چگونه نقدپذیر باشیم؟
یک شنبه 30 تیر 1398 12:29 AM
چگونه نقدپذیر شویم؟
اگر عیبی در کیفیت کار انسان بود و کسی این عیب را گفت، به او خدمت کرده است.
۲۹ تیر ۱۳۹۸ 1
اول:
بپذیریم که نیامده ایم برای ماندن، بلکه آمده ایم برای رفتن.[1]
یادمان باشد که نیامده ایم برای در جا زدن، آمده ایم برای بالا رفتن.[2]
فراموش نکنیم که فرصت اندک است و بسیار نیست[3] و این اندک برای رسیدن به ابدیت است.
بپذیریم که عیب ها، مانع رشد ما هستند و باید آنها را بشناسیم.
بپذیریم که انسان به تنهایی نمی تواند عیب های خود را بشناسد، پس باید از دیگران کمک بگیرد.
با تفکر درباره این نکات و پذیرش آنها، نگاه ما به کسی که انتقاد می کند، نگاه جدیدی خواهد شد. اگر منتقد نگاه دنیایی هم داشته باشد، باز انتقادپذیری راهی برای داشتن دنیای بهتر خواهد بود. حتی کسانی هم که به خدا اعتقاد ندارند، دوست دارند در زندگی دنیایی با کمترین عیب ممکن در میان مردم حضور پیدا کنند. کسی که کارش را خوب انجام می دهد، از نگاه مردم قابل اعتماد است. پس اگر عیبی در کیفیت کار انسان بود و کسی این عیب را گفت، به او خدمت کرده است.
عیب ها، مانع رشد ما هستند و باید آنها را بشناسیم.
دوم: باز کردن راه دیگران برای انتقاد
پس از فکر کردن روی مطالبی که در نکتۀ اول گفته شد، حالا نوبت عمل است. حتی اگر برایتان سخت هم هست؛ اما با دیگران، به ویژه همسرتان طوری برخورد کنید که به خود جرئت انتقاد بدهد. وقتی هم که انتقادی از شما شد، حتی اگر درست نبود، موضعِ دفاعی نگیرید. عادت کنید که پس از انتقاد، کمی فکر کنید. اگر انتقاد درست نبود، می توانید با زبانی نرم و رویی خوش، دلیل نادرست بودن آن را بگویید. اگر هم انتقاد به جایی از شما شد، حتماً از انتقادکننده تشکر کنید.
ممکن است این نوع برخورد در ابتدا برخلاف رویه همیشگی شما باشد؛ اما اگر این کار با تفکر در باره مطالبی که در نکتۀ اول گفتیم همراه شود، آرام آرام روحیۀ شما به گونه ای خواهد شد که از انتقاد ناراحت نمی شوید.
فرق انتقاد با عیب جویی
برخی انتقاد کردن را همان عیب جویی می دانند. برای همین هم وقتی که از آنها انتقاد می شود، نگاه بدی به شخص منتقد دارند. فرق انتقاد و عیب جویی چیست؟ انتقاد به معنای ذره بین به دست گرفتن و به دنبال عیب های همسر گشتن نیست. این صفت علاوه بر اینکه خود عیب بزرگی است[4] و از آن نهی شده،[5] موجب می شود رابطۀ محبت آمیز میان زن و شوهر از بین برود.[6]
انتقاد به معنای ذره بین به دست گرفتن و به دنبال عیب های همسر گشتن نیست.
فرق عیب جو و انتقادکننده آن است که عیب جو نگاهش را تیز می کند تا لغزشی در رفتار و گفتار طرف مقابل بیابد و به او بگوید، ولی انتقادکننده بدون اینکه قصد پیدا کردن عیبی را داشته باشد، در صورت مشاهدۀ عیب آن را به صاحبش منتقل می کند. قصد عیب جو، تحقیر است، اما منتقد به دنبال اصلاح است.
زمینه سازی برای انتقاد
گاهی انسان وقتی از کسی انتقاد می کند، طرف مقابل به شدت ناراحت می شود. به نظر من یکی از دلایل اصلی این ناراحتی این است که ما نتوانسته ایم زمینه سازی خوبی برای طرح انتقاد داشته باشیم. چه کارهایی می تواند زمینۀ شنیدن و پذیرش انتقاد را در مخاطب فراهم کند؟
تمام نکته هایی که تا به حال گفته شدند، عواملی برای این زمینه سازی هستند؛ اما علاوه بر آنها باید به این نکات هم توجه داشت.
۱- با توجه به قواعدی که در گام گفت وگو می آید، یکی از موضوعات جلسات گفت وگو را انتقاد از رفتار و کردار یکدیگر بگذارید. تعیین موضوع انتقاد تا اندازۀ زیادی آمادگی لازم برای مواجهه با انتقاد را برای همسر ایجاد می کند. تمام قوانین گفت وگو را مراعات کنید.
یکی از موضوعات جلسات گفت وگو را انتقاد از رفتار و کردار یکدیگر بگذارید.
۲- پیش از انتقاد از همسر، برخی از نقص هایی را که در گفتار یا رفتار خودتان بوده بیان کنید. به این کار، «خود انتقادی» می گویند. خود انتقادی موجب می شود زمینۀ روانی لازم برای پذیرش انتقاد در همسرتان ایجاد شود؛ زیرا یکی از دلایل عدم پذیرش انتقاد، این است که طرف مقابل احساس می کند با پذیرش انتقاد در مقابل انتقادکننده، کوچک می شود، اما وقتی شما از خودتان انتقاد می کنید، همسرتان شما را در کنار خود می بیند نه در مقابل خود، به همین دلیل هم احساس حقارت نمی کند. تأثیر انتقاد پس از خودانتقادی، دوچندان می شود.[7]
۳- سعی کنیم خود به آنچه که از همسرمان می خواهیم عمل و از چیزی که او را نهی می کنیم، پرهیز کنیم.[8] عمل کردن به گفته ها، خود زمینه ساز مناسبی برای ایجاد روحیۀ پذیرش در همسر است.
۴- سخنان مقدماتی برای ورود به انتقاد هم خیلی مهم است. بهتر است بدون مقدمه به سراغ انتقاد نرویم. پیش از انتقاد، خیال همسرمان را از اینکه واقعاً در پیِ اصلاح عیب هستیم نه چیز دیگری آسوده کنیم.
۵- پس از انتقاد هم فضای روحی - روانی همسرمان را با جملاتی آرام کنیم و مثلاً بگوییم: «البته این برداشت من از رفتار یا گفتار شما بود. شاید هم اشتباه می کنم. حالا که من عیب شما را گفتم، دوست دارم من هم اگر عیبی دارم شما بگویید».
۶- از او بخواهید تا نقش شما را در عیب خود تذکر دهد، مثلاً به او بگویید: «اگر من هم در این مسئله مقصر هستم بگویید تا خود را اصلاح کنم».
۷- پس از بیان انتقاد، از اینکه او به سخنان شما گوش داده است،تشکر کنید.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام، ش413-414 تیر و مرداد 1395، محسن عباسی ولدی
#_ednref1" title="">پی نوشت ها:
[1]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «دنیا گذرگاه است؛ اقامتگاه نیست»(نهجالبلاغه، حکمت ۱۳۳).
[2]. «یا أَیُّهَا الإنْسانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلَاقِیهِ؛ اى انسان! مسلماً تو با تلاش و رنجى فراوان به سوى پروردگارت مى روى. پس دیدارش خواهى کرد». (انشقاق، ۶).
[3]. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «دنیا یک لحظه است. این لحظه را به طاعت الهی اختصاص دهید» (بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۶۴).
[4]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «عیب جویی از زشت ترین عیب ها و بدترین گناهان است» (غررالحکم و دررالکلم، ص ۳۲۵).
[5]. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ؛ و از یکدیگر عیب مگیرید» (حجرات، ۱۱).
[6]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «کسی که عیب های مخفی مردم را پیجویی می کند، خداوند او را از دوستی دل ها محروم می گرداند.» (همان، ص ۶۳۸).
[7]. هیچ گاه فراموش نمی کنم که در سال اول طلبگی در مدرسه ای درس می خواندم که آیت الله انصاری شیرازی امام جماعت و استاد اخلاق آن مدرسه بودند. طلاب مدرسه، جوانانی شوخ و پُرشور بودند. وقتی خادم مدرسه نام یکی از متأهلان را برای پاسخ گویی به تلفن صدا می زد، بسیاری از دوستان پشت سرِ هم او را با صدای بلند صدا می زدند. این کار هم نظم مدرسه را به هم می ریخت و هم گاهی موجب ناراحتی آن طلبۀ متأهل می شد. مسئولان مدرسه با تذکر نتوانستند بر روحیۀ شوخ و پرشور آن دسته از طلاب غلبه کنند، به همین دلیل مسئله را با آیتالله انصاری شیرازی مطرح کردند. ایشان یک روز پس از نماز، همان طور که در محراب نشسته بودند، رو به طلاب برگشتند و با «بسم اللّه» سخن را آغاز کردند. در ابتدا فرمودند: «اجازه بدهید بنده دو تا از عیب های خودم را بگویم». ما تعجب کردیم که چه لزومی دارد ایشان در سخنرانی، پای عیب های خود را به میان بکشند. ایشان پس از اینکه آن دو عیب را گفتند، با زبان شوخی و با لحنی مهربان، این شوخی بی جا را متذکر شدند و از طلاب خواستند که دیگر این کار را نکنند. پس از آن دیگر آن شوخی تکرار نشد.
[8]. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لاتَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لاتَفْعَلُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! چرا چیزى را مى گویید که انجام نمى دهید؟ نزد خدا، سخت و ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید». (صف، ۲- ۳)؛ «أَتَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ؛ آیا مردم را به نیکى فرمان مى دهید و خود را فراموش مى کنید؟» (بقره، ۴۴).