهل علم و تقوی، و پارسایان و راست گویان و درست کاران و کاملان در ایمان و تشیّع. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «غذای تو را جز اهل تقوی نخورد» و فرمود: طعام خود را به اهل تقوی بخورانید» و فرمود: «کسی را به غذای خود مهمان کن که برای خدا دوستش داری» و لیکن بهتر است از زکات واجب و صدقات، که چرک های اموال است، به ایشان ندهد بلکه با هدیه و صله ایشان را وسعت دهد.