0

خاطرات جانباز آزاده ميكائيل احمدزاده( خاطرات واپسین روزهای جنگ تحمیلی و اسارتگاه مخوف تکریت)

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

سخنراني ها و جنگ رواني
جمعه 24 دی 1389  1:47 PM

هر روز يك افسر عراقي حاضر مي شد و از پيروزي ها ي عراق سخن مي گفت و ايران را شروع كننده جنگ مي دانستند آنها صراحتاً مي گفتند اسلام از آن عراق است و ايران مسلمان نيست ،جنگ اعراب و ايرانيان از دير باز بوده و ما حاضريم گلوي ايرانيان (عجم )را بجويم . اين سخنان نشانه عداوت دشمني اعتقادي اين بعثي ها با ايران بود.

آنها از صدام به عنوان رهبر شكست ناپذير تمام جهان عرب ياد مي كردند. ومي گفتند ايران در زمان حكومت شاه خواسته برحق عراق را با زور سرنيزه زير پا گذاشته و اكنون كه ما به قدرت بزرگ منطقه تبديل شديم انتقام خواهيم گرفت.

 مي گفتند ايرانيان مردمي آتش پرست و كافر هستند و حق ندارند خود را مسلمان بخوانند زيرا تمام امامان همه از اعراب بوده و ما بر فارس ها برتري داريم.

اين سخنان بي اساس ريشه در حركت نژاد پرستي بعثي ها داشت صدام چنان گوش و چشم اين خود فروختگان را بسته بود كه جز اطاعت امر كاري ديگر نمي توانستند بكنند.

 جو محيط عراق يك محيط نظامي مطلق بود احدي ياراي اعتراض و سخن گفتن نداشت در صورت مشاهده بقتل مي رسيدند و خانواده آنان مجازات مي شدند.

نظاميان قدرت مطلق را دست داشتند و بعثيان كه فدائيان صدام بودند و بيشتر از فاميل ها و هم شهري ها و غيره تشكيل شده بودند به ساير نظاميان برتري داشتند و امتيازات ويژه داشتند.

نيروهاي بعثي همانند نيروهاي اس اس آلمان داراي خط و مش ويژه بوده و به حكومت صدام وفا دارتر بودندو در بين مردم عراق در قساوت وبي رحمي زبانزد بودند.

بعثي ها چنان جناياتي را مرتكب شدند كه در تاريخ عراق بي سابقه بود . چندين هزار نفر از مردم آزاديخواه را در زندان هاي مخوف خود به قتل رسانده و از سرنوشت هزاران نفر ديگر كسي خبر نداشت صحراهاي تفيده شهر تكريت حكايت از دفن مخفيانه صدها نفر از مخالفان داشت .

هركس كه مي خواست عليه صدام و حزب بعث و ساير مسائل سياسي سخني به زبان آورد زبانش را مي بريدند. صدام با تشكيل اداره استخبارات جنان خفقاني بوجود آورده بود كه كسي حتي نزد خانواده اش نمي توانست نام صدام را بياورد.

 مردم مجبور بودند دستورات بعثي ها مو به مو اجرا كنند و در صورت سستي و مخالفت او وخانواده اش را به مجازات هاي مختلف مانند. تجاوز ، قتل ، اعدام ،مصادره اموال ،تعبيد، زندان ، قطع عضو مي رساندند. حزب بعث در همه محافل سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي ،نظامي نفوذ كامل داشت .و در حقيقت حكومت و عراق در دست بعثيان بود.

و هر هفته يك نفر خائن ايراني شخصي ويا روحاني نما كه به علتهاي گوناگون از ايران اخراج ويا فرار كرده بودند را براي شستشوي مغزي اسرا و براي سخنراني هاي از پيش طرح شده به اردوگاه مي آوردند و همه را مجبور مي كردند به چرنديات آنان گوش دهند.

 در بين اسراي ايراني افراد تحصيل كرده زيادي بود و در فرصت هاي بدست آمده با صحبتهاي خود مسائل سياسي  را به ديگران بازگو مي كردند و نمي گذاشتند دشمن با القاء ات خود مغز هاي ايراني را مسموم كند. اصلاً دشمن ستيزي در خون ايراني بوده و خواهد بود.

دشمن فعا ليت هاي تبليغي زيادي راه انداخت اما همگي باشكست روبرو شد.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها