0

فاطمه علیها السلام الگویی بی بدیل گذری بر سیره و سخن فاطمه علیها السلام

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

فاطمه علیها السلام الگویی بی بدیل گذری بر سیره و سخن فاطمه علیها السلام
جمعه 21 دی 1397  4:13 PM

فاطمه علیها السلام الگویی بی بدیل گذری بر سیره و سخن فاطمه علیها السلام

مشخصات کتاب

نویسنده: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما

کد:2052

تهیه کننده:مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

چکیده

فاطمه انسیه حورا است؛ همان طور مخلوق زمینی است، سیرتی بهشتی و ملکوتی دارد؛ او هدیه الهی است و سوره کوثر در وصف ایشان نازل شده است. نعمت کوثر در جامع ترین فرهنگ های عربی به مال فراوان، خیر زیاد، عطایا و مواهب بسیار ترجمه شده است. کلمه کوثر با بیان آشکاری به نسل و عقبه تفسیر می شود؛ چنان که پروردگار متعال، پیامبر گرامی خود را به اعطای کوثر افتخار داده و دشمنانش را دنباله بریده نامیده است و اعلام می کند کوثر، کانون نسل و مایه ذریه رسول الله است. از آن جا که نسل پیامبر صلی الله علیه و آله جز با فاطمه زهرا علیها السلام در جهان استمرار نیافته، به این نتیجه می رسیم که کوثر عنوان پر افتخاری برای حضرت فاطمه است. در این سوره خداوند به رسول خود که آورنده نماز است، دستور می دهد که نماز بخواند؛ یعنی برای این لطف و نعمتی که خدا به وی داده است، سپاس گزاری کند. خداوند برای نعمت های دیگر، رسالت و صدها لطف و رحمت که به بندگان و مؤمنان خود داده است، چنین دستوری نداده و این دستور فقط برای زهرای مرضیه است. همچنین «وَانْحَرْ» نیز قربانی کردن به افتخار زهرا است.

 

فاطمه

رسول خدا صلی الله علیه و آله او را از جانب خدای تعالی فاطمه نامید. «فاطمه» اسم فاعل مونث از «فَطَمَ»، به معنای جدا کردن و دور ساختن است.

فاطمه نزد خداوندِ صاحب عزت و جلال، نُه اسم دارد: فاطمه، صدیقه (بسیار راستگو)، مبارکه، طاهره، زکیه (پیراسته)، راضیه (کسی که خداوند از او راضی است)، مرضیه (کسی که او از خدا و قضا و قدر او راضی است)، محدثه (کسی که ملائکه با او سخن می گویند) و زهرا.

سپس فرمود: می دانی تفسیر فاطمه چیست؟

یونس گفت: نمی دانم.

فرمود: مقطوم (بریده شده) از شر است.

سپس فرمود: اگر امیرمؤمنان، علی علیه السلام نبود، هیچ کس تا روز قیامت در پهنه زمین از آدم تا غیر از او، هم شأن حضرت فاطمه علیها السلام وجود نداشت.(1)

در دیگر روایات درباره دلیل نام گذاری حضرت فاطمه علیها السلام به این نام، آمده است:

او و شیعیانش (پیروان ایشان) بریده از آتش جهنمند.(2)

به خدا قسم، خداوند تبارک و تعالی با علم او را از شیر گرفته است [یعنی علم لدنی به او داده است] و در میثاق پلیدی های ظاهری و معنوی بازداشته است.(3)


1- زوضه الواعظین، ص 10، ح1.
2- زوضه الواعظین، ص 14، ح10.
3- زوضه الواعظین، ص 13، ح9.

ص: 12

حضرت امام رضا علیه السلام این حدیث را از حضرت علی علیه السلام روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان فرمود:

فاطمه ازاین رو فاطمه نامیده شد که خداوند (پیوند) او و ذریه او را از آتش بریده است؛ هر کدامشان که خداوند را در یکتاپرستی ملاقات کند (تا هنگام فوت موحد باشد) و به آن چه من آن را آورده ام ایمان آورند.(1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموند:

دخترم فاطمه، ازاین رو فاطمه نامیده شد که خداوند (پیوند) او و دوستداران او را از آتش جهنم بریده است.(2)

ای فاطمه، خداوند برای تو نامی از نام های خود را برگزیده است، او فاطر (خالق) است و تو فاطمه و شبیه او هستی (چرا که خلائق از شناخت تو عاجزند).(3)

این وجه تسمیه نیز درباره زهرای مرضیه علیها السلام در حدیث بیان شده که خداوند می دانست، عده ای بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله در مقام امامت و خلافت الهی بعد از ایشان طمع می ورزند. ازاین رو، به رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور دادند که نام دختر خود را فاطمه بگذارد و فرمود از او ذریه ای پدید می آید که جانشینان آن حضرت هستند و امید آن سوداگران را قطع می سازند.(4)

طاهره

طاهره

امام باقر علیه السلام از پدران خود نقل می کنند:


1- زوضه الواعظین، ص 18، ح13.
2- زوضه الواعظین، ص 15، ح12.
3- زوضه الواعظین، ص 15، ح13.
4- علل الشرایع، ص 70؛ بحارالانوار، ج 43، ص 13، ح7؛ به نقل از: مجموعه مقالات الزهرا، مقاله سید عبدالرزاق مقرم، ج1، صص 240 _ 243.

ص: 13

«همانا فاطمه دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله به خاطر پاکی اش از هر پلیدی و پاکیزگی اش از هر ناسزاگویی، طاهره نامیده شد. او حتی یک روز حیض و نفاس را ندید».(1)

زهرا

زهرا

«زَهَرَ» به معنای درخشیدن است و صدیقه کبری(2) از این جهت به زهرا مشهور شد که از سیمای محبوبش نور بر عالم می تراوید و عوالم وجود را روشن می کرد. چنان که در حدیثی در این وجه تسمیه آمده است:

چون حضرت فاطمه علیها السلام در محراب خود به نماز می ایستاد، نورش برای اهل آسمان چنان می درخشید که نور ستارگان برای اهل زمین.(3)

سلمان فارسی می گوید: من نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد نشسته بودم که عباس بن مطلّب (عموی حضرت) وارد شد و بر ایشان سلام کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله پاسخ فرمود و به او مرحبا گفت.

عباس گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله از چه رو خداوند علی ابن ابی طالب را بر ما و خاندان شما برتری داده است، حال آنکه همه ما از یک معدن هستیم؟

پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود:

«اِذَن اُخبِرُکَ یا عَمّ. اِنَّ اللهَ خَلَقَنی و خَلَقَ عَلیّاً علیه السلام وَ لاسَماءَ و لا اَرضَ و لا جَنَّهَ و لا نارَ و لا لوْحَ و لا قَلَمَ...».(4)

ای عمو در این باره تو را آگاه می سازم. خداوند من و علی را آفرید، در


1- بحارالانوار، ج43، ص 19، ح20.
2- مناقب (ابن شهر آشوب)، ج12، ص 112.
3- بحارالانوار، ج43، ص12، ح6.
4- بحارالانوار، ج43، ص 17، ح16.

ص: 14

حالی که نه آسمانی بود و نه زمینی، نه بهشت و نه دوزخی، و نه لوح و نه قلمی. آن هنگام که خدای صاحب عزت و جلال مشیتش بر خلقت ما تعلق گرفت، به کلمه ای تکلم کرد و آن نوری شد، سپس کلمه ای دیگر گفت و آن نسیمی شد. سپس این دو را به هم آمیخت به گونه ای که مخلوط شدند و من و علی علیه السلام را از آن دو خلق کرد. بعد از آن نور مرا شکافت و از آن، نور عرش را بیرون آورد؛ بنابراین من از عرش بزرگ ترم. نور علی را نیز شکافت و از آن نور آسمان ها را بیرون آورد؛ پس علی از آسمان ها بزرگ تر است. سپس نور حسن علیه السلام را شکافت و از آن، نور خورشید؛ و نور حسین علیه السلام را شکافت و از آن، نور ماه را بیرون آورد. پس آن دو از خورشید و ماه عظمت بیشتری دارند و (در آن هنگام) ملائکه تسبیح خدای تعالی به جای می آوردند و در تسبیح خود می گفتند:

خدایا تو منزهی و پیراسته؛ چه انواری پدید آوردی که چنین نزد تو گرامی هستند!

چون خداوند متعال اراده فرمود که ملائکه را بیازماید، بر آنان که (از بسیاری تعداد) اول و آخرشان دیده نمی شد، ابرهایی تاریک مسلط ساخت. ملائکه گفتند: ای خدای ما و ای مولای ما! از آن هنگام که ما را خلق کردی، چنین ندیده بودیم، پس به حق این از تو انوار درخواست می کنیم که ما را رهایی بخشی. خدای صاحب عزت و جلال فرمود: به عزت و جلالم قسم که به تحقیق چنین خواهم کرد. پس نور حضرت فاطمه علیها السلام را آفرید و آن را چون چراغ آویزی قرار داد و در گوشه عرش آویزان ساخت. پس آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه منور شد. به این جهت حضرت فاطمه علیها السلام ، زهرا (درخشنده) نامیده شد.

ص: 15

ملائکه به تسبیح و تقدیس خداوند مشغول شدند. خدا فرمود: به عزت و جلالم قسم، ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای دوستداران این بانو و پدر و شوهر و فرزندانش قرار می دهم.(1)

کنیه های حضرت زهرا علیها السلام

کنیه های حضرت زهرا علیها السلام

در بین عرب مرسوم بوده که علاوه بر اسم خاص، کنیه و لقبی هم برای افراد معین می کردند. کنیه، اسم و علامت مشخصه ای است که در ابتدای آن برای مردان «اب» و برای زنان «ام» آورده می شود. مثل ابالقاسم و ابالحسن که کنیه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام و ام المؤمنین کنیه زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است. برای حضرت زهرا علیها السلام ده کنیه وجود داشته که هریک از این کنیه ها افزون بر جنبه اسمی، خالی از وصف و معنی نیست. در اینجا به نقل کنیه ها و مفاهیم بعضی پرداخته شده است:

امُ الحَسَن: به معنای مادر امام حسن علیه السلام است، یا حضرت فاطمه علیها السلام ریشه هر نیکی در جهان هستی است. یا به این دلیل است که فرزندانش همه دریای حُسن و زیبایی بودند.(2)

امُ الحسین: مادر امام حسین علیه السلام . از طرفی حسین علیه السلام مصغّر حسن علیه السلام است و بر تمام حسنات کوچک اطلاق می شود. باید گفت نیکی های بزرگ، شناخت خدا و نیکی های کوچک، عبادت است و فاطمه علیها السلام ریشه همه آنهاست؛ یا آنکه نیکی های بزرگ عبادت های واجب و نیکی های کوچک، مستحبات است.(3)


1- بحارالانوار، ج37، ص37.
2- بحارالانوار، ج43، ص16؛ المناقب، ج3، ص132.
3- بحارالانوار، ج43، ص16

ص: 16

امُ المحسن: مادر محسن شهید یا به معنای اساس هر نیکی کننده است؛ زیرا همه نیکی ها به علم و هدایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه برمی گردد که علوم دینی همه آنها از معدن وحی و خانواده عصمت سرچشمه گرفته و حضرت فاطمه علیها السلام حلقه اتصال ولایت و رسالت است.(1)

امُ الاَخیار: مادر نیکان و نیکوکاران.

امُ الائمهِ الاَطهار: مادر امامان معصوم؛ زیرا از آن بانو یازده امام معصوم به عمل آمده است.

امُ النُجباء: مادر شرافتمندان؛ زیرا شریف ترین نژادها از کوثر وجود حضرت فاطمه علیها السلام سرچشمه گرفته اند.

امُ النَقباء: مادر بزرگان پیشرو.

امُ الفَضائل: مادر هر فضیلتی؛ زیرا فضیلتی در عالم نیست؛ مگر آنکه اصل و ریشه آن در بانوی اعظم، حضرت زهرا علیها السلام است.

امُ السِبطین: مادر دو نواده پیامبر.

امُّ الهَنا: حضرت فاطمه علیها السلام مادر گوارایی است؛ زیرا با محبت او عبادت گوارا است و حضرت علی علیه السلام فرمود: در این مدت که زهرا در خانه من بود از او هیچ ناگواری ندیدم و هرگز مرا به خشم نیاورد. پس او اساس گوارایی و شیرینی برای پدر، شوهر، فرزندان و شیعیان خود است.(2)

امُ الاَسماء: مادر اسامی، چون حضرت اسامی زیبا و متعدد دارد که هر یک نشان دهنده صفات والا و مناقب بزرگ اوست.

ام المؤمنین: مادر مؤمنین؛ اگر چه زنان پیامبر به عنوان ام المؤمنین خطاب


1- بحارالانوار، ج43، ص16
2- محمدتقی مقدم، فضائل الزهرا، ص 14.

ص: 17

می شوند؛ به طریق اولی حضرت زهرا علیها السلام شایسته این کنیه است.

امُ العُلوم: ریشه علم و دانش و شاید این نام به دلیل ارتباط جبرئیل با ایشان بر ایشان نهاده شده است که نتیجه آن کتاب صحیفه فاطمیه علیها السلام است که حاوی همه علوم است و نزد ائمه معصومان است.(1)

امُ الاَزهار: مادر گل ها.

امِّ اَبیها: مهم ترین کنیه حضرت فاطمه علیها السلام ام ابیها است. بعضی این کنیه را صرف محبت پدر به فرزند دانسته اند و می گویند انسان هرگاه فرزند خود را زیاد دوست بدارد و بخواهد این محبت را آشکار کند به فرزندش می گوید: بابا، مادر و این در تکلم عموم رایج است و شاید اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله به او می گوید: ای مادر پدر، به این دلیل باشد که فاطمه زهرا علیها السلام مانند مادری مهربان برای پدر خود زحمت می کشید. خاکستر از سر و رویش پاک می کرد، جراحت های او را پانسمان می کرد و کارهایی را که یک مادر در حق فرزند خود انجام می دهد، ایشان برای پدر انجام می داد.

و معنای دیگر آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله مانند فرزند، با دخترش برخورد می کرد، دستش را می بوسید، همان گونه که فرزند در مقابل مادر باید چنین باشد؛ در برابر حضرت زهرا علیها السلام ، تمام قد برمی خاست؛ هنگام سفر از او خداحافظی می کرد و هنگام بازگشت از سفر، اولین دیدارش از زهرای مرضیه علیها السلام بود. این عملی است که هر فرزند مؤدب به آداب الهی آن را انجام می دهد.

برخی از پژوهشگران از معانی اُم کمک گرفته و وجوهی را برای معنای


1- محمدتقی مقدم، فضائل الزهرا، ص 14.

ص: 18

این کنیه ذکر کرده اند و گفته اند یکی از معانی ام، اصل و ریشه هر چیز است. حضرت زهرا علیها السلام اصل و درخت تنومند رسالت است.(1)

2. شرایط اجتماعی حاکم بر حیات فاطمه علیها السلام

2. شرایط اجتماعی حاکم بر حیات فاطمه علیها السلام

با توجه به بحران های دوران کودکی حضرت زهرا علیها السلام ، باید گفت، شرایط مکه برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار سخت و جانکاه بود؛ به شکلی که حضرت تا سه سال دعوت توحیدی خود را مخفیانه به بعضی افراد آماده می رسانید و همه رفت و آمدها و گفت وگوها مخفیانه و پنهانی بود. پس از سه سال، دعوت عمومی و آشکارا شد و شرایط و دشمنی مشرکان با رسول خدا صلی الله علیه و آله سخت تر و جدی تر.

در ازدواج با خدیجه، زنان قریش، حضرت خدیجه علیها السلام را تحقیر و سرزنش می کردند و گفت وگو با حضرت را تحریم کردند. از سویی ابوجهل ها و ابولهب ها بر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرایط را پیچیده و سخت نمودند.

در هنگام تولد حضرت زهرا علیها السلام هیچ زنی از مکه کمک او نبود، به گونه ای که از نظر ظاهری حضرت فاطمه علیها السلام در مکه؛ یعنی در کانون بحران، سختی، محرومیت و تحریم متولد شد و این روند هر روز رو به افزایش بود تا اینکه محاصره سه ساله اقتصادی پیش آمد و رسول خدا صلی الله علیه و آله ، حضرت خدیجه علیها السلام و فرزند ایشان در دره ای مجبور به سکونت شدند. در این زمینه داستانی قابل نقل است:

مدتی از ایام شیرخوارگی حضرت زهرا علیها السلام در شعب ابوطالب سپری شد.


1- ذخائر العقبی، ص 51؛ به نقل از: زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام و دختران آن حضرت، صص 29 و 30.

ص: 19

در همان جا از شیر خوردن گرفته شد. در همان ریگستان سوزان، راه رفتن آموخت. هنگامی که سخن گفتن یاد می گرفت، فریاد و ناله اطفال گرسنه شعب را می شنید. در همان محیط قحطی، غذاخور شد. در وسط شب که از خواب بیدار می شد، خویشانش را می دید که با شمشیرهای برهنه اطراف پدرش پاس می دادند.

حدود سه سال طول کشید که حضرت فاطمه علیها السلام به غیر از زندان سوزان شعب چیزی ندید و از دنیای خارج خبری نداشت.

حضرت فاطمه علیها السلام در سن پنج سالگی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و بنی هاشم از تنگنای شعب نجات یافته و به خانه و زندگی خودشان مراجعت کردند. مناظر زندگی جدید و نعمت آزادی و توسعه در خوراک و پوشاک و منزل برای حضرت زهرا علیها السلام تازگی داشت و شادمان و مسرور بود.(1)

حضرت زهرا علیها السلام هنوز در سنین کودکی و گذراندن سال های چهارم یا پنجم عمرش بود که به نقل محدثان برای پیشرفت اسلام و مبارزه با شرک و بت پرستی وظیفه دفاع از پدر مقدس خود را بر عهده گرفت و در سخت ترین شرایط و خوفناک ترین جاهایی که مردان دلاور، جرئت حضور در آنجا را نداشتند، حضور یافته و با تندی، دشمنان آن حضرت را مخاطب قرار داده و مردانه علیه آنان قیام می کرد.(2)

فاطمه علیها السلام تازه پا به هشت سالگی گذارده بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله مأمور شد، شبانه از مکه خارج شود و به مدینه هجرت کند. فاطمه در آن زمان مادر را از دست داد و تنها کسی که او را سرپرستی می کرد و پناه وی در محیط


1- ابراهیم امینی، حضرت زهرا علیها السلام، بانوی نمونه اسلام، صص 81 و 84.
2- زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام و دختران آن حضرت، ص93.

ص: 20

خانه و خارج بود، همان وجود مقدس؛ یعنی پدر بزرگوارش بود، اما چون می دانست این مأموریتی الهی است، در آن محیط وحشتناک ماند. تا پس از چند روز علی علیه السلام ، او و چند تن از زنان دیگر را _ به شرحی که در تاریخ زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله یاد شد _ مخفیانه از مکه حرکت داد و به مدینه آورد.(1)

پس از ورود به مدینه تا هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله زنده بود؛ یعنی در طول ده سال همه جا پشتیبانی صدیق و باایمان برای پدر و شوهر عزیز خود در جنگ ها و پیش آمدهای سخت و ناگوار بود و تا جایی که می توانست با گفتار و کردار موجب دلداری و رفع اندوه آنها را فراهم می ساخت و آنها را به پایداری در برابر دشمنان دلگرم و امیدوار می کرد. بی گمان اگر اجازه داشت تا شمشیر به دست گیرد و مانند مردان فداکار و سربازان جانباز اسلام در معرکه جنگ نیز حاضر شود این کار را هم می کرد، اما این تکلیفی بود که به دوش مردان گذارده شده بود و زنان جز در موارد ضروری یا برخی امور مربوط به مداوای زخمی ها رخصت این کار را نداشتند.

این جنگ احد بود که چهره کریه و وحشتناک خود را به مردم مدینه و مسلمانان نشان داد و سبب شهادت جمع بسیاری از مسلمانان و شکست آنان گردید. پس از پایان جنگ در کنار کوه احد فاطمه بی تابانه خود را از مدینه به میدان جنگ و بالین پدر رسانده و این راه زیاد را پیاده طی کرده و با شهامت خاصی مشغول شست وشوی خون از صورت زیبای پدر شده و چون دید خون نمی ایستد، به سرعت قطعه حصیری می آورد و آن را سوزانده، سپس خاکسترش را روی زخم ها می ریزد و بدین وسیله جلوی


1- 3 زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام و دختران آن حضرت، 94.

ص: 21

خونریزی را می گیرد. پس از ورود به مدینه نیز شمشیر شوهر خود را گرفته و خون های آن را شست وشو می دهد و برای جنگی که روز بعد اتفاق افتاد، وسایل سفر و اسلحه او را آماده می کند.

به نقل مرحوم مفید هنگامی که پدرش از احد بازمی گردد، با ظرفی پر از آب بر در خانه به استقبال پدر می رود و سر و صورت پدر را از گرد و خاک راه شست وشو می دهد. به دنبال آن امیرمؤمنان، علی علیه السلام با دستی مجروح و پر از خون از راه می رسد، ذوالفقار را به فاطمه داده، با لحنی که نشانگر کمال صداقت و صفا است. فاطمه را مانند یار باوفا و پشتیبان صادق و مجاهد خود مخاطب ساخته، فرمود: «خُذِی هَذَا السَّیْفَ فَقَدْ صَدَقَنِی الْیَوْمَ؛ این شمشیر را بگیر که امروز وفای خود را به من نشان داد و مرا شرمنده نساخت».

ص: 22

فصل دوم: شخصیت شناسی حضرت زهرا علیها السلام

اشاره

فصل دوم: شخصیت شناسی حضرت زهرا علیها السلام

شخصیت بانوی اسلام را از ابعاد مختلف می توان بررسی کرد، اما شایسته است، پیش از هرچیز جایگاه شخصیتی ریحانه نبوی را در کلام وحی، به نظاره نشینیم.

1. در قرآن

اشاره

1. در قرآن

زیر فصل ها

الف) سوره کوثر

ب) آیه تطهیر

ج) آیه قربی

قربی در سخنان امامان معصوم علیهم السلام

د) در دیگر آیات

الف) سوره کوثر

الف) سوره کوثر

یکی از سوره های مشهور قرآن کریم که به منزلت وجودی حضرت زهرا علیها السلام بستگی دارد، سوره کوثر است. واژه کوثر به معنای «هر چیز فراوان و متراک، شخص بزرگ و پر خیر و بخشنده و نام نهری در بهشت»(1) و یگانه واژه در قرآن است که هرگز تکرار نشده است. در حالی که به معنای «خیر کثیر» است و به چندین شکل می شود آن را تعریف، تفسیر و تأویل کرد. هم می تواند درباره ذریه _ نسل سادات _ حضرت زهرا علیها السلام ؛ هم نام و القاب مبارکه حضرت فاطمه علیها السلام و هم عظمت و شکوه وجودی ایشان اشاره داشته باشد. افزون بر اینکه به معنای چشمه ا ی در بهشت نیز است که ساقیانش رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام هستند و معصومان علیهم السلام نوشیدن از آن را به دوستداران و شیفتگان مکتب حضرت زهرا علیها السلام بشارت هم داده اند.

ابن عباس می گوید: سوره کوثر درباره «عاص بن وائل سهمی» نازل شد و


1- فرهنگ عمید، ج3، ص 2007.

ص: 23

این زمانی بود که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسجد بیرون می آمد و او در نزدیکی بنی سهم با آن حضرت ملاقات و گفت وگو کرد و عده ای از بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند. هنگامی که عاص داخل مسجد شد، گفتند: با چه کسی صحبت می کردی؟ گفت: با این ابتر. این ماجرا زمانی رخ داد که عبدالله فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه از دنیا رفته بود. غم از دست دادن عبدالله و زخم زبان مشرکان، قلب ایشان را آزرده کرد، ولی فرشته وحی که همواره آرامش دهنده قلب رسول الله صلی الله علیه و آله بود، نازل شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داد که ای محمد! پروردگار مهربان به سوی تو چشمه برکات و خیرات را نازل خواهد کرد و دشمن تو را که بر تو جسارت کرده است، خوار و ذلیل نموده، ابتر قرار می دهد. پس پیامبر صلی الله علیه و آله به شکرانه این وعده الهی نماز گزارد و پروردگار را بر این نعمت بابرکت ستود.(1)

تلاش بسیاری برای انقطاع این نسل صورت گرفت، اما نسل مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله از طریق حضرت فاطمه علیها السلام انتقال یافت و ذریه پاک او سرتاسر جهان را دربرگرفتند.

ابن شهر آشوب درباره آیه شریفه «إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ» (کوثر: 1) می نویسد: کوثر مبالغه در کثرت است، یعنی بسیاری فرزندان آن حضرت.(2)

طریحی هم در مجمع البحرین می نویسد: گفته شده است مقصود از کوثر نسل و ذریه است و این امر در نسل آن حضرت از فرزندان فاطمه علیها السلام ظاهر شد؛ زیرا تعداد آنها محدود نیست و ستایش خدا را که افزونی ایشان تا پایان


1- ریحانه خانه وی، ص124؛ حلیمه صفری، الگوهای رفتاری حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، صص 24 و 25.
2- موفق بن أحمد خوارزمی، المناقب، ج2، ص195.

ص: 24

روزگار ادامه دارد.(1)

فاطمه علیها السلام همان نهر و حوض بهشتی است که به رسول اکرم صلی الله علیه و آله داده شد و انوار و برکاتش نصیب همسر او، امیرمؤمنان، علی علیه السلام و همه دوستداران آنان گردید.

کوثر را خیر کثیر، کثرت ذریه یا نهری بهشتی می دانند. بسیاری از روایات، «کوثر» را نهری در بهشت معرفی کرده اند که از آنِ رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امیرمؤمنان، علی علیه السلام و دوستداران آنان است.(2)

از امام باقر علیه السلام روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره نهر کوثر به امیرمؤمنان، علی علیه السلام فرمود:

یَا عَلِیُ! الْکَوْثَرُ نَهَرٌ یَجْرِی مِنْ تَحْتِ عَرْشِ اللَّهِ... وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ مَا هُوَ لِی وَحْدِی وَ إِنَّمَا هُوَ لِی وَ لَکَ وَ لِمُحِبِّیکَ مِنْ بَعْدِی.(3)

ای علی! کوثر نوری است که در زیر عرش خدا جاری است... قسم به خدا تنها برای من نیست؛ بلکه برای من و تو و دوستداران تو بعد از من است.

حضرت علی علیه السلام درباره عرش فرموده است:

وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی حَمَّلَهُ اللهُ الْحَمَلَهَ.(4)


1- فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص469.
2- جلال الدین عبدالرحمن سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ج6، ص401؛ أبوجعفر محمد بن أبی القاسم محمد بن علی طبری، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص5؛ محمد بن محمد مفید، الامالی (للمفید)، ص294.
3- فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص609؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج8، ص27.
4- أبوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، الکافی، ج1، ص129؛ أبومحمد حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج2، ص308.

ص: 25

عرش مقام علم الهی است که خداوند آن را بر حمل کنندگان بار کرده است.

بنابراین، عرش مقام علم الهی بوده و همه علوم و معارف موجود در دار هستی، جلوه هایی از علم الهی است. نهر کوثر نیز که جایگاه علم ائمه معصومان علیهم السلام است، جداشده از عرش است که مقام علم خداوندی است.

آری حقیقتِ این چشمه ها و نهرهای حیات بخش، علوم و حقایقی است که خانه نبوت به همه انبیاء، اولیا و صالحان بهره می رساند و ایشان خود از این آب های گوارا به پیروان و دوستانشان می نوشانند.

شیخ صدوق از «محمد بن مسلم» و «ابوبصیر» از امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان، علی علیه السلام روایت می کند که حضرت درباره حوض کوثر فرمود: ما دشمنان خود را از حوض منع کرده ایم و دوستداران و اولیای خود را از آن سیراب می کنیم. هر کس جرعه ای از آن بنوشد، هرگز تشنه نمی شود.(1)

ب) آیه تطهیر

اشاره

ب) آیه تطهیر

زیر فصل ها

عصمت صدیقه کبری

عصمت صدیقه کبری

عصمت صدیقه کبری

خداوند در آیه تطهیر در شأن پنج تن آل عبا علیهم السلام که زهرا علیها السلام نیز یکی از آنان بود چنین فرموده است:

«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ همانا خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند».(2)

در اینجا معنای «رجس» به طور غیر مستقیم از خود آیه به دست می آید؛


1- أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، (شیخ صدوق)، الخصال، ج2، ص624؛ ملا محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج5، ص383.
2- 1 احزاب: 33.

ص: 26

زیرا خداوند این دوری از رجس را از باب لطف و اکرام به اهل بیت علیهم السلام ارزانی داشته است. در نتیجه و بالتبع باید مقامی والا برای پاکی از عوامل و امور مغضوب او باشد. با توجه به آنکه «اِنَّما»، برای انحصار امری در محدوده ا ی ویژه به کار می رود، مشخص می شود که این تطهیر و پیراستگی تنها شامل افرادی است که در زیر کسای یمانی حضور داشته اند.

«رجس» عبارت از هر چیزی است که طبع انسان از آن روی گردان بوده و فرد مرتکب یا دارای آن، پیروی از شیطان کرده و مستحق عذاب می شود. همان طور در مراتب بالاتر، «رجس» هر صفت ناپسند یا عمل سخیفی است که از شأن و منزلت انسان بکاهد و او را از دایره مروت و جوانمردی خارج کند.(1)

آمده است دو زن از همه زنان جهان از اولین تا آخرین معصوم بوده اند؛ اول حضرت مریم علیها السلام است به بیان آیه: «وَإِذْ قَالَتْ الْمَلَائِکَهُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ؛ و [یاد کنید] هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! به یقین خدا تو را برگزیده و [از همه آلودگی های ظاهری و باطنی] پاک ساخته و بر زنان جهانیان برتری داده است.» (آل عمران: 42) و دیگر فاطمه زهرا علیها السلام به ظاهر آیه تطهیر «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا؛ جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنی محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند] برطرف نماید و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند.» (احزاب: 33) و زنان دیگر، معصوم نبودند و به مقام ایشان به دلیل


1- تفسیر الطبری، ج 22، صص 5 _ 7؛ مجموعه مقالات الزهرا، مقاله سید عبدالرزاق مقرم، ج1، صص 312 و 313.

ص: 27

عصمتی که داشتند، نرسیده و نمی رسند؛ اگرچه بعضی از زنان در مرتبه انوثیت به کمال رسیدند و حدیث شریف: «مَا کَمُلَت مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَربَعَه؛ از زنان به جز چهار نفر به کمال نرسیدند»(1) دلیل بر مقصود و مراد ماست. جمعی هم بر افضلیّت خدیجه علیها السلام بر مریم علیها السلام نظر داده اند و فضائل خدیجه علیها السلام را کمتر از مریم علیها السلام ندانسته اند و حدیث: «فُضِّلَت خَدِیجَهُ عَلَی نِسَاءِ أُمَّتِی کَمَا فُضِّلَت مَریمُ عَلَی نِسَاءِ العَالَمِینَ؛ خدیجه علیها السلام بر زنان امت من برتری داده شده است همچنان که مریم علیها السلام بر زنان جهانیان برتری داده شده است».(2)

خداوند متعال دراین آیه خواسته است تا لطف وعنایت بسیار خود را متوجه این خاندان کند که همه چیزشان را فدای راه او کردند. ازاین رو، شایسته است بالاترین مرتبه طهارت و پیراستگی را به آنان بدهد و آن مقامی نیست مگر عصمت عامه ای که طایفه امامیه معتقدند که آن برای امامان پاک نهاد خود و جد امام آنان علیهم السلام است.

فاطمه علیها السلام به حکم آیه تطهیر «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.» (احزاب: 33) دارای مقام عصمت و ولایت است که گفته شد انسان معصوم همان قرآن مجسم است؛ زیرا بیشتر محتوای قرآن، عقاید، اخلاق و اعمال است که همه اینها مربوط به انسان است و جایگاه عقیده و اخلاق و عمل قرآنی، نفس انسان است. بنابراین، «اگر کسی ظاهر و باطن قرآن را بداند و به تفسیر و تأویل آن آشنا باشد و متشابه و محکم و نیز شیوه ارجاع متشابهات به محکمات را بشناسد و به خواستهها، واجبات و


1- محمدجواد مغنیه، تفسیر الکشاف، ج4، ص573.
2- محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج5، ص469.

ص: 28

مستحبات و مباحات آن عمل کند و همه حکمت ها و احکام آن را باور داشته باشد و آنها را از سوی خداوند بداند، چنین کسی قرآن ناطق است.»(1) زهرا علیها السلام که علوم و معارف و احکام قرآن در نفس مطهرش جا دارد، قرآن ناطق است.

ج) آیه قربی

ج) آیه قربی

آیه «قُربی» که بیانگر پرتویی از شکوه وصف ناپذیر حضرت فاطمه علیها السلام است، این گونه است:

«قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یقْتَرِفْ حَسَنَهً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ؛ هان ا ی پیامبر، بگو به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم؛ مگر دوستی درباره خویشاوندان و هر کس نیکی به جای آورد [و طاعتی اندوزد] برای او در ثواب آن خواهیم افزود. همانا خدا آمرزنده و قدرشناس است.» (شوری: 23)

در این آیه، خدا به پیامبرش فرمان می دهد که ا ی پیامبر بگو: من برای انجام رسالت خویش پاداشی از شما نمی طلبم، جز آنکه باید با نزدیکان من بر اساس مهر رفتار نمایید و آنان را _ که نمونه درخشان و زنده اندیشه و عمل در دین من هستند _ در زندگی خویش سرمشق سازید.

در این باره سخنان امامان راستین و پیروان آنان هماهنگ است. منظور از واژه «قربی» نزدیکان پیامبرند و انبوه روایات در کتاب های شیعه و اهل سنت، نام و نشان این نزدیکان پیامبر را به دست می دهد.

الف) از جمله آن روایات که دانشمندان بزرگ اهل سنت در معتبرترین


1- عبدالله جوادی آملی، قرآن حکیم از منظر امام رضا7، ص32.

ص: 29

منابع خویش، همچون «صحاح» و تفاسیر آورده اند این است که می فرماید: هنگامی که این آیه فرود آمد، از پیامبر پرسیدند: نزدیکان شما چه کسانی هستند که محبت آنان بر ما واجب شد؟ «لَمّا نَزَلَت هذهِ الایهُ قالوا: یا رَسولَ اللهِ! مَن قَرابَتُکَ هؤلاءِ الَّذینَ وَجَبَت عَلَینا مَوَدَّتَهُم؟»

پیامبر فرمود: علی و فاطمه و دو پسر آنان. «قالَ رسول الله صلی الله علیه و آله : عَلِی وَ فاطِمَهُ وَ ابناها وَ قالَها ثَلاثاً».(1)

این روایت را دانشمندان شیعه و گروهی از علمای اهل سنت آورده اند.

قربی در سخنان امامان معصوم علیهم السلام

قربی در سخنان امامان معصوم علیهم السلام

1. امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام فرمود:

در سوره شورا درباره ما آیه ا ی موجود است که به دلالت آن، هر انسان باایمانی باید محبت ما را راه و رسم خویش قرار می دهد؛ آن گاه به تلاوت آیه پرداخت.

2. و نیز آورده اند که دومین امام نور فرمود:

«وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِی افْتَرَضَ اللَهُ مَوَدَّتَهُمْ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ، فَقالَ: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یقْتَرِفْ حَسَنَهً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ واقتَرف الحَسَنَه مَودَّتِنا اَهلَ البیت؛ من از همان خاندان پرشکوهی هستم که خدا، مهر به آنان و فرمانبرداری شان را بر ایمان آوردگان واجب ساخت. آن گاه افزود: به دست آوردن آن پاداش پرشکوهی که در آیه آمده، مهر به ما اهل بیت است».(2)

3. نیز از چهارمین امام نور آورده اند که در شام و در حال اسارت مردی


1- احقاق الحق، ج3، ص2.
2- مستدرک، ج11، ص114.

ص: 30

از شامیان از کنار آن حضرت گذر کرد و گفت: سپاس خدای را که شمایان را نابود ساخت. آن حضرت پرسید: هان، ا ی بنده خدا! آیا این آیه را نخوانده ا ی که: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی؟ و آن گاه افزود: ما خاندانی هستیم که این آیه در مورد ما فرود آمده است... .(1)

د) در دیگر آیات

اشاره

د) در دیگر آیات

زیر فصل ها

در آیه مباهله

در سوره هل اتی (انفاق)

در آیه نور

در آیه مباهله

در آیه مباهله

خداوند در قرآن می فرماید:

«إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیکُونُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِینَ فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَهُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛ در واقع مثل عیسی نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید. سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. [آنچه درباره عیسی گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از تردیدکنندگان مباش. پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده با تو محاجه کند، بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».(2)

در سوره هل اتی (انفاق)

در سوره هل اتی (انفاق)

«هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ...؛... به یقین ابرار و نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است؛ چشمه ای که بندگان خدا از آن می نوشند و [به دلخواه


1- کافی، ج1، ص611.
2- آل عمران: 59 _ 61.

ص: 31

خویش] جاریش می کنند...».(1)

در آیه نور

در آیه نور

خدا در قرآن می فرماید:

«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ...؛ خدا نور آسمان ها و زمین است مثل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی و آن چراغ در شیشه ای است آن شیشه گویی اختری درخشان است که به درخت خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود. نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشی نرسیده باشد، روشنی بخشد روشنی روی روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت می کند و این مثل ها را خدا برای مردم می زند و خدا به هر چیزی داناست».(2)

این چراغ روشن و روشنگر در خانه هایی است که خدا اجازه داده است که مقام آنها اوج گیرد و نام بلند او در آنها به عظمت و یکتایی برده شود.

مغازلی شافعی در «مناقب» آورده است: تفسیر آیه «مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحُ الْمِصْبَاحُ» را از حضرت کاظم پرسیدم؟

آن حضرت فرمود: منظور از واژه «مشکاه»، حضرت فاطمه علیها السلام است و واژه «مِصبَاح» دو نور دیده اش، حسن و حسین علیهما السلام هستند.(3)

2. در احادیث معصومان علیهم السلام

اشاره

2. در احادیث معصومان علیهم السلام

زیر فصل ها

الف) حضرت زهرا علیها السلام در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله

ب) حضرت زهرا علیها السلام در بیان معصومان علیهم السلام

ج) از منظر معصومان، اصحاب و علما

الف) حضرت زهرا علیها السلام در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله

اشاره

الف) حضرت زهرا علیها السلام در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله

زیر فصل ها

فزونی علاقه پیامبر به فاطمه علیها السلام

فزونی علاقه پیامبر به فاطمه علیها السلام

فزونی علاقه پیامبر به فاطمه علیها السلام


1- انسان: 1 _ 10.
2- نور: 35.
3- 2 بحارالانوار، ج15، ص10؛ فاطمه نسیم بهشت، صص144 و 145.

ص: 32

از گفتار و رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره فاطمه به خوبی روشن می شود که علاقه آن حضرت به دخترش فاطمه، بیش از اندازه محبت یک پدر به دخترش بوده است. این رفتار به ایمان و تقوی و اعمال و رفتار فاطمه مربوط می شود؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله دختران دیگری هم داشتند، اما درباره آنها تعبیرهایی چون «بضعه منی» یا «روحی التی بین جنبی» یا «احبّ الناس الی» و مانند این سخنان را نگفته اند.

و باز این اظهار علاقه و محبت تنها به منظور دلجویی از فاطمه علیها السلام نبود که چون مادر خود را از دست داده بود، پیامبر بخواهد از دختر کوچکش دلجویی کند تا از نداشتن مادر رنج نبرد و عقده ا ی برای او ایجاد نشود؛ چنان که برخی تصور کرده اند؛ زیرا این اظهار علاقه و محبت تا پایان عمر پیامبر؛ یعنی هنگامی که فاطمه شوهر کرد و بچه دار شد، بلکه تا آخرین ساعات زندگی آن حضرت نیز ادامه داشت و هیچ تغییری در آن پیدا نشد؛ چه بسا روز به روز بیشتر می شد و فاطمه تنها زنی بود که پیامبر هنگام رحلت اسراری به او گفت و آهسته و خصوصی با او صحبت کرد؛ تا آنجا که عایشه می گوید: پیامبر را می دیدم، هرگاه فاطمه نزد او می آمد، برمی خاست و او را دربر می گرفت و می بوسید و در جای خود می نشانید. عایشه که گویا از دیدن این منظره ناراحت می شد و حسادت می کرد به پیامبر می گفت: این چه کاری است که می کنی؟ می فرمود:

«یا عایشَه اِذَا اشتَقتُ اِلَی الجَنَّهِ قَبَّلتُ نَحرَ فاطِمه؛ ای عایشه هرگاه مشتاق بهشت می شوم گلوی فاطمه را می بوسم».(1)


1- 1 فضائل الخمسه، ج3، ص127.

ص: 33

و باز از عایشه نقل شده که می گفت:

«ما کانَ اَحَدٌ مِنَ اَلرَّجالِ اَحَبُّ اِلی رَسوُلِ اللهِ مِن عَلّی وَلا مِنَ النِّساءِ اَحَبُّ اِلََیهِ مِن فاطِمَه؛ از مردان کسی نزد پیامبر محبوب تر از علی نبود و از زنان کسی را بیشتر از فاطمه دوست نمی داشت».(1)

این حدیث به طور متواتر از شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر اسلام درباره زهرا علیها السلام فرمود:

«فاطِمَهُ سَیدَهِ نِساءِ العالَمین؛ فاطمه بزرگ و بانوی زنان جهانیان است».(2)

از نظر نزدیکی به حق تعالی نیز به مقامی رسید که رسول خدا صلی الله علیه و آله مکرّر به او می فرمود: «یا فاطِمَه اِنَّ اللهَ لَیغضِبُ لِغَضَبِکَ وَ یرضی لِرِضاکَ؛ ا ی فاطمه به راستی خدای تعالی با خشم تو خشم می کند و با خشنودی تو، خشنود و راضی می شود».(3)

شدت علاقه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه به اندازه ای بود که بارها می فرمود: «فاطِمَه بَضعَهٌ مِنّی؛ فاطمه پاره تن من است».(4)

و در برخی از آنهاست که در پی جمله بالا فرمود:

«وَ هِی قَلبِی الَّذی بَینَ جَنبَی؛ و او جان و دل من است که در سینه ام قرار دارد».(5)


1- فضائل الخمسه، ج 10، صص 167 _ 182.
2- بحارالانوار، ج43، ص 110؛ احقاق الحق، ح10، صص 27 _ 115. و در برخی از آنها «سَیدَهِ نِساءِ اَهلِ الجَنَّه» و «سَیدَهِ نِساءِ هذِهِ الاُمَّه» و «سَیدَهِ المُؤمِنین» ذکر شده و با مراجعه به دو کتاب به ویژه کتاب احقاق الحق به خوبی مشخص می شود که روایات بالا را اهل سنت به مراتب بیشتر از شیعه روایت کرده اند.
3- بحارالانوار، ج43، ص 19؛ ذخائر العقبی، ص39؛ اسدالغابه، ج 5، ص 522؛ اصابه، ج8، ص 159؛ تهذیب التهذیب، ج 12، ص 441؛ کنزالعمال، ج 6، ص 219؛ میزان الاعتدال، ج 2، ص 72.
4- بحارالانوار، ج43، ص 92؛ صحیح، ج 2، ص319؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 158؛ حلیه الاولیاء، ج 2، ص 219 و ج 8، ص315؛ صواعق، ص 107.
5- بحارالانوار، ج 43، صص 24 و 80.

ص: 34

یا اینکه فرمود:

«وَ هِی نورٌ عَینی و ثَمَرَهُ فُوادی؛ و او نور چشم و میوه دل من است».(1)

و در بسیاری از آنهاست که فرمود:

«فَمَن اَغضَبَها فَقَد اَغضَبَنی؛ و هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده».(2)

همچنین از روایات جالب درباره علاقه پیامبر به فاطمه این روایت است که مرحوم مجلسی در «بحارالانوار» از کتاب فضائل و روضه نقل کرده است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانه علی و فاطمه وارد شد وآن دو را دید که نشسته اند و آرد آسیاب می کنند پیامبر فرمود: کدامیک بیشتر خسته شده اید؟ علی علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام . سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دخترکم برخیز. فاطمه برخاست و پیامبر صلی الله علیه و آله به جای او نشست و به آسیاب کردن مشغول شد و بدین ترتیب به علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام کمک کرد.(3)

حضرت زهرا علیها السلام تنها زن همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله و پنجمین تن از خمسه طیبه علیهم السلام بود. پدر بزرگوارش پیوسته در جمع اصحاب، فضایل ملکوتی او را بیان می داشت. از جمله می فرمود:

«اِنَّ اللهَ یغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَه وَ یرضی لِرِضاها؛ همانا خداوند برخشم فاطمه علیها السلام خشم می گیرد و با خشنودی او راضی می شود».(4)

و می فرمود: «او سرور زنان عالم است».

ب) حضرت زهرا علیها السلام در بیان معصومان علیهم السلام

ب) حضرت زهرا علیها السلام در بیان معصومان علیهم السلام


1- بحارالانوار، ج 43، صص 24 و 80.
2- صحیح بخاری، ح 3437 _ 3483؛ نظم دررالسمطین، ص 176؛ فتح الباری، ج7، ص 63؛ کنزالعمال، ج6، ص 220؛ فیض القدیر، ج4، ص 421؛ ینابیع الموده، ج2، ص 52.
3- بحارالانوار، ج43، ص 50.
4- منتخب کنزالعمّال، ج5، صص 96 و 97؛ مستدرک حاکم، ج3، ص153.

ص: 35

و از روایات ارجمند در این باره حدیثی است که ابن آشوب از قاضی ابومحمد کرخی از امام صادق علیه السلام از فاطمه علیه السلام روایت کرده که چون آیه شریفه «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ»(1) نازل شد و بدین وسیله دستور آمد که مسلمانان پیامبر را مانند افراد دیگر به نام نخوانند و «یا محمد» نگویند؛ بلکه او را با عنوان «یا رسول الله» و «یا ایها النبی» و امثال آن صدا بزنند، فاطمه گوید: من دیگر جرئت نکردم، او رابه عنوان «پدر جان» صدا زنم و چون خدمت او رسیدم. بر اساس دستور گفتم: «یا رسول الله» و یکی دوبار این جمله را تکرار کردم، دیدم پیامبر خدا از من روگردانده و در بار سوم رو به من کرده گفت:

«یا فاطِمَهُ اِنَّهالَم تَنزَل فیکَ وَ لا فی اَهلَکَ وَلا فی نَسلِکَ، اَنتَ مِنّی وَ أَنَا مِنکَ، اِنَّما نَزَلَت فی اَهل الجَفاءِ وَالغِلظَهِ مِن قُرَیش، اَصحابُ البَدخِ وَالکِبرِ، قُولی: یا ابَه فَاِنَّها أحیی لِلقَلبِ وَاَرْضی لِلرَّبِ؛ ای فاطمه این آیه درباره تو و خاندان و نسل تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستی و من از توأم، این آیه درباره جفاپیشگان و تندخویان قریش _ آنها که فخرفروش و متکبر هستند _ نازل شده، اما تو همان گونه مرا به عنوان «پدر» صدا بزن که آن نام دلم ر ا بهتر زنده می کند و بیشتر پروردگار خشنود و رضایت می شود».(2)

به همین دلیل بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله اهتمام زیادی به تربیت جسمی و روحی فاطمه داشت واز هر فرصتی برای این کار استفاده می کرد.

ابن شهر آشوب از «تفسیر ثعلبی» و «تفسیر قشیری» از امام صادق علیه السلام و جابر بن عبدالله انصاری روایت می کند که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه را


1- بحارالانوار، ج43، ص33.
2- مناقب (ابن شهر آشوب)، ج3، ص320.

ص: 36

دید که جامه ا ی پشمین از نمد شتر بر تن دارد و با دست خود دستاس می کند و در همان حال بچه اش را نیز شیر می دهد، اشک از دیدگان پیامبر صلی الله علیه و آله جاری شد و به فاطمه علیها السلام فرمود: دخترم! مرارت و تلخی دنیا را برای رسیدن به حلاوت و شیرینی نعمت های آخرت برخود هموار کن.

حضرت زهرا علیها السلام در پاسخ گفت:

«یا رَسُولَ اللهِ اَلحَمدِللهِ عَلی نَعمائِهِ وَ الشُّکرُللهِ عَلی آلائِهِ».(1)

این معنای تسلیم و رضا در برابر تقدیرهای الهی و اسلام واقعی است و این رمز آن همه عظمت و سر آن همه محبت هایی است که پیامبر صلی الله علیه و آله درباره دخترش فاطمه مبذول می داشت و معنای «ام ابیها»، «بضعه رسول الله» و «سیده نساء العالمین» است.

افزون بر این اهمیتی را که فاطمه علیها السلام به تربیت جسمی فرزند خود می داده، به خوبی معلوم می شود. ایشان با وجود تمام مشکلات و تنگدستی، فرزندش را خود شیر می دهد و آن را به دیگری واگذار نمی کند، یا از وجود شیرها و غذای دیگر استفاده نمی کند و نمی خواهد از این راه آسیبی به تغذیه کامل فرزندش وارد شود.(2)

در روایات بسیاری که صدوق رحمه الله و دیگران روایت کرده اند رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«اِذا کانَ یومُ القِیامَهِ نادی مُنادٍ یا مَعشَرَ الخَلائِق غُضُّوا اَبصارَکُم حَتّی تَجوزَ فاطِمَهَ بِنتَ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله ؛ همین که روز قیامت کسی فریاد می زند: ا ی گروه مردم! دیدگان خود را ببندید تا فاطمه از صحرای محشر بگذرد، و فاطمه در حالی که دو جامه قرمز برتن


1- مناقب (ابن شهرآشوب)، ج3، ص342.
2- زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام و دختران آن حضرت، صص 107 _ 109.

ص: 37

دارد از صحرای محشر عبور می کند».(1)

ج) از منظر معصومان، اصحاب و علما

اشاره

ج) از منظر معصومان، اصحاب و علما

زیر فصل ها

یک _ حضرت زهرا علیها السلام در بیان معصومان علیهم السلام

دو _ از منظر همسران رسول الله صلی الله علیه و آله

سه _ از منظر صحابه

یک _ حضرت زهرا علیها السلام در بیان معصومان علیهم السلام

یک _ حضرت زهرا علیها السلام در بیان معصومان علیهم السلام

صالح بن سهل همدانی می گوید: امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 80 سوره نور، چنین فرمود:

خدا نور آسمان ها و زمین است، حکایت نور او، چون نور فانوسی است.» آن فانوس حضرت فاطمه علیها السلام است «که در آن فانوس چراغی است»؛ آن چراغ حسن علیه السلام است. «چراغ در آبگینه است»؛ آبگینه حسین علیه السلام است. «آبگینه مانند اختر درخشانی است»، آن اختر درخشان، فاطمه علیها السلام است. در میان زنان جهان «از درخت پربرکتی برافروزد»، آن درخت حضرت ابراهیم علیه السلام است. «درخت زیتونی است نه خاوری و نه باختری»؛ نه یهودی و نه نصرانی «که نزدیک است روغنش برافروزد». نزدیک است علم از آن بجوشد؛ «اگرچه آتشی به او نرسد، نوری است روی نور». از فاطمه علیها السلام امامی پس از امامی آید. «خدا هر که را خواهد به نور خود رهبری کند و هر که را خدا خواهد به امامان رهبری کند.» «و خدا برای مردم مثل ها می زند».(2)

همدانی می گوید:

عرض کردم: تأویل این کلمات را بفرمایید: «یا مانند تاریکی ها» فرمود: اولی و رفیقش باشند. «موجی او را فراگرفت» سومی است، روی آن موجی بود. «اینها ظلماتی است» آن موج دومی است «که


1- عیون الاخبار، ج 2، ص22؛ عطاردی، مسند فاطمه الزهرا، 307.
2- اصول کافی، ج 1، صص 278 و 279.

ص: 38

برخی ز برخی متراکمند» معاویه (لعن [الله]) و فتنه های بنی امیه است. «چون کسی دستش را بیرون کند، نزدیک نیست که آن را ببیند»، حال مؤمن است در تاریکی فتنه بنی امیه (فجایع بنی امیه بر مؤمنان احاطه کند و آنها را سرگردان نماید) «و کسی که خدا برای او نوری مقرر نفرموده»؛ یعنی امامی از اولاد فاطمه علیها السلام ندارد. «هیچ نوری برای او نباشد» روز قیامت امامی نداشته باشد و درباره گفته خداوند در سوره حدید، آیه 12(1) فرمود: «روز قیامت ائمه مؤمنان از پیش رو و طرف راست مؤمنان می شتابند تا ایشان را به منازل اهل بهشت وارد سازند».(2)

امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در یکی از نامه هایشان فرموده است: «دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، فاطمه زهرا علیها السلام ، الگو و مقتدای من است».(3)

امام کاظم علیه السلام فرمود: «فاطمه بانوی بسیار راستگویی بود که او را به شهادت رسانده اند».(4)

از حضرت عسکری آورده اند که فرمود:

«ما حجت خدا بر مردم هستیم و حضرت فاطمه علیها السلام حجت او بر ما است».(5)


 

کتابنامه

قرآن کریم. ترجمه: محمد مهدی فولادوند.

احمد بن حنبل. مسند. بیروت: دار صادر. چاپ اول. بی تا.

احمدی میانجی، علی. مواقف الشیعه. قم: موسسه النشر اسلامی. 1422ق.

امینی، ابراهیم. حضرت زهرا علیها السلام . بانوی نمونه اسلام. انتشارات شفق. چاپ اول. 1371.

امینی، عبدالحسین. الغدیر. قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه. چاپ اول. 1374

انصاری زنجانی خوئینی، محمد. از میان شعله ها: شکوفه بهشتی فاطمه زهرا علیها السلام از کوثر ولایت تا مرز بی نشان. قم: انتشارات دلیل ما. 1387.

ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی. تهذیب التهذیب. بیروت: نشر دارالفکر. 1415ق.

ابن طاوس، علی بن موسی. مهج الدعوات و منهج العبادات. به کوشش: سادات حیاتشاهی. محمد و دیگران. تهران: انتشارات رایحه. 1379.

ابن بابویه، محمدبن علی. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. مشهد: مجمع البحوث الاسلامی. 1408ق.

دیلمی، حسن بن محمد. اعلام الدین فی صفات المؤمنین. بیروت: موسسه آل البیت لاحیاء التراث. 1998 م.

اربلی، علی بن عیسی. کشف الغمه فی معرفه الائمه. بیروت: چاپ دار الکتاب الاسلامی. 1401ه. ق.

ابوالنصر، عمر. عمر بن الخطاب. بیروت: المکتبه الاهلیه. 1354 ه .ق.

ص: 136

ابونعیم، احمد. حلیه الاولیاء و طبقات الاصطفاء. بیروت: دارالکتب العربی. چاپ پنجم. 1407ه .ق.

ابن ابی الحدید، عزالدین. شرح نهج البلاغه. بیروت: دارالکتب العلمیه. چاپ اول. 1378ه .ق.

ابن الاثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبد الواحد الشیبانی. أسد الغابه فی معرفه الصحابه. مصر: جمعیه المعارف المصریه. 1285 ق.

___________________. الکامل فی التاریخ. بیروت: دار احیاء التراث العربی. چاپ چهارم. 1414ه.ق.

ابن اثیر، مبارک بن محمد. تفسیر الوصول الی جامع الاصول من حدیث الرسول صلی الله علیه و آله . بی نا. 1896 م.

_________________. تتمه جامع الاصول فی احادیث الرسول. بیروت: دارالفکر. چاپ اول. 1412ه .ق.

ابن حجر العسقلانی الشافعی، ابوالفضل شهاب الدین احمد بن علی بن محمد. الاصابه فی تمییز الصحابه. مصوره عن مطبعه مصر. بیروت: دارالکتب العلمیه. بی تا.

__________________. لسان المیزان. تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود و علی محمّد معوض. بیروت: دارالکتاب العلمیه. الطّبعه الاولی. 1416ه. ق.

_____________. فتح الباری فی شرح صحیح البخاری. ط 4. بیروت: دار الاحیاء التراث العربی. 1408 ق

ابن حجر هیثمی. الصواعق المحرقه فی الرد علی اهل البدع و الزندقه. قاهره: چاپ عبدالوهاب عبد اللطیف. 1965م/ 1385ه. ق.

ص: 137

ابن سعد، ابوعبدالله محمد بن سعد بن منیع. الطبقات الکبری. بیروت: دار بیروت: 1957م.

ابن شهر آشوب. مناقب آل ابی طالب (3 جلد). نجف اشرف: المکتبه الحیدریه. 1376 ه. ق

ابن طاووس، علی. طرائف المقال. قم: چاپ خیام. 1399ه .ق.

ابن عبد ربه اندلسی، احمد بن محمد. العقد الفرید. بیروت: دار الاحیاء التراث العربی. بی تا.

ابن عبدالوهاب، حسین بن عبدالوهاب. عیون المعجزات. قم: مکتبه الداوری. بی تا.

ابن عساکر، ابی قاسم علی بن الحسن بن هبه اللّه. تاریخ مدینه دمشق. تحقیق: سکینه الشّهابی. دمشق. 1402ه.ق. بیروت: دارالفکر. چاپ اول. 1415ه.ق.

ابن فهد حلی، احمد بن محمد. عده الداعی و نجاح الساعی. تصحیح: احمد موحدی قمی. دارالکتب الاسلامی. 1407 ه . ق.

ابن قتیبه دینوری. الامامه و السیاسه. قاهره: مکتبه المصریه. چاپ دوم. 1325ه.ق.

ابن کثیر، ابوالفدا اسماعیل بن کثیر دمشقی. البدایه والنهایه فی التاریخ. بیروت: مؤسسه التاریخ العربی و دار احیاء التراث العربی. 1413ه.ق.

ابن نجار، محمد. ذیل تاریخ بغداد. بیروت: دارالکتب العلمیه. چاپ اول. 1417ه .ق.

ابن وردی، عمر. تتمه المختصر فی اخبارالبشر. معروف به تاریخ ابن وردی. نجف: حیدریه. 1389 ه. ق.

ص: 138

ابی ترمذی، عیسی محمد بن عیسی بن سوره الترمذی. سنن الترمذی. تحقیق: أحمد محمد شاکر. بیروت: دار الاحیاء التراث. بی تا.

ابی داود، أشعث السّجستانی الأزدی. سنن ابی داود. إعداد و تعلیق: عزت عبد الدّعاس. حمص: چاپ دارالحدیث. الطّبعه الاولی. 1388ق و مصر: طبعه مصطفی البابی. 1391ه. ق.

بابازاده، علی اکبر. تحلیل سیره فاطمه الزهرا علیها السلام . قم: انتشارات انصاریان. زمستان 1374.

بحرانی، هاشم بن سلیمان حسینی. مدینه المعاجز. قم: مؤسسه المعارف الإسلامیه. 1426ه. ق.

بحرانی، عبدالله بن نورالله. عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال. اصفهان: انتشارات مکتبه الزهرا. 1363.

البخاری، ابوعبداللّه محمد بن اسماعیل. الجامع الصحیح (المسمّی: صحیح البخاری). شرح: محب الدین الخطیب. بیروت: دارالاحیاءالتراث العربی. بی تا.

بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر. أنساب الاشراف. تحقیق: شیخ محمدباقر محمودی. بیروت: دار التعارف للمطبوعات. 1397ه .ق.

بیهقی، أحمد بن الحسین بن علی. السّنن الکبری. تحقیق: محمّد عبدالقادر عطا. بیروت: دار الکتب العلمیه. چاپ اول. 1414ه.ق.

جعفری، محمد تقی. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 1361.

جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی. الدر المنثور. فی التفسیر بالمأثور. تهران: مکتبه الاسلامیه و مکتبه جعفری. بی تا.

جمعی از پژوهشگران. شمه ای از مصائب مادرم فاطمه زهرا علیها السلام (پژوهشی

ص: 139

در معتبرترین کتب شیعه و اهل سنت). بی جا. بی تا.

حاکم نیشابوری، محمد بن محمد. المستدرک علی الصحیحین. بیروت: دارالمعرفه. 1406ه. ق.

حاج آقا بزرگ تهرانی. الذریعه إلی تصانیف الشیعه. به اهتمام: احمد منزوی. اسلامیه. چاپ اول. 1393ه_..ق.

حسینی، مرعشی تستری. سید نور اللّه. احقاق الحق و ازهاق الباطل. تهران: مطبعه الاسلامیه. 1395ه.ق.

حسینی فیروزآبادی، مرتضی. فضائل الخمسه من الصحاح السته و غیرها من الکتب المعتبره عند اهل السنه و الجماعه. نجف: دارالکتب الاسلامیه. 1383 _ 1384ق.

حائری اسکوئی، موسی. احقاق الحق. به کوشش: عیدی خسروشاهی. محمد. نشر روشن ضمیر. 1388.

حافظ طبرانی، سلیمان بن احمد. مسند الشامیین. تصحیح: سلفی. حمدی عبدالمجید. بیروت: مؤسسه الرساله. 1417 ه .ق.

الحویزی، عبد علی بن جمعه. نورالثقلین. قم: دارالکتب العلمیه. بی تا

خمینی، روح اللّه. صحیفه نور. سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. شرکت سهامی چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی. 1361.

دخیل، علی محمدعلی. اعلام النساء. بیروت: موسسه اهل البیت علیهم السلام . 1399 ه .ق.

دشتی، محمد. نهج الحیاه. فرهنگ سخنان فاطمه علیها السلام . مؤسسه تحقیقاتی امیرمؤمنان علیه السلام . آبان 1372.

ص: 140

دیار بکری، حسین بن محمد. تاریخ الخمیس فی اصول انفس نفیس. استانبول: بی نا. 1302ق.

ذهبی، محمد. تاریخ الاسلام. بیروت: داراحیاء التراث العربی. بی تا.

_____________. میزان الاعتدال فی نقد الرجال. بیروت: دارالفکر. بی تا.

راوندی، قطب الدین. النوادر. قم: دارالحدیث. چاپ اول. 1377.

رحمانی، احمد. فاطمه الزهرا شادمانی دل پیامبر. مترجم: سید حسن افتخارزاده. [بی جا]. انتشارات بدر. چاپ چهارم. بهار 1381.

رسولی، هاشم. زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام و دختران آن حضرت. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چاپ اول. 1377.

زرندی، محمد بن یوسف. نظم درر السمطین. تصحیح: امینی. محمدهادی. بی جا. مکتبه الامام امیرالمؤمنین علیه السلام العامه. 1376 ه .ق.

زمخشری، محمودبن عمر. زمخشری و تفسیر کشاف. به کوشش: باقر. علیرضا. تهران: خانه کتاب. 1388.

الشیخ بکری حیانی، تصحیح و فهرسه: الشیخ صفوه السقا. بیروت: مؤسسه الرساله. 1409ه. ق/ 1989 م.

شرف الدین، عبدالحسین. النص و الاجتهاد. نجف: مجمع الثقافی لمنتدی النشر. 1375 ه.ق.

سبزواری، اسماعیل بن محمدجعفر. مجمع النورین. تهران: اسلامیه. 1377.

سپهر، محمدتقی بن محمدعلی. ناسخ التواریخ. به کوشش: بهبودی. محمد باقر. تهران: کتابفروشی اسلامیه. 1348

سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر. الدیباج فی شرح مسلم بن الحجاج.

ص: 141

بیروت: دارالکتب العلمیه. 1427.

______________. تبسم روح در فضائل الگوی زنان. فاطمه علیها السلام : ترجمه الثغور الباسمه فی فضائل السیده فاطمه علیها السلام . ترجمه: هادی رستگارمقدم گوهری. مشهد: سناباد؛ محقق. 1373.

سمهودی، علی بن عبدالله. وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی. بیروت: داراحیاء التراث العربی. 1393 ه.ق.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه القمی. من لا یحضره الفقیه. شرح: علی اکبر غفاری. چاپ اول. تهران: نشرصدوق. 1369.

_________________. الخصال. تحقیق: علی اکبر غفاری. قم: مؤسسه النشر الاسلامی. 1403ه .ق.

______________. بیروت: اعلمی. چاپ پنجم. 1410 ه. ق.

___________________. علل الشرایع. ترجمه: اعلمی. بیروت: موسسه الاعلمی. چاپ اول. 1408 ه. ق.

_________________. عیون اخبار الرضا. قم: بی نا. چاپ دوم. 1363.

_______________________. کمال الدین و تمام النعمه. تهران: مکتبه الصدوق. چاپ اول. 1390 ه. ق.

الطباطبایی، السید محمد حسین. المیزان فی تفسیر القرآن. ط 5. بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. 1983 م.

طبرسی، احمد. الاحتجاج. مشهد. مرتضی. 1403ه. ق.

الطبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن الفضل. مکارم اخلاق. چ 2. انتشارات فراهانی. 1365 ش.

_________________. ترجمه: غفاری. تهران: مکتبه العلمیه الاسلامیه. 1338

ص: 142

ه. ق.

_______________. مجمع البیان (جلد 5). قم: فراهانی. 1360.

طبری، محمد بن جریر. تاریخ الطبری. بیروت: لبنان. مؤسسه العلمی. چاپ چهارم. 1403ه.ق

_________________. دلائل الامامه. قم: رضی. چاپ سوم. 1363 ه. ق.

طبری، احمد بن عبدالله. ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی. مکتبه المقدس. چاپ اول. 1356 ق.

طبسی، محمدحسن. حدیث سلسله الذهب به روایت اهل سنت. قم: دلیل ماه. 1388 ه. ق.

طوسی، محمد بن حسن. تهذیب الاحکام (10 جلد). تهران: دارالکتب الاسلامیه. چاپ چهارم. 1365

________________. الامالی. قم: دارالثقافه. چاپ اول. 1414 ه. ق.

طیفور، احمد بن ابی طاهر. بلاغات النساء. قم: انتشارات الشریف الرضی. 1413 ق.

عطاردی، عزیز الله. مسند فاطمه الزهرا علیها السلام . تهران: انتشارات عطارد. چاپ اول. 1412ه .ق.

عمید، حسن. فرهنگ عمید. ج3. تهران: انتشارات امیرکبیر. چاپ اول. 1369.

عیاشی، محمد بن مسعود. تفسیر العیاشی. تحقیق و تعلیق: هاشم رسولی محلاتی. تهران: انتشارات علمی اسلامی. 1363ه. ق.

فتال نیشابوری، محمد بن الحسن بن علی. روضه الواعظین. بیروت: چاپ مؤسسه الأعلمی. چاپ اول. 1406 ه. ق.

ص: 143

فخررازی، محمد بن عمر. تفسیر الفخر الرّازی (التّفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب). بیروت: دار الکتاب العلمیه. 1408ه. ق.

فیض کاشانی، محسن؛ المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء. تصحیح: علی اکبر غفاری. قم: دفتر انتشارات وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: بی تا.

قائمی، علی. در مکتب فاطمه علیها السلام : مجموعه ای از مقالات و سخنرانی ها. تهران: امیری. 1371.

القشیری النیشابوری، ابوالحسین مسلم بن حجاج. الجامع الصحیح (المسمی: صحیح مسلم). بیروت: دارالفکر. بی تا.

قمی، عباس. منتهی الامال فی تواریخ النبی و الآل. قم: هجرت. 1375.

قمی، عباس (گروهی از پژوهشگران). مجموعه مقالات الزهرا. قم: نشر میقات. چاپ اول. 1366

قندوزی، سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی. ینابیع الموده لذوی القربی. قم: دار الاسوه. چاپ دوم. 1422ه .ق.

کراجکی، محمد بن علی. کنزالفوائد. مصحح: نعمه عبدالله. قم: دارالذخایر. 1410ه .ق.

کرمی، سعیده فاطمه علیها السلام . نسیم بهشت. قم: انتشارات معبود. چاپ اول. بهار 1382.

کفعمی، ابراهیم بن علی. المصباح. بیروت: مؤسسه العلمی. چاپ سوم. 1403ه.ق/1983م.

الکلینی، محمد بن یعقوب. الکافی. تصحیح: علی اکبر غفاری. دارالکتب الاسلامیه. چاپ حیدری. 1388 ه .ق.

ص: 144

کوفی، ابن ابی شیبه. المصنف. بیروت: دارالفکر. چاپ اول. 1409 ه. ق.

گنجی شافعی، محمد بن یوسف. کفایه الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام . تهران: دار الاحیاء التراث اهل البیت. چاپ سوم. 1404ه. ق.

متقی هندی، علاء الدین علی المتقی ابن حسام الهندی. کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال. ضبط و تفسیر: الشیخ بکری حیانی. تصحیح و فهرست: الشیخ صفوه السقا. بیروت: مؤسسه الرساله. 1409ه.ق/ 1989 م.

مجلسی، محمدباقر. بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار. تهران: اسلامیه. 1363ش.

مصباح الشریعه. منسوب به جعفر بن محمد امام ششم علیه السلام . ترجمه: حسن مصطفوی. تهران: انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران. بی تا.

مقدم، سید محمد تقی. فضائل الزهراء و مناقب انسیه الحوراء. مشهد: انتشارات مقدم. 1373

مناوی، عبدالرؤوف. فیض القدیر بشرح الجامع الصغیر. بیروت: دارالفکر. چاپ دوم. 1391ه .ق.

نوری، حسین بن محمد تقی. مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل. مصحح: موسسه آل البیت علیهم السلام . قم: موسسه آل البیت علیهم السلام . 1408 ه. ق.

تشکرات از این پست
nargesza unknown 13321342 fatemehza ma1393 alirezazaeri aza1393 sadeghfafi
دسترسی سریع به انجمن ها