دام الهى در تنگه چهار زبر
جمعه 24 دی 1389 9:33 AM
هدف
انهدام عناصر ضد انقلاب (منافقين)
استعداد دشمن
منافقين، حدود ۳۰ تيپ رزمى جهت تهاجم خود به خاك ايران تشكيل داده بودند. هر تيپ ۱۷۰ نفر نيروى رزمى (۲۰ زن و ۱۵۰ مرد) در اختيار داشت كه به همراه نيروهاى پشتيبانى به ۲۸۰ نفر مى رسيد و داراى دو گردان پياده، يك گردان تانك، يك گردان ادوات و يك گردان اركان و پشتيبانى رزم بود.
تعداد كل نيروى رزمنده حدود ۵۲۰۰ نفر و نيروى در صحنه به حدود ۷۰۰۰ نفر مى رسيد.
تجهيزات منافقين نيز عبارت بود از:
۱۲۰ تانك سبك كاسكا و پل برزيلى، ۴۰ نفربر PMP ۳۰،توپ ۱۲۲ ميلى مترى، حدود ۲۴۰ خمپاره ، ۱۰۰۰ آرپى جى هفت، ۷۰۰ تيربار، ۲۰ توپ ۱۰۶ ميلى مترى، ۶۰ مسلسل دوشكا و حدود ۱۰۰۰ خودرو.
سازمان رزم خودى
قرارگاه مركزى خاتم الانبيا (ص)
قرارگاه نجف
لشكر ۶ پاسداران به استعداد ۷ گردان
لشكر ۳۲ انصار الحسين(ع) به استعداد ۷ گردان
لشكر ۵۷ اباالفضل(ع) به استعداد ۲ گردان
لشكر ۱۵۵ ويژه شهدا به استعداد ۳ گردان
لشكر ۹ بدر به استعداد ۶ گردان
تيپ مستقل ۱۲ قائم(عج) به استعداد ۳ گردان
تيپ مستقل ۷۵ ظفر به استعداد ۱ گردان
تيپ مستقل ۶۶ ولى امر(عج) به استعداد ۳ گردان
تيپ مستقل ۳۶ انصار المهدى به استعداد ۳ گردان
معاونت فرهنگى قرارگاه نجف به استعداد ۱ گردان
كميته انقلاب اسلامى به استعداد ۲ گردان
قرارگاه مقدم نيروى زمينى سپاه
لشكر ۲۷ محمد رسول الله(ص) به استعداد ۴ گردان
لشكر ۱۷ على بن ابيطالب(ع) به استعداد ۱ گردان
لشكر ۳۳ المهدى(عج) به استعداد ۱ گردان
لشكر ۷۱ روح الله به استعداد ۳ گردان
سپاه ناحيه لرستان به استعداد ۲ گردان
قرارگاه سپاه هشتم
لشكر ۵ نصر به استعداد ۲ گردان
تيپ مستقل ۲۹ نبى اكرم (ص) به استعداد ۴ گردان
تيپ مستقل ۵۹ مسلم بن عقيل به استعداد ۱ گردان
قرارگاه رمضان به استعداد ۱ گردان
نيروهاى كرند و اسلام آباد به استعداد ۱ گردان
عناصرى از لشكر ۲۱ امام رضا(ع) و ارتش
شرح عمليات
پذيرش قطعنامه،۵۹۸ از سوى ايران، عراق را در بن بست سياسى و نظامى قرار داد، و بر گروه ها و عناصر اپوزيسيون نيز شوك شديدى وارد ساخت.
در اين ميان، منافقين تنها گروهى كه همه حيثيت و هستى خود را در گرو جنگ نهاده بودند، براى خروج از بن بست، توطئه اى كه ماموريت اجراى آن را به عهده داشتند را به مرحله اجرا در آوردند.
آنان در تحليل هاى درون گروهى خويش، امكان قبول آتش بس از سوى ايران را ناممكن دانسته و باور داشتند كه جمهورى اسلامى زمانى قطعنامه را مى پذيرد كه از جنبه هاى سياسى، نظامى و اقتصادى به بن بست كامل رسيده باشد و تحت چنين شرايطى سقوط حتمى، و قدرت به سازمان منتقل خواهد شد. بنابراين فرصت پيش آمده را زمان مناسبى دانسته و على رغم آن كه طرح حمله به ايران براى سالگرد جنگ تدارك ديده شده بود، زمان آن دو ماه به جلو انداخته شد. عراق با حمايت و پشتيبانى تسليحاتى و هوايى از منافقين، نيروهاى خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران برحذر داشت و ابتدا براى كاستن از حجم نيروهاى خودى در غرب، اقدام به تك وسيعى در خرمشهر نمود وسپس با هجوم و آتش سنگين در منطقه سرپل و صالح آباد، اين مناطق را تصرف كرده و راه ورود منافقين به داخل را هموار ساخت، عراق هم چنين، پس از ورود منافقين به داخل، جهت پشتيبانى در چندين نوبت، اقدام به بمباران هوايى خطوط و نيروهاى ايرانى كرد و هليكوپترهاى نيروبر عراق نيز، مرتبا به پشتيبانى منافقين مشغول بودند.
هدف منافقين از حمله در عمق خاك ايران، با چندين تانك برزيلى دجله (داراى چرخ هاى لاستيكى و سرعتى معادل ۱۲۰ كيلومتر در ساعت)، تسخير چندين شهر و در آخر رسيدن به تهران و بدست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندى، نيروها بايستى ساعت ۶ بعد از ظهر روز دوشنبه ۳ مرداد به كرند و ساعت ۸ شب به اسلام آباد و ۱۰ شب به كرمانشاه رسيده و در اين شهر، دولت خويش را اعلام نمايند. اگر چه در ساعت هاى مقرر به كرند و اسلام آباد رسيدند، اما در مسير اسلام آباد - كرمانشاه و گردنه حسن آباد، از پيشروى آن ها جلوگيرى شد.
در اين عمليات (فروغ جاويدان) منافقين با ۲۵ تيپ ( هر تيپ ۲۰۰ نفر) شركت داشتند و بدين ترتيب مجموعا بين ۴ تا۵ هزار نيروى عملياتى وارد ايران شدند. مقارن ساعت۳۰/۱۴ در تاريخ
۳/۵/۶۷منافقين و ارتش عراق عمليات مشترك خود را با هجوم زمينى از طريق سرپل ذهاب و هلى برد از جنوب گردنه پاتاق (نزديكى سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر كرند غرب پيشروى كردند و حدود ساعت ۳۰:۱۸ اولين تانك هاى عراقى با آرم منافقين وارد شهر شدند و پس از تصرف شهر به طرف اسلام آباد غرب پيشروى كرده، به محض رسيدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتى و هم چنين تيراندازى و آشفته نمودن اوضاع كردند. تعدادى از نيروهاى سپاه و مردم با آنان درگير شدند كه به علت عدم انسجام نيروها و آميختگى منافقين با مردم، اوضاع از كنترل نيروهاى نظامى خارج، و شهر به تصرف آن ها در آمد. سپس با استفاده از تعداد زيادى تانك دجله و خودرو نيروهاى پياده به طرف كرمانشاه عزيمت كردند كه در منطقه حسن آباد (۲۰ كيلومترى اسلام آباد) به دليل سازماندهى جديد رزمندگان ايرانى و جمع آورى نيرو، منافقين زمين گير شدند. نيروهاى خودى در فاصله ۲۰۰ مترى آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشكيل خط پدافندى با آنان درگير شده، و بعد از ظهر ۴ مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد - كرند را قطع، و آن ها را محاصره كردند. نيروهاى اسلام در روز ۵ مرداد عمليات مرصاد را با رمز يا على بن ابى طالب (ع) آغاز نمودند و طى چندين ساعت، صدها تن از منافقين را به هلاكت رسانده، و مابقى را به فرار وا داشتند. در اين عمليات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهى اهواز (پشت پمپ بنزين اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زيادى به منافقين وارد كردند. در اين عمليات بيش از ۲۵۰۰ تن از منافقين به هلاكت رسيدند و بيش از چهارصد دستگاه خودرو، نفربر و تانك آنان منهدم شد.
نتايج عمليات
- عقب راندن دشمن از خاك ايران اسلامى
- به هلاكت رساندن حدود ۲۰۰۰ نفر و به اسارت درآوردن ۲۵۰ نفر از نيروهاى دشمن.
عمليات مرصاد تجلى مقاومت مردمى
« مردم مسلمان ايران! شب گذشته فرزندان مجاهد شما در ادامه عمليات غرورانگيز فروغ جاويدان موفق شدند شهر اسلام آباد را آزاد كنند و ضربات سنگينى بر پاسداران و بسيجيان وارد آورند. اين عمليات تا رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده ادامه خواهد يافت. »
اين جمله پيام راديو منافق است كه در عمليات فروغ جاويدان به كرات از راديو پخش مى شد.
منافقين با تصور اينكه پذيرش قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهورى اسلامى ايران ناشى از جدايى ملت از انقلاب و امام است، در ساعت ۱۴ و ۳۰ دقيقه روز سوم مردادماه سال ۱۳۶۷ از گردنه پاتاق سرپل ذهاب اين عمليات را آغاز كردند. منافقين با جمع آورى ضدانقلابيون سرخورده از كشورهاى مختلف اروپايى نيروى به استعداد۴هزار نفر و با بهره گيرى از جنگ افزارهاى اهدايى صدام با هدف پيشروى تا فتح تهران تهاجم خود را از جبهه هاى غرب كشور در منطقه قصرشيرين و سرپل ذهاب آغاز كردند. در اين عمليات سركرده گروهك منافقين كه بر يك خودروى ضدگلوله سوار بود دستور اعدام دسته جمعى گروه هاى مقاومت مردمى را داد و در تكميل جنايات خود مزارع كشاورزى مردم را نيز به آتش كشيد. در مقابل رزمندگان اسلام و نيروهاى مردمى در پنجم مردادماه ۱۳۶۷ با رمز مبارك ياعلى(ع) در تنگه حسن آباد كه پس از اجراى عمليات مرصاد به همين نام معروف گرديد مسير پيشروى منافقين و مزدوران بعثى را سد كردند و ضربات شديدى را بر آنها وارد نمودند. در اين عمليات بخش اعظم امكانات و نيروى انسانى منافقين تار و مار گرديد.
سردار سرتيپ پاسدار اسدالله ناصح فرمانده وقت سپاه چهارم كرمانشاه و فرمانده بخشى از عمليات مرصاد در گفت و گو با ما در بازخوانى اين عمليات مى گويد: دشمنان گمراه، افراد و نيروهاى خود را چنين توجيه كرده بودند كه جمهورى اسلامى ايران با جنگ زنده است و بعد از پذيرفتن قطعنامه ۵۹۸ ديگر توان ادامه حيات سياسى ندارد و مردم به دليل فشارهاى وارده، از حاكميت فاصله گرفته و در صورت اقدامى قاطع از سوى اپوزيسيون، مردم از آنها حمايت خواهند كرد.
مسئول ستاد ارتش به اصطلاح آزاديبخش منافقين با القاى اين تفكر در جلسه فرماندهان تيپ ها و گردان هاى سازمان منافقين گفت: به محض اينكه صداى زنجير چرخ هاى تانك ها روى جاده آسفالت ايران بلند شود همه مردم به استقبال شما خواهند آمد. آنها تصور مى كردند كه رزمندگان ارتش و سپاه در جنوب درگير هستند و نيروهاى مردمى نيز با منافقين همراه خواهند شد براساس اين تحليل و ارزيابى حملات خود را از جبهه غرب آغاز كردند. وى ادامه مى دهد: دشمن برنامه ريزى كرده بود كه حركت خود را از مسير قصرشيرين، سرپل ذهاب و اسلام آباد آغاز كند و پس از عبور از كرمانشاه، همدان و قزوين، تهران را فتح كند. سركرده منافقين اعلام كرده بود كه بايد با يك حركت جهشى تهران راتسخير كنيم. منافقين طبق برنامه ريزى هاى خود عصر روز سوم مرداد به اسلام آباد رسيدند و قرار بود ساعت نه و سى دقيقه كرمانشاه را فتح و در آنجا حكومت ملى را اعلام كنند. راديو منافق به مردم كرمانشاه پيام مى داد و از آنها درخواست مى كرد آماده جذب در گردان ها و تيپ هاى منافقين شوند. على رغم تبليغات منافقين و حاميان غربى و اروپايى آنها نيروهاى مقاومت مردمى، در شهرستان هاى كرمانشاه به سرعت سازماندهى مى شوند و در ۳۴ كيلومترى جاده اسلام آباد و كرمانشاه در تنگه حسن آباد در مقابل فريب خوردگان صف آرايى كردند. در اين منطقه درگيرى سنگينى ميان نيروهاى مقاومت مردمى و مدافعان انقلاب از يك سو و نيروهاى منافقين از سوى ديگر انجام گرفت. سردار ناصح نقش مقاومت و ايستادگى عشاير منطقه و سلحشوران اسلام آباد را در عمليات مرصاد بسيار با اهميت و قابل تحسين مى داند و ادامه مى دهد: آنها چون با منطقه كاملا آشنا بودند در قالب گروه هاى رزمى به سرعت سازماندهى شدند و پس از تارومار شدن صف هاى طويل منافقين در مسير اسلام آباد -كرمانشاه «تنگه مرصاد» به سرعت خود را به داخل شهر رساندند و بقاياى منافقين را به دام انداختند به اين ترتيب پس از ۴۸ ساعت شهر اسلام آباد و حوالى آن از وجود نيروهاى منافق كاملا پاكسازى شد.
وى اطلاع رسانى به موقع مردم از لوث وجود نيروهاى مزدور بعثى را از ديگر اقدامات نيروهاى مقاومت مردمى مى داند و در اين باره مى گويد: منافقين قريب به ۲ هزار نفر كشته دادند و تعدادى از آنها نيز به كوه هاى اطراف شهرستان هاى كرند غرب و سرپل ذهاب پناه بردند تا از اين طريق دوباره به عراق بازگردند. پس از عمليات براى پاكسازى منطقه از نيروهاى مردمى كمك گرفتيم. چوپان هايى بودند كه منافقين را شناسايى مى كردند و با تماس با ما شرايط دستگيرى منافقين فراهم مى شد. تنها در ارتفاعات چالدران تا سر پل ذهاب بيش از ۱۲۰ نفر از زنان و مردان منافق شناسايى و دستگير شدند.
سردار ناصح ادامه مى دهد: در طول هشت سال جنگ تحميلى مردم عشاير غيور منطقه و شهروندان گيلان غرب هيچ گاه شهر را خالى نمى كردند. آنها در چند كيلومترى شهر براى خود آلونك هايى درست كرده و در آنجا مستقر شده بودند. هركس متناسب با شغل خود به رزمندگان خدمات ارايه مى داد. افراد شاغل در حرفه مواد غذايى در تامين خوراك روزانه سربازان اسلام همكارى مى كردند و زنان نيز همپاى مردان در مقاومت هاى مردمى و پشتيبانى از جبهه بسيار فعال بودند. آنها همچنين مشوق شركت مردان خود بودند. در طول دوران جنگ هشت ساله شهرستان گيلان غرب در قالب تيپ ۲۹ حضرت مسلم بن عقيل نقش بسزايى در محور غرب كشور داشت. در جريان عمليات مرصاد به دنبال فراخوانى حضرت امام آنقدر نيروى مردمى به جبهه ها آمد كه فرماندهان سپاه امكان تجهيز و سازماندهى همه آنها را نداشتند. مردم از تمامى اقشار، دانشجو، كارگر، معلم و... حتى كسانى كه اصلا به جبهه نيامده بودند در اين عمليات اسلحه به دست گرفتند و عليه منافقين وارد عمل شدند. سردار كوثرى كه در آن زمان فرماندهى لشكر ۲۷ محمدرسول الله(ص) را برعهده داشت درباره نقش و حضور نيروهاى مردمى در اواخر جنگ به ويژه در عمليات مرصاد مى گويد: حضور بسيجيان و مردم در سه ماهه آخر جنگ تحميلى در مقايسه با سال هاى قبل جنگ حضور چشم گير و بى سابقه اى بود. وقتى از سوى امام و رهبر معظم انقلاب كه در آن زمان رئيس جمهور بودند مسئله فراخوانى مردم به جبهه ها مطرح شد، جمعيت زيادى به سوى جبهه آمدند طورى كه نه تنها يگان هاى رزم آنها كاملا تكميل شد بلكه حتى يگان هاى جديدى نيز تشكيل گرديد و استعداد لشكرها و تيپ ها نسبت به قبل بيشتر شد. سردار كوثرى از خانواده شهيد مظفر ياد مى كند و مى گويد: سه پسر از شش پسر اين خانواده در عمليات مرصاد به شهادت رسيدند و يا يك فرد قاضى بود كه با محافظ خود تا دوكوهه آمد و به محافظ و راننده اش گفت: شما برويد من مى خواهم به عمليات بروم و يا اساتيدى از دانشگاه ها آمده بودند. اينها نشان دهنده مقاومت مردمى در روزهاى آخر جنگ است كه احساس كردند براى خنثى كردن طرح و توطئه دشمنان انقلاب اسلامى بايستى حضورى فعال تر در صحنه جنگ داشته باشند. نقش مقاومت مردمى در عمليات مرصاد نشان داد كه اين انقلاب از آن مردم است و هر زمانى كه احساس خطر كنند به صحنه مى آيند و نقش واقعى خود را ايفا مى كنند.