0

درخت زرافه

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

درخت زرافه
شنبه 13 بهمن 1397  7:43 PM

داستان زیبا و دوست داشتنی با نام درخت زرافه همراه ما شوید....

درخت زرافه

زرافه یک شاخه روی سرش گذاشت و گفت: من درختم.
دوتا پرنده آمدند و روی شاخه لانه ساختند.زرافه خوش حال شد. لانه ی پرنده ها شد.
زرافه کم کم تشنه شد. راه افتاد و رفت. به رودخانه رسید.می خواست خَم شود و آب بخورد. پرنده ها ترسیدند.
داد زدند: درخت جان خَم نشو! لانه جان، خراب نشو!

زرافه گفت: تشنه ام. چه کار کنم؟
پرنده ها گفتند: درخت جان، خم نشو زود برمی گردیم. بعد هم دوتایی پریدند و پیش آقا فیله رفتند.

آقا فیله با گوش های بادبزنی اش خودش را باد می زد.
پرنده ها تند و تند گفتند: فیل جان، بیا به درخت جان آب بده. درخت جان تشنه است.

آقا فیله دنبال پرنده ها دوید. به درخت زرافه رسید.
به زرافه گفت: چه خوب که درخت شدی! دوست پرنده ها شدی!

بعد هم با خرطومش به درخت زرافه ای آب داد.
پرنده ها شاد شدند. دوستِ درختِ زرافه شدند.
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها