آیا ابلیس زن و فرزند دارد؟!
سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 6:59 PM
عقیق:در پاسخ به سؤال اول باید گفت:
بله چون در قرآن(آیه 50 سوره کهف) می فرماید: "افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو"
یعنی: " آیا شیطان و فرزندان او را اولیا و دوست و سرپرست خویش قرار می دهید و حال آنکه ایشان دشمن شما هستند؟"
بنابراین، فرزند داشتن شیطان طبق صریح این آیه به دست می آید و از آن جا که فرزند بدون پدر و مادر، تنها آدم و حوا هستند معلوم می شود که زن هم داشته.
اما سؤال دوم:
راجع به ازدواج ابلیس که چه موقع بوده ، و با چه کسى ازدواج نموده و همسر او چگونه پیدا شده و دختر چه کسى است ؟ دو قول نقل شده :
مجمع البحرین در لغت شیطان مى نویسد: وقتى خداوند متعال ، اراده کرد که براى ابلیس همسر و نسلى قرار دهد غضب را بر وى مستولى ساخت و از غضب او تکه آتشى پیدا شد، از آن آتش براى او همسرى آفرید.(ج6 صفحه 273)
در نقل دیگرى آمده : ابلیس - که اسم اولى او عزازیل است(بحار جلد11صفحه130) - از همان اوان جوانى ، در میان قوم خود مشغول عبادت و بندگى خداوند بود تا بزرگ شد و موقع ازدواج او رسید. وقتى تصمیم به ازدواج گرفت ، با دختر (روحا) به اسم (لهبا) که آن هم از طایفه جن بود، ازدواج نمود. بعد از آن که ایشان با هم ازدواج کردند، فرزندان زیادى از آن ملعون به وجود آمد که از شمارش به طورى که زمین از آنها پر شد. همه آنها مشغول عبادت شدن و مدتى طولانى ، خدا را ستایش نمودند. در میان ایشان عبادت و بندگى خود ابلیس از همه آنان بیشتر بود. از همین جهت ، بعد از آن که خداوند اختلاف و خون ریزى را در میان طایفه جن و نسناس (طایفه اى به جاى انسان فعلى بودند) دید، هر دو طایفه را هلاک کرد، و از میان آن طایفه فقط ابلیس را نگاه داشت . بعدا فرشتگان او را به آسمان بردند. آن ملعون هم ، در آسمان اول مدتى در میان ملائکه ، خدا را عبادت کرد بعد به آسمان دوم و سوم تا آسمان هفتم پیش رفت و با ملائکه هر آسمان خدا را ستایش کرد تا وقتى که خداوند آدم علیه السلام را خلق فرمود، و دستور سجده داد او هم سرپیچى کرد و رانده شد.
پس زن و فرزندان او هم جزء هلاک شدگان هستند. او بدون زن و فرزند به آسمان رفته و آن جا هم که احتیاج به زن نداشت ، بعد از بیرون آمدن از بهشت هم ، زنى براى او به وجود نیامد.
در روایتی که در تفسیر برهان در ذیل آیات سوره حجر که مربوط به حضرت آدم(ع) است آورده که: شیطان ابتدا با دختری از جن به نام روحا یا لهبا ازدواج کرد و این ازدواج مدتها قبل از حضرت آدم(ع) بوده و فرزندان زیادی هم از ایشان به وجود آمد که همه آنها در جنگ و خونریزی جنیان و نسناس ها از بین رفتند و شیطان تنها توسط ملائکه به بهشت برده شد.(البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، ص: 341)
(روایت مذکور را جناب سید هاشم بحرانی از تحفة الاخوان نقل فرموده و روایت به صورت مرسل است:ابوبصیر از امام صادق نقل فرموده)
اما سؤال سوم:
در بعضی از کتابها اسم تعدادی از فرزندان شیطان را به شرح زیر نوشته اند:
1.تمریح(روضة الکافی: 234)
2.وهار 3.رها 4.قفندر 5.اعور 6.زوال 7.متکون 8.خناس 9.مشوط 10.مطرش 11.وشوط 12.هفاف 13.رکتبور 14.زلنبور 15.ثبر 16.ثبور 17.داسم 18.ابیض 19.خترب 20.لبینی 21.لاقیس 22.ولهان.
(البته بعضی از این اسامی در کتب تفسیری اهل سنت آمده و جناب طبرسی ان را نقل کرده)
در مورد هام بن هیثم بن قیس بن ابلیس(نبیره ابلیس) روایت جالبی داریم که ذکر آن خالی از لطف نیست:
روزى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) در بین کوههاى مکه قدم مىزد، چشمش به مردى بلند قامت افتاد، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چه مىکنى؟
گفت: من "هام" فرزند "هیثم" فرزند "قیس" فرزند "ابلیس" هستم .
حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است؟
گفت: آرى. فرمود: چند سال عمر کردهاى؟
پاسخ داد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مىشنیدم که آن دو چه مىگویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مىکردم، و بر بام خانهها و سر دیوارها مىرفتم و شور و شیون به راه مىانداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسانها را فاسد مىگرداندم .
حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه) فرمود: کارهاى بسیار زشت و خطرناکى را انجام دادهاى .
"هام" گفت: مدتها است توبه کردهام و توسط حضرت نوح(علیهالسلام) هدایت گشتم و سوار کشتى او شدم، من همراه حضرت هود(علیهالسلام)، در مسجد هنگام عبادت با دیگر مؤمنین حضور داشتم، و با حضرت إلیاس(علیهالسلام) در جریان ریگهاى بیابان بودم؛ و آن هنگامى که خواستند حضرت ابراهیم (علیهالسلام) را در آتش بیندازند حضور داشتم؛ و چون خواستند حضرت یوسف(علیهالسلام) را به چاه افکنند کنارش بودم، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم، همچنین در زندان، مونس و همدم او بودم .
و نیز مدتى با حضرت موسى(علیهالسلام) بودم و مقدارى از تورات را به من تعلیم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عیسى را ملاقات کردى، سلام مرا به او برسان، و حضرت عیسى(علیهالسلام) مقدارى از انجیل را به من تعلیم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمد(صلّى الله علیه و آله) برسان .
پس یا رسول الله! سلام حضرت عیسى بر تو باد.
رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود: سلام خدا بر او باد و نیز سلام بر تو که سلام رسان هستى، اى هام! چنانچه خواستهاى دارى، بگو؟
هام گفت: آرزوى من آن است که خداوند تو را براى هدایت و نجات امّت نگه دارد و این که امّت، صادقانه مطیع وصىّ و خلیفهات باشند، چون که امّتهاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصیاى پیغمبرانشان هلاک شدند، و تقاضاى دیگر من آن است که مقدارى از قرآن را به من بیاموزى تا در نماز بخوانم .
پیامبر اکرم به امام على(علیهماالسلام) فرمود: یا على! "هام" را تعلیم ده و با او مدارا کن .
هام اظهار داشت: یا رسول الله ! این شخص کیست؟ تا همدم او باشم، چون جنّیان فقط تابع پیغمبر و یا خلیفه او هستند.
حضرت فرمود: اى هام! خلیفه دیگر انبیاء چه کسانى بودند؟
گفت: خلیفه آدم فرزندش "شیث" بود، خلیفه نوح، "سام"، خلیفه هود، "یوحنّا" پسر عموى هود بود و خلیفه ابراهیم،" اسماعیل"، خلیفه اسماعیل، "اسحاق"، خلیفه موسى، "یوشع"، خلیفه عیسى، "شمعون"، و اینها خلیفه پیغمبران خود گشتند، چون زاهدترین افراد نسبت به دنیا و راغبترین آنها در آخرت بودند.
پیامبر خدا فرمود: در کتابهاى آسمانى چه کسى خلیفه من معرفى شده است؟ گفت: در تورات، شخصى به نام «ایلْیا» ذکر شده؛ پس حضرت فرمود: این شخص، همان «ایلیا» است؛ و یکى از نامهاى دیگر او، حیدر است .سپس "هام" بر حضرت على (علیهالسلام) سلام کرد.پس از آن حضرت على(علیهالسلام) بعضى از سورههاى قرآن را به "هام" نبیره شیطان تعلیم نمود.
-------------------------------------------------------------------------------------------
خرایج راوندى، ج 2، ص 856- 858، ح 72/ بصائر الدّرجات، ص 121، ح 13.
منبع : پایگاه رهروان ولایت