0

چه کسانی مورد غضب صدیقه طاهره(س) بودند؟/ جعل یک حدیث توسط وهابیت

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

چه کسانی مورد غضب صدیقه طاهره(س) بودند؟/ جعل یک حدیث توسط وهابیت
پنج شنبه 25 بهمن 1397  8:18 PM

حجت الاسلام احمد عابدی گفت: وهابیت برای اینکه دین خود را قوام ببخشند حاضرند احادیث را مخدوش کنند تا وهابیت سرپا بماند. یکی از این موارد بحث حدیث «فاطمه بضعه منی» است.
عقیق:وهابیان برای اثبات حقانیت خود در طول تاریخ دست به جعل احادیثی زده اند که به راحتی با بررسی فقهی و عقلی و حدیثی قابل نقد و رد است. یکی از این احادیث ماجرای خواستگاری امیرالمومنین از دختر ابوجهل است که به این واسطه می خواهند امیرالمومنین را عامل اذیت فاطمه(س) معرفی کنند تا دیگران را تطهیر کنند. در این مجال در گفتگو با حجت الاسلام احمد عابدی با نگاهی به حدیث معروف «فاطمه بضعه منی» به بررسی شبهات مربوط به این حدیث پرداخته ایم که در ادامه می خوانید؛

*پیامبر فرمود «فاطمه بضعه منی» هر کس فاطمه(س) را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است؛ این حدیثی است که هیچ کس در مورد وثاقت آن شبهه ای ندارد؛ با استفاده از این حدیث چگونه می توان حقانیت صدیقه طاهره(س) را اثبات کرد؟ وهابیت برای تحت الشعاع قرار دادن این حدیث چه شبهاتی مطرح کرده اند؟

وهابیت متاسفانه خیلی در مورد این حدیث مانور داده اند و کتاب نوشته اند. اولاً اهل سنت ۶ کتاب به نام صحاح سته دارند ولی وهابی ها فقط ۲ کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم را قبول دارند. وهابی ها بسیاری از چیزهایی که در آن ۴ کتاب دیگر مانند سنن ترمذی، سنن نسائی، سنن ابوداود و سنن دارمی وجود دارد، قبول ندارند و تنها چیزی که برای آنها ملاک است قرآن و صحیح بخاری و مسلم است.

حتی کتابی به اسم کتب حذر منها العلماء نوشته اند و در آن کتاب هایی که علمای وهابی بر نخواندن آن تاکید کرده اند، آورده اند، ۴ کتابی که ذکر شد جزء همین هاست. چند مطلبی که عرض خواهم کرد در دو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری که اینها قبول دارند، هست.

این صریح عبارت صحیح بخاری است که خلیفه اول، فاطمه زهرا(س) را به غضب درآورد. «فقد اغبضها ابوبکر» یعنی ابوبکر، حضرت زهرا(س) را به غضب درآورد. این عبارتی است که در صحیح بخاری آمده است و قابل انکار نیست.

پس خلیفه اول، حضرت زهرا(س) را به غضب درآورده و پیامبر هم فرموده است هرکس حضرت زهرا(س) را به خشم دربیاورد، مرا به غضب درآورده است.

در صحیح مسلم هم آمده است که آن دو نفر، زهرا(س) را اذیت کرده اند. پیامبر نیز فرموده هر کس زهرا(س) را اذیت کند، مرا اذیت کرده است چون زهرا(س) جزئی از پیامبر است.

حال این دو روایت صحیح مسلم و بخاری را کنار این آیه قرآن قرار می دهیم که «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا» یعنی «هر کس خدا و پیامبر را اذیت کند، خدا در دنیا و آخرت او را لعنت کرده است و در آخرت خار می شود». لذا اینها چیزی نیست که برای کسی قابل انکار باشد.

وهابی ها وقتی این مسئله را دیدند، فکری کردند که این مشکل را چگونه حل کنند. یک حدیثی دارند که توضیح بحث من این حدیثی است که خواهم گفت.

حدیثی در صحیح بخاری نقل شده که اینگونه می گوید: «بعد از اینکه علی(ع) با حضرت زهرا(س) ازدواج کرد و این چهار فرزند را خدا با آنها داد، علی(ع) به خواستگاری دختر ابوجهل رفته است. بعد از سه روز فاطمه(س) این مسئله را فهمید. زهرا(س) بچه ها را نزد پیامبر برد و گفت شوهرم می خواهد زن دومی اختیار کند. پیامبر ناراحت شد و نزد علی(ع) آمد و گفت یاعلی؛ اگر دختر ابوجهل را می خواهی بگیری، دختر مرا طلاق بده و اگر می خواهی فاطمه(س) را داشته باشی نباید با دختر ابوجهل ازدواج کنی. دختر دشمن خدا و دختر دوست خدا در یک جا جمع نمی شود.»

این حدیثی است که وهابی ها خیلی به آن تمسک می کنند. در کتابچه هایی که در مکه و مدینه میان حجاج توزیع می کنند، این قصه فراوان نوشته شده است. در سایت ها و شبکه هایی که توسط وهابی ها اداره می شود، به صورت فراوان بر این مسئله تاکید می شود و مقصود آنها این است که می خواهند بگویند که اگر ابوبکر و عمر، فاطمه(س) را اذیت کردند، علی(ع) هم حضرت زهرا(س) را اذیت کرده است. پس مثل هم اند و فرق نمی کنند. یعنی برای اینکه خلفای خود را تبرئه کنند و دامن آنها را تطهیر کنند، این تهمت را به امیرالمومنین زده اند. من میخواهم در باره این حدیث توضیح بدهم و بحث کنم که آیا امیرالمومنین واقعا چنین کاری کرده است؟ آیا امیرالمومنین را اذیت کرده است؟

*این مسئله در چه کتاب هایی و توسط چه کسانی نقل شده است؟

کتابی به نام اهل بیت به فارسی و عربی و اردو چاپ شده و در تیراژ میلیونی پخش شده و بیشترین بحث آن در مورد همین قصه‌ی دروغ است.

محمد فواد عبدالباقی که المعجم المفهرس را نوشته است در مورد این دروغ، کتابی نوشته و آن را تایید کرده است. اسحاق دبیری هم که بیش از ۷۰۰ کتاب علیه شیعه نوشت، یکی از از کتاب هایی که او نوشته به این نام است که «اهل بیت از خود دفاع می کنند» و در این کتاب نیز این دروغ را ذکر کرده و به آن پرداخته است.

بحثی که مطرح می کنم، پاسخ شبهه ای است که وهابی ها خیلی آن را ترویج می کنند. بحثی اعتقادی، تاریخی و قرآنی است و نکات و تذکرات اخلاقی ای خواهد داشت.

اولاً اگر فرض کنیم که این حدیث راست باشد که البته قطعاً دروغ است و بعداً خواهم گفت که به چه دلیل دروغ است. اما فرض می کنیم این حدیث راست باشد. ابوبکر حضرت زهرا(س) را ناراحت کرده است و بنابر دروغی که اینها می گویند، علی(ع) هم حضرت زهرا(س) را ناراحت کرده باشد. فرق این دو در این است که ابوبکر کار حرامی انجام داد و مال فاطمه زهرا(س) را غصب کرد و فدک را گرفت و این حق الناس است. اینکه کسی مال مردم را از مردم بگیرد گناه کبیره است و شکی در آن نیست. اما اگر فرضاً مردی به خواستگاری زنی برود حال چه با او ازدواج کند و چه نکند، گناه کبیره ای نکرده است. حداکثر کاری مباح کرده است.

لذا این دو خیلی با هم تفاوت می کند. ابوبکر کار حرام انجام داد و فدک را غصب کرد و علی(ع) حداکثر کاری مباح انجام داده است. این در صورتی است که فرض کنیم اصل قضیه راست بوده باشد. در حالی که ما هیچ شکی نداریم که این قضیه دروغ است.

در کتابچه های وهابی ها در مورد این قضیه به دو کتاب شیعه آدرس داده شده است. یکی کتاب شیخ صدوق و یکی کتاب سیدمرتضی به عنوان آدرس ذکر شده است. در حالی که شیخ صدوق و سیدمرتضی هر دو در کتاب های خود می گویند حدیث خواستگاری امیرالمومنین از دختر ابوجهل دروغ است. وهابی ها می گویند این حدیث در کتب ما شیعیان هست در حالی که این حدیث توسط علمای ما نقد شده و گفته شده دروغ است.

آنچه ما می گوییم ابوبکر حق حضرت زهرا(س) را غصب کرد، دروغ نیست چراکه در صحیح بخاری و مسلم آمده است. ۱۸ حدیث در صحیح بخاری و مسلم درباره غصب فدک وجود دارد.

در این احادیث هم معمولا این است که سنی ها می گویند حضرت زهرا(س) ۶ ماه بعد از پیامبر زنده بوده است که ما می گوییم ۳ ماه؛ آنها می گویند در این ۶ ماهی که حضرت زهرا زنده بود، حتی یک بار هم حضرت زهرا با ابوبکر و عمر صحبت نکرد؛ یعنی تا زمانی که از حضرت از دنیا رفت هرگز با اینها حرف نزد. اینکه بر اینها غضب کرد و حضرت از اینها ناراحت بود در کتبشان وجود دارد. پس این قابل انکار نیست.

اما اینکه امیرالمومنین از دختر ابوجهل خواستگاری کرده باشد در کتاب های ما نیست. در کتب آنها هست و طبیعی است که آنها روی حب و بغض این حرف را زده باشند.

*راویان این حدیث چه کسانی بوده اند و وثاقت آنها چگونه است؟

راوی این حدیثی که می گوید امیرالمومنین، حضرت زهرا(س) را اذیت کرد، شعبی و ابن مخدوم اند. شعبی از ناصبی هایی است که هیچ شکی در کفرشان وجود ندارد. شعبی همان کسی است که گفته به خدا قسم حضرت علی(ع) یک بار هم قرآن را نخواند، تا از دنیا رفت. «سمعت الشعبی یحلف بالله لقد دخل علیٌّ حفرته و ما قرأ القرآن». اصلاً قرآن را امیرالمومنین جمع کرده و پیامبر فرمود «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی». هرکس در مدینه مفسر قرآن بود، شاگرد امیرالمومنین است. امیرالمومنین بعد از وفات پیامبر از خانه بیرون نیامد و عبا بر دوش خود نینداخت تا قرآن را جمع کرد. این در حالی است که شعبی می گوید امیرالمومنین یک بار هم قرآن را نخوانده است. این عبارت خیلی توهین آمیز است.

لذا این حدیث که امیرالمومنین از دختر ابوجهل خواستگاری کرده، کسی که از ناصبی هاست و کافر است، این حدیث را نقل کرده که قطعاً جعل کرده است.

ابن مخدوم هم بعدتر از شعبی است. در شرح حال او آمده است که در یک روز ۱۲هزار بار امیرالمومنین را لعن کرده است. لذا کسانی که جیره خواران ابوسفیان و بنی امیه بوده اند این حدیث را جعل کرده اند.

*چه پاسخ هایی می توان در رابطه با این شبهه ارائه داد؟

وهابی ها به ذهنشان نیامده است که وقتی می گویند امیرالمومنین به خواستگاری دختر ابوجهل رفته است و می گویند علی(ع) دختر رسول خدا را داشت و می خواست دختر دشمن خدا را بگیرد، خب عثمان که بدتر از کارها را کرده است. به نظر خود وهابی ها مگر عثمان داماد پیامبر نیست؟(البته ما این را قبول نداریم) وهابی ها عثمان را ذوالنورین می دانند به این معنی که با دو دختر پیامبر، رقیه و ام کلثوم ازدواج کرده است. از نظر ما شیعیان، رسول خدا غیر از فاطمه زهرا(س) و ابراهیم هیچ فرزند دیگری نداشته است. هر دو فرزند پیامبر هم از حضرت خدیجه اند. حضرت خدیجه وقتی با پیامبر ازدواج کرد باکره بود. حضرت خدیجه چون متمکن بود، خواهری داشت که دو بچه داشت. وقتی این خواهر از دنیا رفت، حضرت خدیجه(س)، بچه های خواهرش را نزد خود بزرگ کرد. این بچه ها به خاله خود که حضرت خدیجه(س) بود، مادر می گفتند. بعد از اینکه حضرت خدیجه(س) با پیامبر ازدواج کرد، این بچه ها به پیامبر پدر می گفتند. نه پیامبر پدرشان بود و نه حضرت خدیجه(س) مادرشان بود. عثمان با این دو بچه ازدواج کرد. اما وهابی ها می گویند اینها بچه های پیامبر بوده اند. حال فرض کنیم اینها بچه های پیامبر بوده اند. عثمان هم با دختران پیامبر ازدواج کرده و هم با دختر ولید ابن مغیره.

ابوجهل عموی پیامبر بود و دشمن سرسخت پیامبر، که حضرت در مورد او می گویند از فرعون بدتر است. اما ولید عموی همین ابوجهل است. اگر در قرآن، سرکش های بزرگ تاریخ مثل نمرد و فرعون و... را کنار هم بگذارید، هیچ کدام به سرکشی ولید نمی رسد. آیاتی که در مورد او هست در مورد هیچ جنایتکاری نیست که آیاتی از سوره سجده است.

ولید دختری دارد که عثمان دختر ولید را هم گرفت. چطور پیامبر فرموده باشد دختر دوست خدا و دختر دشمن خدا در یک جا جمع نمی شوند و عثمان این کار را کرده باشد؟

اگر اینها می خواهند بر امیرالمومنین عیب بگیرند، این مسئله به صورت بدتری(دختر ولید) در مورد عثمان وجود دارد. اگر وهابیان، این توهینی که در مورد امیرالمومنین می کنند، درست باشد، بدتر از آن در مورد عثمان است.

از این مسائل که بگذریم اصلاً این حدیث از اساس دروغ است. اینکه امیرالمومنین به خواستگاری دختر ابوجهل رفته باشد و علی(ع) فاطمه(س) را اذیت کرده باشد دروغ است. بلکه این حدیث توهین به پیامبر و خداست. یعنی این وهابی ها حاضرند پیامبر و خدا را زیر سوال ببرند تا خلیفه اول و دوم را تطهیر کنند.

اما این حدیث چرا توهین به خداست؟ به این خاطر که همه مسلمانان قبول دارند که ازدواج علی(ع) و زهرا(س) در آسمان بود و خدا خواستگاری امیرالمومنین و فاطمه(س) را انجام داد و خودش عقد اینها را خواند و این مسلم شیعه و سنی است. آیا خدا نمی دانست که علی(ع) به خواستگاری دختر ابوجهل می رود و آیا خدا آینده این ازدواج را نمی دانست؟

ثانیاً این حدیث توهین به پیامبر است. پیامبر به علی(ع) گفته باشد یا دختر من و یا دختر ابوجهل و اگر می خواهی او را بگیری، دختر من را طلاق بده. آیا پیامبر به خاطر یک کار مباح دست از یک حکم شرعی برمی دارد؟ یعنی پیامبر تخلف از دین می کند؟

وقتی امام جواد(ع) در خراسان بود، مامون دختر خود را به امام جواد داد. امام جواد با دختر مامون ازدواج کرد و او را به مدینه برد. امام وقتی به مدینه برگشت به خواستگاری یک دختر پاک رفت، دختر مامون به پدرش نامه نوشت که امام جواد می خواهد زن دیگری بگیرد. مامون در جواب نامه برای دختر خود این را نوشت که «وقتی من تو را به امام جواد دادم، من نمی توانم چیزی که خدا بر امام جواد حلال کرده، حرام کنم.» این را مامون به دختر خودش گفت. معنی حدیث وهابیان این است که پیامبر نعوذ بالله از مامون هم بدتر است.

علاوه بر اینکه مگر خود پیامبر دختر دشمن خدا و دختر دوست خدا را نداشت؟ یکی از زنان پیامبر دختر حیی ابن اخطب است. او از روسای یهودیان است و کسی است که می گویند پیامبر در طول عمر خود فقط فرمان قتل یک نفر را داده است و او هم حیی ابن اخطب است. پیامبر دستور داد که او کشته شود و دختر او با پیامبر ازدواج کرد. پس چگونه است که پیامبر دختر دشمن خدا و دختر غیردشمن خدا را داشت اما کس دیگری نمی تواند داشته باشد؟

لذا این حدیث از اساس دروغ است. هم راویان حدیث از نواصب اند و هم این حدیث در هیچ منبع شیعی وجود ندارد. امیرالمومنین و حضرت زهرا(س) مورد غبطه مردم بودند که چقدر این دو با هم مهربان هستند. آیا می شود که امیرالمومنین، حضرت زهرا(س) را داشته باشد و به خواستگاری دختر ابوجهل برود؟

جبیره، تک دختر ابوجهل هفت ساله بود که با فردی به نام عامر ازدواج کرد و تا آخر عمر با هم بودند. نعوذ بالله می توان گفت امیرالمومنین به خواستگاری زنی رفته است که شوهر دارد؟ واضح است که غلط است.

لذا کسی که این حدیث را جعل کرده به هیچ چیز توجه نداشته و می خواسته به امیرالمومنین توهین کند تا آن دو نفر را تطهیر کند. پس اصل مسئله این بود که اینها دیدند آن دو نفر حضرت زهرا را اذیت کردند و قرآن هم گفته هرکس پیامبر را اذیت کند، خدا او را لعن می کند. از طرفی اذیت کردن فاطمه(س)، اذیت کردن پیامبر است؛ حالا که دیدند این را نمی توانند درست کنند با این افترا و دروغ، گفتند که امیرالمومنین هم زهرا(س) را اذیت کرده است.

آنچه تا به حال گفتم جنبه حدیثی و تاریخی و فقهی داشت. از جنبه اخلاقی نیز قطعا این حدیث دروغ است.

پیامبر خدا که همیشه دم از حلم و بردباری و صبر و آرامش و تحمل می زد، آیا می شود پیامبری که عمری از ارزش های اخلاقی سخن گفته بیاید و همه ارزش های اخلاقی را زیر پا بگذارد؟ اگر این حدیث درست باشد به این معنی است که پیامبر و حضرت زهرا تحمل نداشتند. غیرت زنانگی بر همه مسائل دینی و شرعی و عقلی مقدم شد. این اخلاق را فداکردن است.

متاسفانه وهابیت برای اینکه دین خود را قوام ببخشند حاضرند، خدا و قرآن و پیامبر و علی(ع) را مخدوش کنند و زیر سوال ببرند تا وهابیت سرپا بماند

متاسفانه وهابیت برای اینکه دین خود را قوام ببخشند حاضرند، خدا و قرآن و پیامبر و علی(ع) را مخدوش کنند و زیر سوال ببرند تا وهابیت سرپا بماند.

حالا چه کسانی فاطمه(س) را اذیت کردند؟ غیر از خلفا که وضعشان روشن است. هرکس به فرزندان فاطمه(س) توهین کرده باشد، این اذیت کردن فاطمه(س) است. هرکس که از لشگر شمر و عبیدالله و یزید و بنی امیه بوده، فاطمه(س) را اذیت کرده است و هرکه فاطمه را اذیت کند پیامبر را اذیت کرده که توسط قرآن لعن شده است. وهابیان صراحتاً در کتب خود می گویند هرکس معاویه و یزید را لعن کند، کافر می شود یعنی یزید و معاویه برای آنها اصل است.

وهابیان هیچ تفسیری بهتر از آلوسی ندارند که خود آلوسی، وهابی است. او در تفسیر خود می گوید اگر کسی یزید را لعنت نکند، بر خودش لعنت باد. این تفسیر در عربستان ممنوع است با اینکه نویسنده تفسیر وهابی است. فقط به این خاطر که صاحب تفسیر گفته هرکس یزید را لعنت نکند بر خودش لعنت باد.

اما به پیامبر و امیرالمومنین و خدا توهین می کنند، عیبی ندارد اما کسی نباید به یزید و بنی امیه توهین کند والا اینها برآشفته می شوند.

امروز بزرگترین اذیت کردن به فاطمه زهرا همین کتاب هایی است که دارند این دروغ را مطرح می کنند. متاسفانه در کتاب های زیادی این مسئله آمده است.

این یک نمونه بود که من عرض کردم. ۷ یا ۸ مورد اینها در مورد امیرالمومنین و حضرت زهرا نقل کرده اند که من یکی را گفتم.

 

منبع:مهر

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها