0

خاطرات جانباز آزاده ميكائيل احمدزاده( خاطرات واپسین روزهای جنگ تحمیلی و اسارتگاه مخوف تکریت)

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

مأموریت رزمی لشگر عملياتي 58 تکاور ذوالفقار
جمعه 24 دی 1389  10:32 AM

من  تجربه كافي در جنگ داشتم و در گذشته ماه ها در سپاه پاسداران در نواحي مختلف جنگي از ارتفاعات سربه فلك كشيده كدو حاج عمران تا رمل هاي تفيده جنوب سابقه منطقه عملياتي داشتم و در يكي از تيپهاي برون مرزي كه با معاودين عراقي و نيروهاي بارزاني كرد همرزم بوديم و عمليات هاي بسيار خطر ناك و بي سابقه برون مرزي و چريكي بخصوص در كردستان عراق انجام داده بوديم،واز اين رهگذر تجربه جنگي كافي بدست آورده بودم.

و اكنون نيزدر استخدام نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي در آمده بودم ، و كوله باري از تجارب رزمي داشتم كه اين موضوع موجب شد كه از بدو ورود به ارتش در يگان هاي اطلاعاتي انجام وظيفه بكنم.

جنگ فرسايش تقريباً آخرين نفسهاي خود را مي كشيد و علارغم هياهوي دشمن و حمايت سياسي نظامي غرب از عراق به لحظات پاياني جنگ نزديك مي شديم .

لشگر 58 تكاور ذوالفقار كه در سال 58 به عنوان گارد رياست جمهوري سازماندهي و تشكيل شد در اوايل با گردان كادر ثابت مسئوليت حراست كاخ ها و مقامات كشوري خصوصاً رياست جمهوري را به عهده داشت كه با آغاز جنگ و تواناي هاي اين نيرو با جذب نيروهاي وظيفه بصورت لشگر عملياتي در خارج از كشور و مرزهاي كشورمان حضور پيدا كرد و همانند ساير لشگر هاي صف شكن با بر خورداري از زبده ترين افراد در تفكر يورش برق آساي ديگر بر صفوف پريشان  دشمن بود .

اين لشگر كه سوابق عمليات هاي مختلف جنگي حملات و حتي در جنگ لبنان با اسرائيل داشت همواره مورد توجه صاحب نظران جنگ و فرماندهان بود،زيرا كه با قابليت تحرك و آموزش هاي مدرن و سخت جنگي مرداني شجاع و منسجم بوجود آورده بود،و بي شك سهم قابل توجه در تمامي حمله هاي ايران به عراق داشته و بعنوان يگان هاي صف شكن خط مقدم جبهه بشمار مي آمدند.

خدا را شاكر بودم كه آموزش هاي بسيار پيچيده و سخت مانند دوره تكاور و كوهستان ، جنگ در كوهستان ، عمليات چريك و ضد چريك ، اطلاعات رزمي ، ضد اطلاعات را در مدارس رزمي  مختلف ارتش گذراندم و اين رنج ها و سختي موجب اقدامات مفيد من به يگان سازماني ام بود .

من بعنوان مسئول واحد اطلاعات و عمليات يگان بنا به دستور قرار گاه عملياتي  غرب  مسئوليت     طرح ريزي عمليات نفوذي مجدد به عمق خاك دشمن جهت آزار و دستبرد و برهم زدن آرايش نظامي خط دفاعي دشمن در منطقه نفت شهر را به عهده داشتم.

مدت 20 روز متوالي با استفاده از متخصصان امور اطلاعاتي مانند مفسر عكس هوايی، مترجمان عربي، متخصص ترتيب نيرو و تركيب نيرو و ديدبان توپخانه و رابط هوايی و با تلاش مضاعف گروه هاي  زبده ي گشتي شناسايي و گشتي رزمي كه خود من شخصاً جهت اطمينان و لمس واقعيت ها در منطقه و فعل و انفعالات منطقه را تجسس مي كرديم و اطلاعات رزمي را به اتاق جنگ ( محل شبيه سازي منطقه عمليات ) پياده مي كرديم تا براي طرح ريزي حمله آتي و توجيه فرماندهان يگان هاي مختلف رزمي گويا و قابل درك باشد و  اين يكي از روش هاي بسيار مناسب و حياتي براي يگان رزمي بوده و همواره مورد تأكيد تئورسين هاي جنگي مي باشد.

شبانه با همت و قدرت تكاوران به طرف دشمن راهي مي شديم؛ در آن لحظات حياتي كه حساسترين لحظه ها بود يك رزمنده شجاع با كسب آموزش سخت تكاوري و با حركات موزون و سنجيده وجب به وجب به دشمن مسلح در كمين نشسته نزديك مي شد، هيچ جنبده اي از ديد تكاوران تيزبين دور نمي ماند، چرا كه كار گشتي رزمي درگيري آني و  بكاو بكش و تصرف هدف در اساس كار اين نيرو بود ولي آن لحظات فراموش نشدني و سرنوشت ساز كه مي توانست به از بين رفتن و يا غلبه بر دشمن شود حكايتي ديگر دارد كه بايستي خود باشي و احساس كني.

نياز به باز گويي و تأكيد زياد نبود.  تكاوران همانند يك مجموعه ي كامل ساعت هركس به نحو شايسته كار خود را انجام مي داد، زيرا اگر غير اين بود سهل انگاري و كوتاهي فردي موجب كشته شدن خود و تمامي تيم ها مي شد؛ پس دقت و احتياط شرط پيروزي بود. پرسنل با الهام از دين مقدس اسلام و تكيه بر عقيده و ايمان راسخ عمليات بخوبي انجام مي دادند ،و مسئوليت اطلاعات و عمليات رزمي يكي از يگان هاي مهم و زبده تكاور با من بود.

تپه ي معروف به تپه ي آنتن يک ارتفاع حساس از نظر نظامي در منطقه بود كه بصورت كلّه قندي اراضي بسيار زيادي از عقبه نيروهاي ما و دشمن را پوشش مي داد و هر گونه تحركات توسط اين مكان كشف و مقابله مي شد.

 در صورت دسترسي ما به آن مي توانستيم ضمن خارج ساختن نيروهايمان از ديد و تير دشمن به چندين كيلومتر عقب دشمن نيز مسلط بشويم و آنگاه ما كفه ي  ترازو را در منطقه به نفع خودمان پايين مي آورديم و او را مجبور مي ساختيم از چندين كيلومتر خاك خود دست بكشد و به آن سوي مزرهاي خود فرار كند. اين بلندي عظيم قسمت زيادي از خاكمان را سركوب مي كرد

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها