0

پيام‏هايي به مناسبت شهادت حضرت امام موسي بن جعفر(ع)

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پيام‏هايي به مناسبت شهادت حضرت امام موسي بن جعفر(ع)
یک شنبه 11 فروردین 1398  8:09 AM

 تاريخ و محل تولد
امام موسي کاظم(ع) در روستاي ابواء (محلي بين مکه و مدينه)، در روز يکشنبه، هفتم ماه صفر سال 128 هجري قمري پا به عرصه وجود گذاشته و پدر بزرگوار ايشان، حضرت امام صادق(ع) از تولد وي بسيار خوشحال شدند و به مبارکي قدوم آن حضرت سه روز از مردم پذيرايي نمودند.

والدين آن بزرگوار
پدر عظيم‏الشأن امام موسي کاظم(ع)، حضرت امام صادق(ع) و مادر بزرگوار ايشان، حميده از اهالي آندلس (اسپانياي فعلي) است. حميده از بانوان باتقوا و آگاه به معارف اهل بيت به شمار مي‏رود. امام صادق(ع) در تعريف و تحليل از او مي‏فرمايند: «حميده همچون طلاي ناب، از ناخالصي‏ها پاک است.»

دانش ديني و کرامت مادر بزرگوار آن حضرت(ع)
حميده، مادر امام موسي کاظم(ع) به گونه‏اي به احکام و مسائل شرعي و ديني آگاه بود که امام صادق(ع) از زنهايي که مسائل شرعي داشتند، مي‏خواستند به حميده مراجعه کنند و پاسخِ سؤالات خود را از آن بزرگوار بپرسند. همچنين امام باقر(ع) در تجليل از اين بانوي مکرم اسلام فرموده است «حميده، در دنيا پسنديده و در آخرت ستايش شده است.»

القاب شريف امام(ع)
امام موسي کاظم(ع) با خويشتن داري خشم خود را براي رضاي خدا، مي‏نشاندند، لذا (فرو برنده خشم) معروف بودند. آن حضرت به تناسب صفات پسنديده ديگري که داشته‏اند، داراي القابي چون صابر، صالح و امين نيز بوده‏اند.

چهره امام(ع)
امام موسي کاظم(ع)، چهره‏اي گندمگون و سبزه داشته و داراي محاسني انبوه و مشکي بوده‏اند و اکثر اوقات چهره ايشان نوراني و درخشان بوده است.

شهادت امام(ع)
هارون الرشيد، به دنبال سعايت بسيار از امام موسي کاظم(ع) و بيم از ايشان نسبت به خلافت و نيز توجه مردم به حضرت و پرداخت حقوق مالي خود به ايشان، بارها حضرت را تبعيد و زنداني کرد تا سرانجام از بيم به خطر افتادن خلافت خود، دستور قتل آن حضرت را، به «سِندي بن شاهک» داد و او نيز آن حضرت را در زندان بغداد با خرماي مسموم در تاريخ 25 رجب سال 183 هجري قمري به شهادت رساند. آن حضرت را در مدفن بني‏هاشم در جمعه باب التين، به خاک سپردند.

اخلاق و رفتار و کرامت امام(ع)
امام موسي کاظم(ع)، ضمن برخورداري از کمال فضل و دانش و معنويت، داراي شخصيتي متين، شجاع و بخشنده بوده‏اند، به طوري که سخاوت ايشان، زبانزد خاص و عام بوده است. آن حضرت به صله ارحام و ديد و بازديد از خويشان اهتمام جدي داشته‏اند و با معاشرين و اطرافيانش بسيار خوش اخلاق و خوش‏رفتار و نزد مردم از احترام و کرامت و حرمت فوق‏العاده برخوردار بوده‏اند.

عبادت، زهد و پارسايي و دلجويي امام(ع)
امام موسي کاظم(ع) را از عابدترين و پارساترين مردمان زمان خود، دانسته‏اند آن حضرت تَهَجّد و نمازهاي شبانه‏اش به قدري طولاني مي‏شد که به نماز صبح متصل مي‏گرديد. امام(ع) از خشيت خداوندي بسيار مي‏گريست به گونه‏اي که محاسن شريفش خيس مي‏شد. آن حضرت شبانه به دلجويي فقرا و تهيدستان مي‏پرداخت. به صورت ناشناس به آنان کمک مالي مي‏کرد و پول، آرد و خرما در اختيار آنان مي‏گذاشت به نحوي که آنان نمي‏دانستند اين کمک‏ها از جانب چه کسي در اختيارشان قرار مي‏گيرد.

بردباري و تحمل مخالف
در تاريخ آمده است: مردي امام موسي کاظم(ع) را مي‏آزرد و به امام علي ابن ابيطالب(ع) توهين مي‏کرد. عده‏اي از ياران حضرت، اجازه خواستند تا آن فرد را بکشند. امام(ع) به شدت با تصميم آنها مخالفت کرد و خود با رويي گشاده به سراغ آن مرد رفت و به گفت و گوي دوستانه با او پرداخت و به وي کمک مالي کرد. آن شخص از رفتار خود و برخورد کريمانه امام در شگفت ماند و از کرده خود اظهار پشيماني کرد. امام را بوسيد و به جرگه دوستان آن حضرت(ع) پيوست. امام(ع) پس از اين واقعه به ياران خود فرمود: حال به نظر شما، کدام روش بهتر بود؟ کشتن وي، يا رفتار صميمانه با او.

برادر و کمک به تهيدستان
روزي امام موسي کاظم(ع) در اطراف شهر به مرد فقير، ژنده‏پوش و زشت منظري برخورد، نزديک رفت و سلام کرد و با وي ساعتي به گفت و گو پرداخت و به او فرمود: حاضر است نيازش را برآورد. اطرافيان به حضرت گفتند: اي فرزند رسول خدا(ص)! چرا با چنين اشخاصي به گفت و گو مي‏نشيني و در صدد رفع نياز آنها بر مي‏آيي، در حالي که آنها در خور آن نيستند و هيچگاه نمي‏توانند کمک متقابلي به شما بکنند. امام(ع) فرمود: او همنوع ما، همشهري، و هم کيش ما است و چه بسا روزي ما نيازمند او شويم و پاسخ نياز خود را از او بخواهيم.

پيش‏بيني امام(ع)
علي بن يقطين از شيعيان و دوستان اهل بيت(ع) و نيز وزير هارون الرشيد بود. روزي هارون لباسي فاخر و مقداري پول به وي بخشيد. او نيز آن لباس را براي امام موسي کاظم(ع) فرستاد. ولي حضرت آن را پس فرستاد و به علي بن يقطين نوشت که لباس‏ها را نزد خود نگه دارد. مدتي گذشت، هارون خبر ارسال لباس مخصوص را به امام موسي بن جعفر(ع) شنيد. بدنبال آن، به علي بن يقطين دستور داد که آنها را نزد او آورد. علي بن يقطين لباس‏ها را در اختيار خليفه گذاشت. هارون نيز بلافاصله دستور داد فردي که اين خبر را به او داده بود و علي بن يقطين را متهم به شيعه‏گري کرده بود، هزار تازيانه بزنند و او همانجا به هلاکت رسيد.

ظلم‏ستيزي امام(ع)
صفوان بن مهران از شيعيان متقي و دوست‏دار ائمه اطهار(ع) است. روزي خدمت امام موسي کاظم(ع) آمد. حضرت خطاب به وي فرمود: کارهاي تو پسنديده است، جز يکي، آن هم کرايه دادن شترانت به هارون الرشيد است. صفوان گفت: اي فرزند رسول خدا(ص)! من آنها را صرفا براي سفر حج به او کرايه مي‏دهم. حضرت فرمود: در مدتي که شترانت در اختيار هارون است، آيا دوست نداري وي زنده بماند تا کرايه تو را بپردازد؟! صفوان گفت: بله، حضرت فرمود: به همين ميزان تو خواهان بقاي ظالم هستي. پس از اين جريان، صفوان تمام شترانش را فروخت. هارون که از ماجرا باخبر شد به صفوان گفت: اگر حق همنشيني با يکديگر را نداشتيم تو را مي‏کشتم.

توجه امام(ع) به فرودستان و مستضعفان
روزي ابراهيم جمّال، که مردي ساربان و از فرودستان بود به قصد ملاقات وزير شيعه مذهب هارون الرشيد، علي بن يقطين رفت. ولي وي ابراهيم را به حضور نپذيرفت. از قضا، همان سال علي بن يقطين، راهي سفر حج شد. در مدينه قصد تشرف به حضور امام موسي کاظم(ع) را نمود حضرت اجازه ورود به او نداد. روز بعد علي بن يقطين امام(ع) را در بيرون از خانه، ملاقات کرد. علت عدم اجازه ورود را جويا شد. امام(ع) فرمود: به علت آن که تو به ابراهيم جمال اجازه ورود ندادي. آن گاه علي بن يقطين شتابان به سراغ ابراهيم جمال رفت و رضايت او را جلب نمود و اجازه شرفيابي به حضور امام(ع) را پيدا کرد.

علاقه به والدين
اسلام بر حفظ نهاد خانواده تأکيد بسيار دارد و از مسلمانان مي‏خواهد از عملي که پايه‏هاي خانواده را سست مي‏نمايد، اجتناب کنند. اعضاي خانواده به يکديگر احترام بگذارند و فرزندان براي والدين خود حرمت و احترام مضاعف و دوچندان قائل شوند، به هم کمک کنندوهر روز بر مودّت و دوستي خود نسبت به اعضا خانواده، بويژه والدين بيفزايند. اسلام آنقدر بر صميميت و محبت به پدر ومادر تأکيد مي‏کند که امام موسي کاظم(ع) مي‏فرمايند: «نگاه فرزند به والدين از روي علاقه و دوستي عبادت است.»

قبول پوزش
انسان موجودي جايز الخطا است و در هر حال ممکن است مرتکب اشتباه و خلاف شود وبه کسي ستم کند. فرد مسلمان اگر دچار خطايي شد، بعد از اين که به اشتباه خود پي برد، بايد در صدد جبران و عذرخواهي برآيد. هم‏چنين شخص ستم‏ديده نيز با سعه صدر، عذر او را بپذيرد و از خطاي او چشم بپوشد تا خداوند نيز در قيامت از گناهان او درگذرد. امام موسي کاظم(ع) در وصيتي به فرزندانش مي‏فرمايد: «فرزندانم! اگر کسي از روي خطا به شما توهين کرد و سپس آگاه شد و عذر تقصير خواست، پوزش او را بپذيريد تا هلاک نشويد.»

در محضر خدا
يکي از عوامل و زمينه‏هايي که موجب مي‏شود انسان کمتر دچار بزه و انحراف شود، حضور ناظري مؤثر و توانا است. گاه اين ناظر، عاملي بيروني و قابل مشاهده است. مانند ضابطان و مجريان قانوني و زماني، ناظر، عامل دروني است؛ مانند وجدان انسان و يا مراقبي دائمي مانند خداوند متعال. عاملان اخير، قدرت نظارت و مراقبتي به مراتب فراتر و مداوم‏تر، از نوع نخست دارند. البته اين در صورتي است که فرد چندان از انسانيت دور نشده باشد که وجدانش را به کلي کنار گذاشته باشد و در غفلت کامل از ذکر و ياد خدا قرار گرفته باشد. امام موسي کاظم(ع) به نقل از امير مؤمنان(ع) مي‏فرمايند: «شما را به توجه به خدا و خشيت از او در نهان و آشکار، سفارش مي‏کنم.»

رفتار عادلانه و منصفانه
استقرار عدالت همواره يکي از آرمان‏هاي بشري بوده است. پيامبران، مصلحان و انديشمندان هميشه بر اهميت و نيز حاکميت آن در روابط فردي و مناسبات اجتماعي، تاکيد داشته‏اند. تصميمات، اقدامات و رفتار عادلانه و منصفانه، موجب قوام جوامع بشري و استحکام روابط انساني مي‏شود و سبب جلب هر چه بيشتر اطمينان، اعتماد متقابل بين آحاد اجتماع و تقويت ارتباط مردم با افراد و دست‏اندرکاراني که، عهده‏دار مسئوليت و مديريت نظام اجتماعي هستند، مي‏گردد. از اين رو، براي تأمين چنين اهدافي، بايد همواره عدل و انصاف را راهنماي رفتار فردي و اجتماعي خود قرار دهيم، چنان که امام موسي کاظم(ع) به نقل از امير مؤمنان(ع) مي‏فرمايند: «به شما رعايت عدل و داد را در حال خشنودي و خشم، توصيه مي‏کنم.»

اهميت کار و تلاش
حرکت و تلاش از ويژگي‏هاي موجود زنده و پويا است و زماني که موجودي در سکون، ايستايي و توقف کامل قرار گيرد، زمان مرگ وي فرا رسيده است. انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست و هيچ گاه نبايد از کار و تلاش و فعاليت سازنده دست بر دارد، هر چند به ظاهر هيچ‏گونه نياز شخصي به نتايج کار و کوشش خود نداشته باشد. در اين‏باره امام موسي کاظم(ع) به نقل از اميرمؤمنان(ع) مي‏فرمايد: «به شما تلاش و کسب را در حال فقر و توانگري توصيه مي‏کنم.»

اهميت دوستي و نگهداشت دوستان
انسان موجودي اجتماعي است و حضور در جمع، بويژه در جمع‏هاي همگن و همسنخ، براي او لذت‏بخش و نشاط‏آور است. از اين رو، دوست‏يابي و داشتن دوستاني يکرنگ و با صفا، و همدل و صميمي، براي او اهميت زيادي دارد. افراد مي‏کوشند هر چه بيشتر بر شمار دوستان خود بيفزايند. تا هم نياز خود به ابراز محبت به ديگران، و مورد محبت ديگران قرار گرفتن را، برآورده سازند و هم در موقع نياز تحت حمايت دوستان خويش قرار گيرند و از احساس رضايت خاطر ناشي از کمک به ديگران نيز لذت ببرند. برخورداري از چنين موهبتي، نيازمند داشتن هنر دوست‏يابي و مهمتر از آن، نگاه داشتن دوستانِ همدل و صميمي است که اين خود، نيازمند فداکاري و گذشت است. چنان که امام موسي کاظم(ع) به نقل از امير مؤمنان(ع) مي‏فرمايند: «به شما سفارش مي‏کنم با کسي که از شما بريده است پيوند برقرار سازيد و از کسي که به شما ستم کرده، درگذريد و به کسي که از شما دريغ داشته، ببخشيد»

نگاه عبرت‏آموز
پديده‏ها و رويدادهاي تاريخي و سرگذشت انسان‏ها و حتي طبيعت به ظاهر بي جان، همه و همه مي‏توانند سايه عبرت‏آموزي باشند. در صورتي که ما توجه و نگاهمان را صرفا به ظاهر اشيا و پديده‏ها معطوف نکنيم و اندکي عميق‏تر و هوشيارانه‏تر به آنها بنگريم، به قول سعدي؛ برگ درختي مي‏تواند دفتري از دانش، معرفت و آگاهي را به سويمان بگشايد؛ آري: برگ درختان سبز در نظر هوشيار، هر ورقش دفتري است معرفت کردگار
امام موسي بن جعفر(ع) به روايت از اميرمؤمنان(ع) مي‏فرمايند: «به شما سفارش مي‏کنم که نگاهتان عبرت‏آموز باشد»

پيشرفت فزاينده
انسان‏هاي هدف‏مند، همواره در حال پيمودن راه پيشرفت و تعالي‏اند و اگر ميزان پيشرفت دو روزشان يکسان باشد، خود را مغبون مي‏دانند به فرمايش امام موسي کاظم: «هر کس دو روزش يکسان باشد، زيان کرده است و آن کس که روز دومش بدتر از روز اولش باشد نفرين شده است و کسي که در خود شاهد پيشرفتي نباشد، در کاستي به سر مي‏برد. و کسي که به کاستي و نقصان گرايد، براي او مرگ بهتر از زندگاني است»

درست مصرف کردن از ديدگاه امام(ع)
صرفه‏جويي و مصرف بهينه منابع و امکانات، مورد توجه جدّي کارشناسان و متخصصان اقتصادي است. شايد عده‏اي تصور کنند که توصيه به استفاده بهينه، در دنياي پيشرفته کنوني و به سبب افزايش جمعيت و کمبود منابع مطرح شده است. در حالي که اسلام در صدها سال قبل، به درست مصرف کردن و اجتناب از زياده‏روي در بهره‏گيري از امکانات و دوري از مصرف بي‏رويه اهتمام داشته است و بي‏توجهي به آن را موجب از دست دادن نعمت‏هاي خداداي و توجّه به آن را، سبب ماندگاري آنها مي‏داند. امام موسي کاظم(ع) در اين زمينه مي‏فرمايند: «هر کس ميانه‏روي پيشه کند و قناعت ورزد، از نعمت بهره مي‏برد، آن که اسراف کند، نعمت از کفش بيرون مي‏رود.

توازن ميان دين و دنيا
افراط و تفريط همواره بشر را به بيراهه مي‏کشاند و او را از جاده تعادل و صراط مستقيم انساني و الهي خارج مي‏کند. يکي از مصاديق توازن، تعادل بين زندگي دنيا و آخرت است امام موسي کاظم(ع) در اين باره مي‏فرمايند: «از ما نيست کسي که دنيايش را براي دينش کنار گذارد، يا دينش را براي دنيايش از دست بدهد.»

بخشش و کمک به ديگران
گردآوري مال و تلاش بي وقفه براي دسترسي به امکانات بيشتر، هر چند از طرق مشروع، قانوني و آبرومندي کسب شده باشد، اگر در جهت برتري‏طلبي، فخرفروشي و تحقير ديگران به کار رود، ناپسند به شمار مي‏آيد. ولي اگر اين کوشش‏ها در جهت تأمين منافع اجتماعي و تدارک پيشرفت، رشد و توسعه ملي قرار گيرند و محرومان و نيازمندان نيز از آن بهره ببرند، زمينه رشد و کمال معنوي را فراهم ساخته، لذتِ دنيوي و اجر و ثواب اخروي را به همراه مي‏آورد.
امام کاظم(ع) در تجليل از اين افراد مي‏فرمايند: «سخاوتمندِ خوش‏خو، در پناه خداست، و خدا تا او را به بهشت نبرد، رها نکند. خداوند پيامبري بر نيانگيخت، جز آن که سخي بود، و پدرم تا پايان عمر، هميشه مرا به سخاوت و خوش‏خويي سفارش مي‏کرد.

بردباري
انسان در زندگي همواره با ناملايمات روبه‏روست. آنچه در اين ميان مهم است نوع تلقي و نحوه برخوردِ فرد با مشکل است. اگر شخص در مواجهه با چنين اموري بردباري پيشه کند و انديشه خود را به کار اندازد و به بررسي علل پيدايش و راه حل‏هاي کاهش و يا غلبه بر آن بپردازد، چه بسا بتواند آن مشکل را حل کند. اما اگر در چنين موقعيت‏هايي بيقراري و بي‏تابي فرد را فرا گيرد، نمي‏تواند به درستي بينديشد و راههاي حل اصولي مشکل را بيابد. امام موسي کاظم(ع) در اين باره مي‏فرمايند: «مصيبت براي شخص بردبار يکي است و براي فرد بيقرار و بي تاب دو تا.»

کسالت و تنبلي
کسالت و تنبلي، از آفات بزرگ پيشرفت است. مردمان و جوامعي که رنجِ کار و تلاش را به جان نخرند، هيچ گاه طمع شيرين کاميابي را نخواهند چشيد. افراد کسل و تنبل، نه بهره‏اي از دنيا دارند، نه از آخرت.
امام موسي کاظم(ع) در اين زمينه مي‏فرمايند: «مبادا بي‏حوصله و تنبل شوي که بهره دنياو آخرت را از دست خواهي داد»

ارزش عقل و خردورزي
اسلام دين تعقل و خردورزي است و به انديشه ارزش و اهميت بسياري دهد و آن را مايه خوشبختي در دنيا و سعادت و رستگاري در آخرت، مي‏شمارد؛ همان سان که براي پيامبران نيز چنين رسالتي قائل است و آن دو، يعني عقل و انبيا را، دو حجّت و راهنماي هم سنگ به حساب مي‏آورد و يکي را حجت و راهنماي ظاهري، و ديگري را دليل و راهنماي دروني مي‏خوانند. امام کا ظم(ع) در اين باره مي‏فرمايند: «خداوند براي مردم دو حجت و راهنما قرار داده است: حجتي ظاهري و حجتي دروني. حجّت و راهنماي ظاهري، پيامبران و امامان‏اند، و حجت و راهنماي دروني، عقل است».

اهميت و اثرات نرم‏خويي
خوش‏خويي، ملايمت و سازگاري موجب جذب دوستانِ بيشتر و کسب اعتماد افزونتر مي‏شود. مردمان نرمخو، در زندگي فردي و اجتماعي احساس رضايت بيشتري مي‏کنند و با جلب حمايت و کمک ديگران، ميزان موفقيت خود افزايش مي‏دهند.
ملاطفت و نرمخويي براي والدين و مربيان که قصد تحت تأثير قرار دادن فرزندان و شاگردان خويش را دارند، اهميت دوچندان دارد. در اسلام با تعابير مختلفي، مردم به خوش‏خويي و ملاطفت فرا خوانده مي‏شوند. چنان که امام موسي کاظم(ع) مي‏فرمايند: «کاملترين افراد از نظر ايمان، بهترين آنان از نظر اخلاق هستند» و نيز مي‏فرمايند: «نرمش و ملايمت داشته باش که ملايمت ميمون و مبارک است و کج خلقي تأسف بار و نامبارک. نرمش، خوش خويي و نيکوکاري خانه‏ها را آباد مي‏کند و بر روزي انسان مي‏افزايد.»

احسان به همنوع
در قاموس انساني، کمک به ديگران بدون توجه به اينکه او کيست و اعتقادش چيست، پسنديده و مورد تأکيد است. اسلام نيز، که منطبق با فطرت بشري است، به کمک همنوع توصيه مي‏کند. امام موسي کاظم(ع) خطاب به هشام مي‏فرمايند: «اي هشام! خداوند مي‏فرمايد آيا پاداش نيکي و احسان جز نيکي و احسان است؟ و اين پاسخ در مورد مؤمن و کافر، خوب و بدصادق است.
حضرت در ادامه مي‏فرمايند کسي که مورد احسان و نيکي واقع شد بايد به احسان کننده پاسخي بهتر و بالاتر بدهد»

فروتني
خود بزرگ‏بيني و کبرورزي گذشته از آن که بيماري و اختلال رواني است، نشان از حقارت و پستي دروني نيز دارد.
فرد متکبر بزرگي خود را در کوچکي مردم جست و جو مي‏کند و بر حقانيت واقعي خويش سرپوش مي‏گذارد. امام موسي کاظم(ع) در اين باره خطاب به هشام مي‏فرمايند: «تو را از تکبر و گردن فرازي بر حذر مي‏دارم، زيرا آن کس که در قلبش ذره‏اي کبر باشد، به بهشت داخل نمي‏شود»

همنشيني و معاشرت
همنشيني، از عوامل مؤثر در انديشه و کردار است. اگر فرد داراي دوستان و معاشران انديشمند، متدين، عاقل، امين و صالح باشد، با گذشت زمان تحت تأثير عامل مجاورت و يادگيري از طريق مشاهده رفتار، خود را با رفتار و منش دوستان و همراهان منطبق مي‏سازد و از اينرو در اسلام تأکيد شده که مراقب باشيد با چه کساني دمخور و مأنوس مي‏شويد. امام موسي کاظم(ع) در اين باره مي‏فرمايند: «از ميان مردم، فقط با کساني دوست شويد و انس گيريد، که عاقل و امين باشند»

پرهيز از آزمندي
زياده‏طلبي و آزمندي، از جمله عوامل مهم عدم احساس رضايت از زندگي است. آزمندان همواره در حسرت داشته‏هاي ديگران خود را حقير مي‏شمارند و چشم طمع به اندوخته‏هاي آنان دارند. آنها در تلاشي بي وقفه و بي هدف، سرانجام طعم تلخ نااميدي و شکست را مي‏چشند، و با تأسفي وصف‏ناپذير انباشته‏هاي خود بر جاي مي‏گذراند و با حسرت، چشم از جهان فرو مي‏بندند. امام موسي کاظم(ع) براي رهايي انسان از چنين وضعيتي خطاب به هشام مي‏فرمايند: «اي هشام! از طمع بپرهيز، و از آنچه در دست مردم است نااميد شو. و طمعت را از مردم قطع کن که آزمندي کليد ذلت است، عقل را مي‏دزد، مردانگي را مي‏برد، و آبرويت را به خطر مي‏اندازد»
 
نویسنده : محمد شريفي‏نيا - گلبرگ، شماره 7
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها