0

شعر کودکانه درخت گردو

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:شعر کودکانه درخت گردو
پنج شنبه 6 تیر 1398  7:57 PM

 

یه روزی روزگاری
میون سبزه زاری
یه موش نازنازی بود
از زندگیش راضی بود
صبح ها که از خواب پامیشد
لباش به خنده وامی شد
مامان جون و باباجون
هر دوتا شون مهربون
موشی را دوست می داشتن
سر سفره ی صبحونه
پنیر و گردو می ذاشتن
موشی ناز و کوچولو
می خورد پنیر و گردو
سیر می شد و می رفت بازی
با بچه های نازنازی
یه روز یه گردو برداشت
توی دستش نگه داشت
برد تو کوچه قلش داد
به بچه ها نشون داد
گفت می بینید چه گرده!
قلش می دم می گرده
گردوی ریزه میزه
خوشمزه و لذیذه
نگاه کنید به گردو
هر گردی نیست گردو
مامان موشی اونو دید
به حرفای او خندید
گفت گلکم خوشگلکم
درسته گردو گرده
قلش میدی می گرده
نمره ی هوش تو بیست
فقط که گردو گرد نیست
سیب و انار و هلو
پرتقال و زردآلو
پیاز و سیب زمینی
همه را گرد می بینی
ولی موش کوچولو
هر گردی نیست گردو

تشکرات از این پست
ali_81 zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها