0

عاقل آن است ، اندیشه کند ، پایان را!

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

عاقل آن است ، اندیشه کند ، پایان را!
دوشنبه 7 مرداد 1398  11:17 AM

عاقل آن است که اندیشه کند پایان را!

آن که «لذت و راحت ابدی» را بر «لذت گذران کنونی» برتری دهد، عاقل تر است.

عاقل آن است که اندیشه کند پایان را!

عاقل آن است که اندیشه کند پایان را!

خواست ها و آرزوهای کوچک، در برابر «آرمان های بزرگ» رنگ می بازد و حقیر جلوه می کند. مثل یک برکه آب که در برابر اقیانوس، چیزی به شمار نمی آید، یا یک باغچه کوچک که در مقابل جنگلی بزرگ، بسیار ناچیز است.

اگر بخواهیم مشکلات کوچک، ما را از پای در نیاورد و اراده هایمان را سست نکند، راهی جز طرح «آرمان های بزرگ» نیست. اگر افکار بلند را به جوانان مان القا کنیم، به این زودی اسیر اندیشه ها و هوس های حقیر نمی شوند.

گرایش به ارزش ها هم نسبی است. هرچه ارزش های متعالی تر، طرح و القا شود، آنچه بی ارزش یا کم ارزش است؛ در نظرها حقیر می آید. کسی که فقط پیش پای خود را بنگرد، از «آینده نگری» و «آفاق ابدی» محروم می شود. کسی هم که تنها به «لذت امروز» بیندیشد، هرگز برای رسیدن به لذت و نعمت ابدی تلاش نمی کند.

این که نهایت دید بعضی ها «دنیا»ست و در مقابل، بعضی ها هم به چشم انداز وسیع و بی نهایتی همچون «آخرت» چشم می دوزند و دنیا با همه فریبایی ها و جاذبه هایش نمی تواند برای آنان دام و بند شود، ریشه در همین نگرش دارد. تا انسان چه عینکی به چشم خود زده باشد، نزدیک بین یا دوربین!

5d3e7e16a8dfc.jpg

پیامبران مبعوث شده اند تا این «وسعت دید» را به انسان ها ببخشند و به تعبیر دیگر: آمده اند تا مردم را از «تنگنای دنیا» به «وسعت آخرت» بکشانند و به چشم های نزدیک بین، دید و بینشی عطا کنند که افق های دورتر را، پس از مرگ را، آخرت را، بهشت و دوزخ را هم بتواند ببیند.

برای آن که حقیر و اسیر نشویم؛ باید «آرمان بزرگ» و «همت والا» داشته باشیم.

اندیشیدن به «سود» و محاسبه «منافع» نشانه خردمندی است، اما اگر سود کم با سود زیاد رقابت کند و منافع محدود و گذرا با منافع نامحدود و بی پایان در تعارض قرار گیرد، خردمندی در این جاست که خود را نشان می دهد.

آن که «منفعت فعلی و اندک» را بر «منافع بی شمار در آینده» ترجیح دهد، خردمند نیست و آن که «لذت و راحت ابدی» را بر «لذت گذران کنونی» برتری دهد، عاقل تر است.

آن که «لذت و راحت ابدی» را بر «لذت گذران کنونی» برتری دهد، عاقل تر است.

کار دنیا و آخرت نیز از همین مقوله است. داشتن یک زندگی ارزشی و تقوایی، هرچند سخت و محدوده کننده است و اغلب با تمایلات نفسانی ما ناسازگار است، ولی اگر این شیوه که با «مهار نفس» و کنترل تمنیات و تمایلات همراه است، «اجر بی پایان» و «نعمت ابدی» و «رضای الهی» را در پی داشته باشد، می ارزد و معامله ای پرسود است.

از آن طرف، اگر کامجویی های حرام، بهره مندی های ناروا، درآمدهای نامشروع، زندگی گناه آلود و پرداختن به عیش و لذت نفسانی، حتی در همه عمر- که بالاخره محدود است و «خط پایان» دارد- رنج ابدی و عذاب جاودانگی آخرت را در پی داشته باشد، آیا می ارزد؟

«عاقل آن است که اندیشه کند پایان را». از این جهات، «دنیا» و «آخرت» اصلا قابل مقایسه نیستند. کودکانه است اگر انسان برای «خوشی موقت دنیا»، «عذاب ابدی آخرت» را برای خود فراهم کند.

ولی... همه کودک راهیم و کودکانه کار می کنیم؛ اگر به سرانجام گناه نیندیشیم و به خاطر خواسته «خود»، «خدا» را از خویش ناراضی کنیم.

«رضایت حق» برترین گوهری است که می توان به دست آورد. گاهی برای کسب «رضای او» باید به نفس خویش «نه» بگوییم و این یک مبارزه دشوار است؛ «جهاد اکبر» است. ولی به خاطر آثار و پیامدهایش می ارزد.

منبع: ماهنامه نسیم وحی (55)، جواد محدثی

تشکرات از این پست
khaliln
دسترسی سریع به انجمن ها