روزی که گناهان آمرزیده می شود/طرز خواندن نماز عید فطر امام رضا (ع)
سه شنبه 14 خرداد 1398 11:05 AM
عید فطر عید بندگی بندگان خداوند است. روزی است که بندگان خدا به امید گرفتن جوایزشان از پروردگار آماده می شوند و در نماز عید فطر شرکت می کنند.
در این فرصت بر ان شده ایم تا در خدمت مدیر بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عج تهران، حجت الاسلام عباسیان باشیم و در رابطه با عظمت این روز مطالبی را مرور داشته باشیم.
از پیامبر صلی الله و علیه وآله نقل است که از روزهای برگزیده، عید فطر است . در تعبیر دیگری امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «ألا و إنَّ هذا الیومَ یومٌ جَعَلَهُ اللَّهُ لَكُم عِیداً و جَعَلَكُم لَهُ أهلاً، فَاذكُرُوا اللَّهَ یذكُركُم وَ ادْعُوهُ یستَجِب لَكُم»؛ امروز روزی است كه خداوند آن را برای شما عید قرار داد و شما را نیز شایسته آن ساخت؛ پس به یاد خدا باشید تا او نیز به یاد شما باشد و او را بخوانید تا خواستههایتان را اجابت كند. (من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۱۷)
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) طی خطبهای در عید فطر فرمودند: آگاه باشید که خداوند این روز را عید و شما را اهل آن قرار داد، پس یاد خدا کنید تا شما را یاد کند، او را بخوانید تا شما را استجابت کند، استغفار کنید تا شما را ببخشد و فطره خود را بپردازید که آن سنّت پیغمبر شما است.
امام علی(علیه السلام) در خطبه ای فرمودند: «اى مردم! امروز شما روزى است که در آن به نیکوکاران پاداش داده مى شود و بدکاران در آن زیان مى کنند. امروز، شبیه ترین روزها به قیامت شماست. با بیرون آمدن خود از خانه هایتان به مصلاى خود، از بیرون آمدن از گورها و رفتن به پیشگاه خداوند یاد کنید. و از توقف و ایستادن خود در مصلى، وقوف خود در برابر خدا را یاد کنید و از بازگشت خود به خانه هایتان بازگشت خود را به جهنم و بهشت فرا یاد آرید. و اى بندگان خدا! بدانید نزدیک ترین و کمترین چیز که براى مردان و زنان روزه گیر فراهم است، این است که فرشته اى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مى دهد که اى بندگان خدا! بر شما مژده باد که گناهان گذشته شما آمرزیده شد و بنگرید که در آینده چگونه خواهید بود.» (روضه الواعظین/ ترجمه مهدوى دامغانى/ ۵۶۵ )
عید فطر روز مغفرت و آمرزش است، خوشا بر حال کسانی که خودشان را در ماه رمضان آمده کرده اند تا مورد این بخشش و مغفرت الهی قرار گیرند.
امام باقر علیه السلام به جابر فرمود: « رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: هر گاه روز اول ما شوال (عید فطر) فرا می رسد، یک منادی از سوی خدا ندا می دهد؛ ایها المومنون اغدوا الی جوائزکم»؛ ای مومنان به سوی جایزه هایتان بشتابید.» در ادامه به تفاوت این پاداش با پاداش های دنیاداران اشاره می کنند: «یا جابر! جوائز الله لیست بجوائز هولاء الملوک… هو یوم الجوایز؛ ای جابر! جوایز خدا، از نوع جوایز این پادشاهان نیست… آن روز روز جایزه هاست.»
رسول خدا درباره نوع این جایزه می فرمود: « ان الله بنی الجنه من یاقوت احمر و سکت بالذهب، ستورها السندس و الاستبرق، اشجارها الزمرد، ثمارها الحلل، اعدها الله لهذه الامه یوم الفطر؛ خداوند بهشت را از یاقوت سرخ بنا نهاد و مواد آن را از طلا و پرده هایش را از دیبا و درختانش زمرد و میوه هایش را از جواهرات زیبا ساخت و آن را عیدی این امت در عید فطر قرار داد.»
معنای کلمه «فطر» در لغت، گشودن و باز شدن چیزی است.
در حقیقت فطر مثل افطار است یعنی دیگر گرفتن روزه لازم نیست. دانش آموزی که یک سال را پشت سر می گذارد، در آخر یک جشن فارغ التحصیلی دارد. عید فطر جشن عبادت و پیروزی است برای کسانی که توانستند 30 روز را روزه بگیرند و حالا در جشن بندگی قرار گرفته اند.
حقیقت نماز از بزرگ ترین عبادات است و ماهیتش شکرگزاری در برابر نعمات خداوند است. حتما شنیده اید که وقتی صاحب نعمتی شده اید به شما می گویند که در همان حال به سجده بروید و در برابر خداوند برای دادن چنین نعمتی سجده کرده و شکر او را به جا آورید.
یا در قحطی و زمانی که باران نمی آید، توصیه شده که نماز باران بخوانید.
پس نماز عبادت و گفتگویی است با خدا. وقتی من بنده توانسته سی روز روزه داری کند، سی روز را در محضر خدا از خوردن و آشامیدن و چیزهای دیگر امساک داشته باشد، توفیق پیدا کرده که از برکات این ماه که خواب و نفس کشیدن در آن عبادت است، بهره ببرد، ختم قرآن داشته باشد، شب زنده داری کرده و خلاصه در بهترین شرایط و حالات معنوی نفس کشیده است، چه عملی بهتر از نماز که برای شکرگزاری این همه بزرگی و نعمت، می تواند داشته باشد.
در رابطه با عید قربان هم حاجی هم در مناسک حج، از بسیاری از چیزها منع شده و باید که از مواردی چون امساک کرده و آن ها را انجام ندهد. حالا باید در برابر این نعمات و نفسی که در این مناسک کشته شده و امساکاتی که داشته، با قربانی کردن و خواندن نماز امساکش را باز کند.
در حقیقت وجه تشابه این دو عید را می توان به امساکی که انجام می شود دانست که با نماز از این امساک خارج می شوند. به عبارتی در هر دو عید شکلی از امساک وجود دارد و برای خروج از این امساک و عباداتی که داشته ای و به شکرانه آن ها این ها نماز قرار داده شده است.
ما در عید فطر در حقیقت با یک حالات و شرایط ناب و برجسته ای خداحافظی می کنیم چنانچه در فضیلت ماه رمضان و امتیازات آن داریم که پیامبر اکرم در خطبه آخر شعبان فرموده اند: هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ؛ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ؛ ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید. نفس های شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.
اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب
ساعاتش بهترین ساعات؛ روزهایش بهترین روزها، ماهی است که دست های شیطان بسته است.
ما با چنین میهمانی در حال وداع هستیم ، باید برای خروج از این میهمانی دست پر برویم، برای 11 ماه دیگر باید ذخایری را کسب کنیم. حال با توجه به این شرایط و عظمت، چگونه می شود وداع کرد؟
نماز عید فطر، وداعی است با تمام بزرگی و عظمت ماه مبارک رمضان که ان شاء الله با این نماز به تعبیر روایات جوایز و عیدی های بزرگی نصیب بندگان خواهد شد.
تنها کسی که باید از درگاه خدا ناامید باشد شیطان است. روز عید فطر روز بخشش گناهان است. خود این روز جدای از ماه مبارک برای مورد بخشش و مغفرت قرار گرفتن موضوعیت دارد و این را می توان از دعاها و اذکاری که در این روز توصیه شده، متوجه شد.
بنابر این باز تأکید می کنم که قطعاً عید فطر همراه با مغفرت و بخشش گناهان همراه است و برای چنین امری موضوعیت عام دارد. روز عید فطر می تواند تیر آخری باشد که انسان بتواند خودش را از بدی ها و غفلت هایی که داشته پاک کند.
نماز عیدین مستحب است و واجب نیست. این نماز با ظهور امام زمان علیه السلام است که ان شاء الله واجب می شود. ماه رمضان ماهی است که مردم چشم به راه امام زمان هستند، چنانچه در فرار های آخر دعای افتتاح می خوانی:اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ
یا در روزهای این ماه این گونه دعا می کنیم:
اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ، اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ، اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ، اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ، اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ، اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ، اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ، اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ...
این دعاها مهدوی است ؛ چه زمانی همه گرسنگان سیر می شوندف همه برهنگان پوشیده می شوند، همه گرفتاری ها رفع می شود، همه این ها به شکل کامل و به بهترین شکلش در زمان ظهور اتفاق می افتد.
یا در اعمال این روز داریم که توصیه شده دعای ندبه خوانده شود.
این ها نشانگر این است که منتظر مهدی فاطمه وقتی نماز عید فطر می خواند، حسرتی در دل دارد، حسرت و غمش این است که چرا از وجود امام معصوم محروم است تا بتواند پشت سر او نماز را بخواند.
روز فطر عید است اما شیعه دل نگران و ناراحت است از فقد نبیش، از غیبت ولیش،از کثرت عدوش ...
و نکته آخر اینکه؛ بدانیم که آمدن مولایمان امام زمان وابسته به اقدامات ما است.امام زمان آوردنی است نه آمدنی. ما باید زمینه های آوردنش را فراهم کنیم ...
در روز عید فطر اندوهگین و حسرت داریم که چرا زمینه ها را فراهم نکرده ایم تا بار دیگر یک سال را بدون امامان طی کرده باشم. بنابر این نماز و عید فطر اصلی با ظهور امام زمان علیه السلام محقق خواهد شد.
شیخ مفید در جلد دوم صفحه 254 کتاب «الارشاد» از معتبرترین منابع روایی شیعه، این اتفاق را چنین شرح داده است:
امام رضا(ع) در پاسخ پیغام داد: تو خود شروطی را که در پذیرفتن ولیعهدی میان من و تو بود، به خوبی میدانی، پس مرا از نمازخواندن با مردم معذور بدار. مأمون نیز در پاسخ به امام رضا(ع) گفت: میخواهم این کار را انجام دهی تا قلبهای مردم مطمئن شود و آنان فضل تو را بشناسند. پیک میان آندو همچنان رد و بدل میشد و مأمون نیز همچنان بر خواسته خویش پافشاری میکرد. بالاخره امام به او پیغام داد: دوست داشتم مرا از این کار معاف بداری، در غیر این صورت همانگونه که رسولالله(ص) و امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب(ع) برای نماز خارج میشد، من نیز همانگونه خارج میشوم. مأمون نیز گفت: هرگونه که میخواهی برای نماز خارج شو! مأمون به فرماندهان، نگهبانان و سایر اقشار مردم دستور داد تا صبح زود برای نماز به در خانه امام رضا(ع) بروند.
راوی (یاسر خادم و ریانبن صلت) میگوید: مردم در راهها و روی پشتبامها نشسته بودند و زنان و کودکان نیز جمع شده بودند. فرماندهان و لشکریان همگی سوار بر مرکبهای خود درِ خانه امام منتظر بودند تا اینکه آفتاب طلوع کرد. آنگاه ابوالحسن(ع) غسل کرد و جامهاش را پوشید و عمامهای سفیدرنگ و پنبهای را بر سر بست که یک سرِ آن را روی سینه انداخته و طرف دیگرش را میان دو کتف خود انداخته بود و کمی هم عطر زده بود. سپس عصایی بر دست گرفت و به همراهان خود فرمود: شما هم کاری را انجام دهید که من کردم. آنان پیشاپیش امام حرکت کردند.
امام در حالی که پاچههای شلوار را تا نصف ساق بالا زده بود و آستین را هم بالا زده بود، به راه افتاد. اندکی راه رفت، آنگاه رو به آسمان کرد و تکبیر گفت و صدای تکبیر اطرافیان نیز او را همراهی میکرد.
شهید مطهری در این باره میگوید: امام با یک حالت خضوع و خشوعی از همان داخل منزل که بیرون میآمد، با صدای بلند شروع کرد به گفتن «اللَّهُ اکْبَرُ، اللَّهُ اکْبَرُ، اللَّهُ اکْبَرُ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اوْلانا». سالها بود که مردم این ذکرها را درست نشنیدهاند. امام که به در منزل رسید، فرماندهان سپاه و سران قبایل انتظار دیدن حضرت را به این شکل نداشتند، بیاختیار خودشان را از روی اسبها پایین انداختند و اسبها را رها کردند.
تاریخ مینویسد: چون میبایست پاها برهنه باشد و آنها چکمه به پا داشتند و چکمه نظامی را به زودی نمیتوان بیرون آورد، هرکس دنبال چاقو میگشت که زود چکمه را پاره و پاهایش را برهنه کند. اینها نیز دنبال حضرت به راه افتادند.
علامه سیدمحسن امین ادامه ماجرا را اینچنین شرح میکند: امام که به در اصلی خانه رسید، تکبیر گفت و مردم همگی تکبیر گفتند، آنگونه که گمان میرفت دیوارها نیز صدا به تکبیر بلند کردهاند و امام را همراهی میکنند.
مردم وقتی ابوالحسن(ع) را دیدند و صدای تکبیر او را شنیدند، شهر مرو یکپارچه در شور و غوغا فرو رفت. خبر این ماجرا به مأمون رسید. فضلبن سهل ذوالریاستین به او گفت: ای امیرمؤمنان! اگر رضا با این حالت به جایگاه نماز برسد، مردم را میشوراند و ما بر خون خود میترسیم. فردی را به سوی او بفرست که بازگردد.
سپس مأمون فردی را به سوی امام فرستاد و گفت: ما شما را به رنج و زحمت انداختیم و ما هرگز دوست نداریم که به شما رنج و سختی برسد؛ بازگرد تا فردی که همیشه با مردم نماز میخواند، امروز نیز اون نماز بگذارد. امام رضا(ع) کفش خود را طلبید و پوشید و سوار بر مرکب خود بازگشت. در آن روز مردم پراکنده شدند و نماز منظمی هم خوانده نشد.
در انتهای از جناب آقای عباسیان تشکر می کنیم که وقتشان را در اختیار ما قرار دادند.