0

خاطرات جانباز آزاده ميكائيل احمدزاده( خاطرات واپسین روزهای جنگ تحمیلی و اسارتگاه مخوف تکریت)

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

ايــران و پذيرش قطعنامه ي قرارداد 598 ژنو
جمعه 24 دی 1389  10:38 AM

نيروهاي تکاور آماده مي شدند تك اصلي را برعليه مواضع محكم آهنين عراقي شروع كنند اما وضعيت موجود حكايت از مسئله اي ديگر داشت. دستور رده بالا ديگر به عمليات طرح ريزي شده رغبت نشان نمي دادند و تلاش داشتند كه مهمات كاليبر بزرگ و حساس را به عقب جبهه تخليه بنمايند ما  مات و مبهوت مانده بوديم يعني چه ؟ منظور رده بالا چيست ؟ مگر ما با زحمات بسيار زمينه ي تك را آماده نكرده بوديم ؟

بعداز چند روز زمزمه صلح بگوش رسيد و ما كم كم به جواب خود مي رسيديم ايران و عراق در پشت پرده زمينه ي قرارداد صلح را هموار كرده بودند.

 امام خميني فرموده بود كه : پذيرش قطعنامه فقط براي مصلحت بود ...  و بدانيد كه پيروزي از آن شماست.

مدت زيادي نگذشته بود كه قرار داد 598 سازمان ملل در تاريخ 26/4/ 67   برابر با 17 ژوئيه سال 1988 در سازمان ملل  توسط ايران و عراق  امضاء شد و رسماً از راديو هاي جهان پخش گرديد و امام راحل نيز پيام تاريخي خود را بيان نمودند و ما دانستيم كه جنگ به مرحله پاياني خود رسيده است .

علارغم پايان يافتن جنگ همه ي رزمندگان ناراحت و خشمگين بودند كه چرا جنگ كه به نفع ايران رقم مي خورد و دشمن نفس هاي آخرين خود را سپري مي كرد براي ما دردناك بود و احساس حقارت مي كردند. وضعيت بسيار آشفته بود نمي دانستيم خوشحال باشيم يا ناراحت. با مراجعه فرماندهان رده بالاتر به يگان ها كم كم مسائل پشت پرده باز گو شد و اعلام داشتند مصلحت نظام و كشور مي طلبد كه آتش بس را قبول كنيم. اما علارغم صحبت ها و سخنراني ها كه از راديو و تلويزيون پخش مي شد براي رزمندگان قابل هضم نبود كه دشمن را تا دروازه هاي بغداد تعقيب نكرده جنگ تمام شود روح برتري و پائين آمدن كفه ي ترازوي جنگ به سود ايران و جان سالم به در بردن عراقي ها از باتلاق جنگ هشت سال پيش با هدف حمله به خاك و ميهن و جسارت به نواميس و انقلاب اسلامي آغاز كرده بودند و آنهمه تلاش و رشادت ها و دفاع وجب به وجب جوانان و خاك و خون كشيدن بهترين جوانان ایران بسيار دردناك بود.

اما ديگر صلاح مملكت را سران كشور انديشده بودند و حتماً مسائلي بود كه ما بعلت عدم دسترسي به آنها در جريان امور نبوديم و آتش بس به سود ايران نيز بود ما با اين تصورات به خود تلقين كرديم امام راحل آن پير جماران غير ممكن است عملي بر خلاف مصالح كشور انجام دهد بي شك ايشان با درايت و تدبير خويش تصميم گرفته است و ما هم مريد و فرمانبردار ايشان هستيم .

با اين توصيف جلسه اي با حضور فرماندهان يگان ها در سنگر عمليات انجام داديم كه اين وضعيت نبايد هوشياري رزمندگان را تحت شعاع قرار دهد برابر ضوابط ما ماموريت محوله خود را انجام خواهيم داد و اجازه به هم خوردن وضعيت فيزيكي منطقه را به هيچ كس نمي دهيم.

آمادگي كامل خودرا جهت غافلگير نشدن و احتمالات عواقب بعدي نيز بررسي كرديم. شب هنگام تمام آسمان جبهه غرق در نور گلوله هاي منور سلاحهاي كوچك و خمپاره و توپخانه روشن بود عراقي ها خيلي شادي مي كردند، چون آنها از باتلاق جنگ رهائي پيدا مي كردند و ديگر كارد هاي زهرآگين تكاوران گلوهاي خشكيده ي آنها را نخواهد بريد و نجات پيدا مي كردند؛ زيرا آنها در حدود 12 سال خدمت مي كردند و هيچ سربازي تا آن زمان ترخيص نشده بود و خانواده ي در عراق پيدا نمي شد كه دو يا سه نفرشان كشته نشود.

ما به نيروهاي خط نگهدار ضمن دادن هوشياري و توجيه عواقب بعدي اعلام كرديم هيچكس نبايد تيراندازي كند، زيرا موجب كشف محل استقرار نيروها و ادوات جنگي ما براي دشمن مي شد. ابتدا بعضي مي خنديدند كه بابا جنگ ديگر تمام شده شما كجائيد ما نيز مصلحت را برابر تجارب گذشته در آن مي ديديم . آتش بست ايران و عراق  رسماً  تحقق پيدا كرد. دستور بود كه كسي حق تير اندازي حتي يك گلوله كوچك را نداشت و هر كس تخلف نمايد دادگاه صحرائي مي شد تا براي دشمن بهانه پيش نيايد.

در ساير يگانهاي همجوار عراقي ها با تقديم سيگارها و شيريني و چاي خشك به خطوط پدافندي نيروهاي ايراني رفت و آمد مي كردند و نيز بعضي از ايراني ها به سنگرهاي عراقي ها مي رفتند و خاتمه جنگ را تبريك مي گفتند.

اين عمل بسيار خطرناك بود زيرا تا ديروز اين عراقي ها با تك تيراندازهاي خود پيشاني جوانان مارا به گلوله مي بستند و فرزندان كوچك ما در زير موشك بارانهاي صدام به خاك و خون مي كشيدند، پس دشمن قابل اعتماد نيست. در يكي از گردان هاي لشگر 92 زرهي، عراقي ها به بهانه ي ابراز دوستي وارد سنگرهاي ايرانيان شده و تعداد زيادي را با اين بهانه به اسارت برده و آنجا را تسخير كرده بودند.  متجاوز حيله گر با استفاده از پوشش آتش بس سعي داشت توازن و برتري و موقعيّت خود را بهبود بخشد تا در زمان مذاكره با ايران با دست پر ظاهر شود و ايران را مجبور به كوتاه آمدن درخواست هايش بنمايد. به تمام يگان ها تلفن گرام زده شد: « با توجه به بي اعتماد بودن اين مزدوران هرگونه ارتباط با آنها ممنوع مي باشد و متخلفين مجازات خواهند شد.» خود نيروها هم بعد از شنيدن اين عمل نا جوانمردانه ي عراقي ها با لشگر 92 زرهي اهواز، بسيار هوشيار شدند.در خط پدافندي ما هم چنين موضوعی پيش آمد عراقي ها جهت ديد و بازدید و ابراز احساسات با شيريني و هداياي عراقي  قصد وارد شدن به داخل مواضع را داشتند كه من به آنجا رفتم و به عراقي ها اعلام كردم كه ما نيز از اتمام جنگ خوشحال و خرسند هستيم و شما هم برادران ديني و همسايه ديرين ما هستيد اما بنا به دلايلي فرماندهي لشگر اجازه تردد هاي بي مورد را به ما نداده و خواهشمند هستيم تا روشن شدن كامل مسئله به مواضع خود بر گردند عده ي از عراقي ها و حتي نيروهاي ما از نحوه برخورد من ناراحت شدند اما ما كه در جريان گزارشات و اطلاعات روزمره بوديم بخوبي مي دانستيم كه چه مي كنيم و اين عراقي ها چه افراد موزي هستند لذا براي كاركنان خود نيز قسمتي از فرصت طلبي ها و جاسوسي ها و غيره را بازگو كردم كه چگونه يك گردان تكاور لشگر 77 خراسان را با تمام ساز و برق و فرمانده و سربازش به بهانه دعوت از آنها و ديد و بازدید به سمت مواضع خود کشانده و حتي چنان پذيرائي مناسب بعمل آورده آنها را سوار خودروها كرده با اسلحه و مهمات به پادگان بصره كه بسيار نزديك است بردند و در يک فرصت مناسب و با حيله شگفت آور اينكه شما ايراني ها برادران ما هستيد صدام حسین از حضور شما مطلع شده و تشکر نموده و دستور دادند به نشان حسن برادری همه شما با اتوبوس ها به کربلا ببريم و از آنجا با هواپيما به ايران برگردانده مي شويد لذا بهتر است اسلحه و مهمات خود را در يک انبار همین پادگان با شمارش کامل انبار كنيد و در حين برگشت به شما برگردانده خواهد شد قبل از تصميم فرمانده گردان ايراني در پادگان اتوبوس هاي مدرن صف مي کشند ايراني ها هم در عمل انجام شده قرار مي گیرند و حتي براي هر كدام يک لباس عربي سفید مناسب زيارت حرمين داده مي شود ايراني ها هم اصلاً شكّي نمي كنند زيرا مهمان نوازي از يك طرف پيام صدام از طرف ديگر و عدم درگيري كه حتي ايراني ها با اسلحه و مهمات خود در داخل پادگان عراق مي گشتند آنها را گمراه كرد لذا عراقي ها بعداز خلع سلاح ايراني ها با احترام و ادب و پوشاندن لباس سفید كه بعداً معلوم شد براي يكپارچه كردن لباس ايراني ها و مشخص شدن آنها اين كار را كردند به كربلا حركت دادند ايراني ها هم بسيار خوشحال بودند كه به زیارت آقا سيدالشّهدا مي روند و مجدداً فرداي آن روز به ايران باز خواهند گشت اما غافل از اينكه اتوبوس ها به كربلا مي روند عراقي ها راست مي گفتند اما نه براي زیارت بلکه به اردو گاه اسراي جنگي ايراني ها كه هيچ سلاح گرم و سرد به احترام حرم همراه نداشتند خود را در مقابل زندانهاي بعثي دیدند .

 

 ديگر دير شده بود دژبان مركز عراق با سلاح هاي آتشین خود منتظر ايراني ها بودند بزور همه را پياده كرده و با چوب و چماق و کابل به جان ايراني ها افتادند آنجا بود كه ايراني ها كلك خوردند و اين نتيجه اعتماد به دشمن بود عراقي ها در جواب گفته بودند شما ناقض آتش بس هستيد چرا وارد خاك ايران شديد ما با اين روش هم از ايجاد درگيري مرزي جلو گيري كرديم و هم به جهانيان ثابت كرديم كه شما علارغم قبول قطع نامه 598 وارد خاك اعراب شديد و شما از امروز به عنوان اسير جنگي نگهداري مي شويد  و اين پايان تلخ يك اعتماد بود.

 

 ايران نيز اسامی تمامي نفرات گردان را در روزنامه ها چاپ نمود و به سازمان ملل نيز گزارش كرده است .با اين توصیفات امکان جاسوسي از مواضع ما و استعداد و تجهيزات و شكل فيزيكي يگانهاي ما براي حمله ناگهانی دشمن بسيار مي باشد با شنيدن اين مسائل از دهان من سربازان خودي  متقاعد شدند و قول دادند تا آخر آمادگي رزمي و هوشياري خود را حفظ كنند.

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها