خواستگاری امام علی (ع) و سكوت حاكى از رضايت حضرت فاطمه (س)
چهارشنبه 30 مرداد 1398 11:39 PM
بعد از پيشنهاد ازدواج به على (عليه السلام)، حضرتش ديگر نتوانست كارش را ادامه دهد. به منزل بازگشت و به شست و شوى خويش پرداخت ، عباى تميزى بر تن كرد. كفشهايش را پوشيد و به حضور رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) شتافت .
پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) در خانه ام سلمه تشريف داشت . على (عليه السلام) به منزل ام سلمه رفت و در زد. رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به ام سلمه فرمود: در را بازكن ، كوبنده در شخصى است كه خدا و رسول او را دوست دارند، او هم خدا و رسول را دوست دارد.
عرض كرد: يا رسول الله ! پدر و مادرم فدايت ، كيست كه نديده درباره اش چنين داورى مى كنى ؟
پيامر(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اى ام سلمه ! ساكت باش . او مردى دلاور و شجاع است ، برادر و پسر عمويم و محبوب ترين مردم نزد من است .
ام سلمه از جاى برخاست و در را باز كرد. على (عليه السلام) داخل منزل شد و به حضور پيامبر رسيد و سلام كرد و در گوشه اى نشست . از خجالت چهره اش سرخ شده بود. سرش را زير انداخت و ساكت ماند. او نمى توانست تقاضاى خود را بيان كند.
مدتى گذشت . هر دو ساكت بودند. لبهاى مبارك پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) شكفت . سكوت شكسته شد، فرمود: يا على ! گويا براى خواسته اى نزد من آمده اى كه از اظهار آن شرم دارى ؟ بدون پروا حاجت خود را بخواه و مطمئن باش خواسته تو پذيرفته است .
على (عليه السلام) پاسخ داد:
اى پيامبر خدا! پدر و مادرم فدايت باد. من در خانه تو بزرگ شدم ، با مهر تو پرورش يافتم ، نيكوتر از پدر و مادرم در تربيتم كوشش نمودى ، از فيض وجودت هدايت يافتم . اى پيامبر خدا! سوگند به خدايى كه اندوخته دنيا و آخرت من تويى ، اكنون هنگام آن رسيده كه تشكيل خانواده دهم تا با وى انس گيرم . اگر مصلحت باشد و فاطمه را به عقد من در آورى ، سعادت بزرگى نصيب من شده است .
پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) از پيشنهاد على (عليه السلام) خرسند شد و فرمود: صبر كن تا نظر فاطمه را جويا شوم .آن گاه نزد وى رفت و فرمود: دخترم ! على بن ابى طالب به خواسگارى تو آمده ، آيا اجازه مى دهى تو را به عقدش در آورم ؟فاطمه (سلام الله عليها) به خاطر شرم و حيا ساكت ماند، اما حركتى كه ناشى از نارضايتى باشد، از خود بروز نداد.رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) از سكوت فاطمه رضايت او را دريافت و فرمود:
الله اكبر! سكوتها رضاها؛ خدا بزرگ تر است ، سكوت او علامت رضايت اوست (1).
(1)بحارالانوار، ج 43، ص 127.
منبع: ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)،عباس عزيزى
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست