اسلام دین رافعت و رحمت
پنج شنبه 13 تیر 1398 12:44 AM
«دين اسلام»؛ دين رأفت، رحمت، مودّت و دوستي است و پيامبر اسلام(ص) به عنوان رحمت براي عالميان از جانب خداوند مبعوث به رسالت شده است، قوانين و کتابي که اسلام براي هدايت بشر دارد، منطبق بر عقل و منطبق ميباشد.
به طور کلي، دين اسلام بر اساس عقل و منطق، همراه با محبت و دوستي پايهگذاري شده و در اصل اولي، دين اسلام از خشونت و برخورد خشن بيزار و متنفر ميباشد.
براي اثبات اين مطلب، آيات قرآن و کتاب آسماني مسلمانان و سيره عملي خود پيامبر اسلام(ص) و هم چنين دستور العملها و بيانات پيامبر اسلام بايد ملاحظه گردد.
الف) قرآن کريم خطاب به پيامبر اسلام ميفرمايد: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ»(انبیاء: 107)؛ ما تو را نفرستاديم مگر به عنوان رحمت براي جهانيان.
ديني که پيامبرش را به عنوان رحمت براي مردم معرفي ميکند، مسلما نميتواند دين خشونت باشد.
در آيه ديگر به پيامبر اسلام دستور به تواضع و فرتني در مقابل مؤمنين را بيان ميکند و ميفرمايد: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ»(حجر: 88)؛ «بال خويش را براى مؤمنان فرو گستر».
و نيز در جاي ديگر، خداوند به پيامبرش فرمان عفو و گذشت و مدارا را صادر ميکند. «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»(اعراف: 199)؛ «گذشت پيشه كن و به [كار] پسنديده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب».
تمام اين آيات، بيان گر و نشانه رحمت پيامبر اسلام و ملايم و با مودت بودن و مطابق منطق بودن دين اسلام ميباشد؛ زيرا اگر اسلام دين محبت، الفت، صميمت و دوستي نميبود، اين همه تأکيد به عفو، گذشت، محبت، اخلاق نيک و امثال اين امور معنا نداشت. دینی که تأکيد ميکند پيامبر با عفو، گذشت، مهرباني و محبت و اخلاق نيک با ديگران رفتار کنيد و در برابر مؤمنين متواضع باشد.
ب) رفتار و سيره عملي اسلام:
1- پيامبر اسلام بسيار نسبت به ديگران دلسوز و مهربان بوده است. لذا اگر افراد از روي عناد به خداوند يکتا ايمان نميآوردند، غم و غصهی گمراهي ديگران، بر پيامبر سنگيني ميکرد تا جايي که قرآن ميفرمايد: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ»(شعراء:3)؛ [گويى مىخواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست بدهى بخاطر اينكه آنها ايمان نمىآورند]، اين کلام خدا، مهرباني و دلسوزي خالصانه پیامبر را نشان ميدهد.
2- اخلاق نيک؛ به شهادت تاريخ، پيامبر اسلام(ص) بهترين و نيکوترين اخلاق را داشته است. رفتار و گفتار خود پيامبر اسلام، هم از نظر قرآن و هم از نظر تاريخ، نشان ميدهد که حضرت نيکوترين اخلاق و بهترين گفتار، حتي با دشمنان خود را داشته است.
پيامبر اسلام آنقدر با مهرباني و نيکوئي با مردم رفتار نمود که قرآن او را به عنوان نمونه اخلاق عظيم معرفي ميکند «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ»(قلم:4).
پيامبر اسلام، در تمام مسائل با صبر، شيکيبائي، عفو وگذشت رفتار مينمود و در برخورد با همگان با چهره باز و بشاش برخورد مينمود. همسايه يهودي حضرت هر روز با خاکستر از آن حضرت استقبال ميکرد و پيامبر(ص) بدون هيچ واکنشي، پس از تکان دادن لباسها و مرتب کردن وضع ظاهري اش به راه خود ادامه ميداد، و روز بعد، با آنکه ميدانست همان برنامه تکرار ميگردد، تغيير مسير نميداد. يک روز از آنجا ميگذشت، با کمال تعجب از خاکستر خبری نشد. حضرت با لبخند بزرگوارانهاي گفت: رفيق ما امروز به سراغ ما نيامد! گفتند: بيمار است. فرمود: بايد به عيادتش برويم. بيمار يهودي، وقتي پيامبر اسلام را بالاي سرش تماشا نمود، در چهره آن حضرت صميميت و محبت صادقانهاي احساس کرد که گويي سالها است با وي سابقه دوستي و آشنايي دارد و تمام کينههاي مرد يهودي نسبت به حضرت به مهر و صفا تبديل گرديد.
آيا ديني که رهبرش حتي با دشمنانش اينگونه برخورد میکند، ديني خشن و بي رحم است يا دين با صفا و محبت و اخلاق و مهر و عاطفه؟!!
اگر تاريخ صدر اسلام را مطالعه کنيد پي ميبريد که در اثر برخورد نيک واخلاق حميده پيامبر اسلام و مهر و عطوفتی که در دين اسلام وجود داشت، اقوام و ملل مختلف از اطراف و اکناف مدينه به اسلام ميپيوستند و شعاع خورشيد اسلام هر روز قلمرو بيشتري را فرا ميگرفت.
در نخستين فتوحات اسلامي و رفتار مهربانانه پيامبر اسلام و مسلمانان، مسيحيان شبيه جزيرة العرب و شامات و غيره شيفته اسلام شدند و از صميم دل آن را پذيرفتند.
البته يهود و مشرکان مکه موضع منفي گرفتند و دليل آن هم اين بود که علماء يهود به خاطر دنيا پرستي و رياست طلبي، حقيقت را که از تورات درباره پيامبر اسلام خبر داشتند انکار کردند و عوام يهود را فريب دادند و به آنها گفتند پيامبر موعود اين شخص نميباشد. همچنين سران شرک و بت پرستي، منافع مادي خود را با وجود اسلام در خطر ميديدند، لذا عليه اسلام قيام کردند و يهود با تمام قدرت، تبليغات سوء و منفي عليه اسلام را آغاز نمود که تا امروز اين تبليغات ادامه دارد و يکي از اتهامات و تبليغات آنها، اتهام خشن بودن اسلام ميباشد.
لذا قرآن کريم (مائده: آيه 82و83)، موضع مشرکان و يهود را نسبت به مسلمانان بسيار خشن و بي رحمانه و موضع مسيحيان را نرم و ملايم توصيف ميکند.
بر همين اساس، علما و مبلغان مسيحي نجران با آمدن نزد پيامبر و ديدن تواضع، اخلاق و حقانيت پيامبر(ص)، از مباهله با حضرت دست کشيدند و در واقع تسليم پيامبر اسلام شدند.
قرآن کريم نتيجه اخلاق و رفتار پيامبر را در گسترش قلمرو اسلام و توسعه مسلمانان چنين ميفرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الأَْمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»(آل عمران: 159)؛
پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مىشدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.
حال شما فکر کنيد، ديني که دستور العمل اصلي اش سفارش به اخلاق و تواضع و عفو وگذشت باشد و رهبرش اين گونه با توضع و اخلاق رفتار کند، آيا با خشونت سازگاري پيدا ميکند؟
3- دلسوزي پيامبر اسلام؛ وظيفه پيامبر اسلام، راهنمائي مردم به دين الهي و يکتا پرستي بوده است و دراين جهت بسیار دلسوزانه عمل ميکرد و از هدايت نشدن عدهاي از گم گشتهگان وادي ضلالت، غم و غصه فراوان خانه دل او را فرا ميگرفت. اين دلسوزي و مهرباني پيامبر نسبت به هدايت امت به حدّي بوده که قرآن کريم او را دلداري ميدهد: «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً»؛(کهف:6) گويا ميخواهي خود را از غم واندوه به خاطر عدم ايمان آنها به اين قرآن هلاک کني...
به خاطر اخلاق و رفتار نيک و خداپسند و عقل پسند پيامبر اسلام(ص)، قرآن کريم او را به عنوان الگویي از انسانيت، مهر، عاطفه، صفا و صميميت، اخلاق و الگویی از همه خوبيها معرفی ميکند.
ج- روایات؛ اگر به روایاتي که از معصومين(عليهم السلام) به ما رسيده توجه کنیم [با توجه به ارتباطات آنها با منبع وحي] در بخش اخلاق و رفتار، دستور العملهایي را بيان نموده است، آنگاه به حقيقت اسلام از نظر عطوفت مهربانی و صلح و صفا پي ميبريم.
البته نامه گنجايش ذکر روایات را ندارد ولي اين مقدار عرض ميکنيم که در روایات ما بهترين دستور العمل در رفتار و اخلاق انسان در تمام ابعاد؛ خانوادگي اجتماعي سياسي، اقتصاي، فرهنگي و... بيان شده است و در تمام روایاتي که به عنوان دستور العمل زندگي بيان شدهاند، غير از خدمت به ديگران، مهرباني کردن و رفتار دوستانه و با محبت و با اخلاق نسبت به انسانهاي ديگري، کوچکترين مسئله خشنونت آميز، ديده نميشود.
خلاصه اينکه قرآن کريم و روایات به صورت کلي براي همه مؤمنين دستور اکيد به تواضع، فروتني، برخورد نيک با ديگران، عفو و گذشت از خطاهاي ديگران، دوست داشتن مؤمنين و امثال اين امور ميدهد و از تکبر، خود خواهي، ظلم و ستم بر ديگران و امثال آنها شديدا منع ميکند.
آيا ديني که چنين پيامبری دارد و آنگونه دستور العملهاي اخلاقي را بيان ميکند، ميتواند دين خشونت باشد. پيامبر و ديني که خدا ارسال نموده است، هرگز نميتواند جز مهرباني و رحمت چيزي ديگري باشد.
شايد دشمنان اسلام به بعضی از آيات قرآن تمسک کنند، مثل آياتی که دستور قتل و جهاد با دشمنان را صادر ميکند.
لکن باید به اين نکته توجه داشت که اصل اولي در اسلام؛ رحمت، رأفت و مهرباني است و لکن اگر کساني باشند که وجود آنها مخل به حال عموم باشد و امنيت و رفاه عمومي را به خطر بيندازد و با منطق و برهان گفتگو کنار نيايند، در اينجا قرآن و اسلام با آنها به شدت برخورد ميکند.
درست مانند اين مسئله که خداوند با آنکه مهربانترين مهربانها است و انسان ها را خلق نموده و بهشت را هم خلق نموده و در حقيقت بهشت را براي بندگانش خلق نموده است، و لکن جهنم را نيز در کنار بهشت خلق نموده است، اما جهنم براي افراد سرکش و طاغي است که با ظلم و ستم به بندگان خدا و معصيت در برابر خداوند، زمينه رحمت الهي را در خود نابود کردهاند و جايگاه آنها جهنم الهي ميباشد. اين مسئله به رحمت و مهرباني خداوند ضرر نميزند.
اسلام نيز چنين است و حقا که دين رحمت، رأفت، مودت و مهرباني است.