آسمان دفترم
شنبه 1 تیر 1398 10:10 AM
دفترم را باز کردم
آسمان گشت پیدا
پیش چشمانم تو گویی
زندگانی گشت پیدا
آسمان، دفترم شد
روشن از خورشید، چشمم
شد جهان، دفتر من
پاک و روشن، شاد و بیغم
مرغ رنگین خیالم
پر گشود و رفت بالا
رنگ آبی زد سراسر
آسمان دفترم را
چشمهای جوشید از من
شد روان در دفتر من
چشمهای از شعر و قصّه
شاد و بیغم، پاک و روشن
شد نمایان، پیش چشمم
کوه و تپه، دشت و صحرا
روستا و شهر و شهرک
باغ و جنگل، رود و دریا
دفترم را خوب گشتم
چیزهایی خوب دیدم
از گلستان خیالم
خوشههای خوب چیدم
خواب آمد توی چشمم
چون که دیگر خسته بودم
آسمان رفت از خیالم
دفترم را بسته بودم
جعفر ابراهیمی (شاهد)