ادوار زندگاني حضرت علي بن الحسين السجاد عليه السّلام ميتوان به دو دوره تقسيم نمود.
1. زندگي آن حضرت تا واقعه كربلا يعني از سال 38 هجري تا سال 61 هجري.
2. از سال 61 تا سال 95 هجري كه دوران امامت آن حضرت بوده.
دوره دوم كه داراي مسئوليت زعامت و امامت بود و بزرگترين مصيبتها را با چشم خود مشاهده كرد، اين قسمت از زندگي حساسترين دوره حيات امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ كه وظيفه خطير امام ـ عليه السّلام ـ در اين دوران، حفظ آثار حادثهي كربلا و انتشار اهداف بزرگ اين قيام، و صيانت از سيره و سنت رسول خدا و جوهرهي دين مبين بود.
1. تولد حضرت امام زين العابدين:
آنگونه كه مشهور است ولادت ابوالائمه حضرت علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ از دامان پاك شهربانو در سال 38 هجري دو سال قبل از شهادت جدش اميرمؤمنان ـ عليه السّلام ـ « در كوفه» رخ داد».[1]
در تاريخ تولد امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اقوال مختلفي نقل شده كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. تولد او در پنجم شعبان سال 38 هجري: طبق نقل اربلي در كشف الغمه (قول مشهور).
2. هشتم شعبان سال 38 هجري : بحارالانوار به نقل از ذخيره.
3. نهم شعبان : بنابر به نقل روضة الواعظين.
4. هشتم ربيع الاول: جنات الخلود.
5. پانزدهم جمادي الاول: علامه حلّي در تذكرة.
6. نيمه ماه جمادي الثاني: طبرسي در اعلام الوري.
2. كودكي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ :
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ثمرة درختي است كه در زمين پاك طيب و طاهر نشو و نما يافته. در آغوش ولايت و امامت رشد كرده از پستان نبوت شير نوشيده و از چشمه سار ولايت سيراب گشته است.
حوادث كودكي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در تاريخ بسيار كم نقل شده است كه ميتوان به چند مورد اشاره كرد:
الف) از دست دادن مادر در همان ابتداي تولد كه مسعودي در اثبات الوصيه مينويسد: «شهربانو در تولد امام زين العابدين اولين حمل او در حال نفاس در گذشت»[2]
ب) سفارش اميرالمؤمينن علي ـ عليه السّلام ـ به امام سجاد در زمان كودكي نسبت به ودايع امامت.
« وقتيكه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ توسط ابن ملجم ضربت خورد حضرت با آن حال مواريث انبياء را در حضور همه فرزندان خود به امام حسن ـ عليه السّلام ـ داد و فرمود او به حسين بدهد و در اين موقع علي بن الحسين سجاد سه ساله بود كه حضرت امير دست سيد سجاد را گرفت و فرمود: پيغمبر خدا وصيت فرمود كه تو ودايع، امامت را پس از خود به فرزندت محمد باقر بدهي و از طرف من او را سلام برساني.[3]
«سيدالشهداء در حين حركت به كربلا مواريث انبياء را به امسلمه به امانت سپرد، فرمود پس از من اين ودايع را به فرزندم علي زين العابدين بسيار و امسلمه هم چنين كرد»[4].
ج) «زندگي كردن امام سجاد ـ عليه السّلام ـ به مدت 2 سال با جدّش اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ»[5]
د) عبادت و سجده زياد از همان ابتداي كودكي.
هـ.) درك دوران امامت سه امام معصوم و تربيت در كنار آنها.
3. نوجواني امام سجاد ـ عليه السّلام ـ :
الف. افتخار همزيستي با عموي بزرگوارش امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ به مدت 12 سال و اشتغال به كسب علم از امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ و پدر بزرگوارش امام حسين ـ عليه السّلام ـ در اين دوران «علي ـ عليه السّلام ـ هنوز سنش به ده سال نرسيده بود كه با برادران و عموزادههاي خود به مسجد رسول خدا روانه گرديده و به استماع قرآن و اخبار و علم پرداخت. در مجلس پدر بزرگوارش حسين ـ عليه السّلام ـ و مجالس ياران و تابعين رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ حضور مييافت و به نقل حديث و آموختن اخبار مبادرت مينمود و ضمناً از عموي خود امام حسن ـ عليه السّلام ـ استفاده و در نزد او تلمذ ميكرد.
كمكم علي بر آن شد كه معلومات و محفوظات خود را در مجالس و محافل تابعين حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ مطرح ساخته و به اصلاح آنها بپردازد و نظريات ايشان را معلوم سازد.
هنگاميكه به تلاوت آيات قرآن ميپرداخت، حالت اضطرار و هيجان عجيبي در او پيدا ميشد، زيرا به اسرار قرآن به خوبي واقف بود و دستورات و موارد كلمات و تأديه آنان را خوب ميدانست گوئي سينهي او لوح محفوظي از قرآن است.
ب. از دست دادن عموي گراميش امام حسن ـ عليه السّلام ـ در اين دوران.
ج. شاهد مخالفت پدرش امام حسين ـ عليه السّلام ـ با حكومت يزيد و پايداري و عدم بيعت آن حضرت در برابر زورگوييهاي حكومت وقت.
د. خبر دادن از وفات مادرش در اين دوران از زندگي.
سرانجام علي ـ عليه السّلام ـ راز دروني خويش را بر ملا ساخت و گفت ميداند كه مادرش هنگام وضع حمل دنيا را بدرود گفته است و بانوئي كه وي را مواظبت و نگهداري ميكند يكي از كنيزان ميباشد. علي ـ عليه السّلام ـ از عطوفت و مهرباني او به شگفت آمد زيرا دانست، با اينكه فرزند حقيقي او نيست بيش از حد معمول از او پرستاري ميكند از اين رو به حال او دقت كرده و سخت متوجه او گرديد و حقشناسي كرد.
علي ـ عليه السّلام ـ پيش خود احساس كرد كه بايد نسبت به كنيزان ديني بر گردن داشته باشد كه هرگاه موفق شود آن را ادا كند.
احترام به نامادري:
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مادرش را به هنگامي كه نوزادي بيش نبود از دست داد: از اين رو، بانويي پرستاري آن حضرت را برعهده گرفت و به عنوان نامادري در حفظ آن حضرت كوشيد، امام سجاد ـ عليه السّلام ـ وقتي كه بزرگ شد، با نامادرياش در يك كاسه غذا نميخورد. شخصي از آن حضرت پرسيد:
«با اينكه شما مادرت (نا مادريت ) را دوست داري، چرا در يك كاسه با او غذا نميخوري؟».
آن حضرت در پاسخ فرمود: «من دوست ندارم كه دستم به لقمهاي سبقت گيرد كه چشم مادرم به آن سبقت گرفته است، آن گاه نسبت به مادرم جفاكار گردم».[6]
به راستي وقتي آن حضرت به نامادري اين گونه احترام ميگذاشت مقام مقدّس مادر چقدر ارج و ارزش در پيش او دارد.
[1] . شيخ مفيد، الارشاد: چاپ كنگره شيخ مفيد، قم. 1413ق، ج 2، ص 137.
[2] . مسعودي، اثبات الوصية، چاپ نجف، بيتا ص 143.
[3] . سليم بن قيس هلالي، كتاب سليم، انتشارات الهادي قم: 1415ق، ص 924، حديث 69.
[4] . تقة الاسلام كليني، الكافي، داراكتب الاسلاميه تهران، 1365ش، ج 1، ص 304.
[5] . شيخ مفيد، الارشاد، پيشين، 1413 ق، ج 2، ص 137.
[6] . محمد باقر مجلسي، بحارالانوار مؤسسه الوفاء بيروت، 1404ق، ج 46، ص 93.