0

خاطرات جانباز آزاده ميكائيل احمدزاده( خاطرات واپسین روزهای جنگ تحمیلی و اسارتگاه مخوف تکریت)

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

وضعيت زيستي در اردوگاه
جمعه 24 دی 1389  1:47 PM

زخمي ها چندين ماه به همان وضعيت مانده بودند بيماري همه را ناتوان كرده بود شش ماه بود كه به حمام نرفته بوديم . شپش از سروكول همه بالا مي رفت شپش ها در روي زمين ، ديوارها بالا مي رفت .شپش ها دز زير بغل ها و كشاله ران و موي سرها تخم گذاري كرده بودند. موي سر ها چند ماه بود نتراشيده شده بود و ريش خالي ها بسيار بلند شده و در آن شرايط غير بهداشتي همه را آزار مي داد. و موجب بيماري     مي شد.  ما هر نوبت به فرمانده اردوگاه در حين آمار شبانه  شكايت مي كرديم و ايشان جواب مي داد .اسرع ....اسرع . ولي اقدامي صورت نمي گرفت.

چند روز بعداز مشخص شدن محل اقامت ما آمار گيري كردند كه شامل نام ونشان و نام پدر و سن و يگان خدمتي ،محل اسارت ، شهر  و آدرس منزل سكونت را ثبت كردند و وعده دادند عنقريب تبادل خواهيد شد پس مشخصات خودرادقيق بگوئيد آنها مدت چند سال تكرار كردند بزودي تبادل مي شويد ولي ما همانجا بوديم و اقدامي صورت نمي گرفت.

 عراقي ها سه بعداز استقرارما براي هر سه نفر يك پتو دادند كه بعد ها باي هر دو نفر يك پتو و در آخر اسارت براي هر نفريك پتو  افزايش دادند .

يك ليوان آلومينيومي متوسط براي هر اسير دادند و هركس گم مي كرد مجازات سختي داشت و نمي توانست آب بخورد.

لباس هاي ساده مانند شورت و زير پوش كه براي تعدادي مي رسيد و تعدادي هم منتظر واگذاري بودند

بعداز 6 ماه اتفاق افتاد.و يك نوع لباس بنام دشدشه كه يك پارچه بلند وساده بود براي تعدادي دادند و باز تعدادي بي نصيب بودند. 3يا 4 ماه بعد يك تانكر آب فاضلاب از رودخانه هاي اطراف آب پر مي كرد و به اردوگاه مي اورد عراقي ها بهما مي گفتند سريع زير شيلنگ آب برويد و استحمام كنيد كه 10 ثانيه طول نمي كشيد.

6 ماه گذشته بود عراقي ها حمام ها را به كار انداختند و براي هر اسير يك حلب 5 كيلوئي آب مي دادند و در زمستان و تابستان فرقي نمي كرد. و هر نفر تنها 5 دقيقه فرصت دوش گرفتن داشت ما مجبور بوديم با آب سرد دوش بگيريم .

همان موقع تيغ نيز دادند يك تيغ براي سرو صورت دو نفر و بعداز اصلاح تيغ ها با آماركامل پس گرفته مي شدند.

آهسته آهسته سيم خادارهاي پيرامون اردوگاه را كشيدند اين مونع سيم خارداري به عرض 10متر و ارتفاع 4 متر بودند كه ضمن كاشتن مين هاي منور ازط ريق برجك هاي مراقبت و نفربر هاي زرهي كنترل مي گرديد.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها