ملی پوش 26 ساله،به ژاوی زنگ بزنم امکان ندارد جواب ندهد!
دوشنبه 10 دی 1397 8:56 AM
این روزها می شود درست چهارسال که هافبک 21 سال تیم نفت برای تیم ملی به میدان رفت. هافبک جوانی که مهم ترین ریسک سرمربی تیم ملی شامل او شد و برای اولین بار در خط دفاعی به میدان رفت.
حالا چهار سال پس از آن روزها با مرتضی هم کلام می شویم مدافع بابلی فوتبال ایران که این روزها در بلژیک بازی می کند به عنوان مهره ای ثابت، در تیم ملی ایران معرفی شده است.
خداراشکر پس از دو ماه مصدومیت توانستم به بهبودی کامل برسم. البته در این راه زحمت بسیار زیادی کشیدم. لیگامنت پایم به خاطر ناآمادگی بدنم پاره شد. اما بعد دو ماه توانستم با کمک آقای کی روش و کادر پزشکی و مربیان بدنساز خودم را به شرایط بازی برسانم.
با سختی فراوان خودم را به بازی در بلژیک رساندم و در آنجا هم در دو هفته چهار بازی انجام دادم که فکر می کنم برای بازیکنی با شرایط من خیلی خوب اما بسیار پرفشار و سخت بود. به لحاظ در حال حاضر مشکلات جزئی دارم که امیدوارم با زحمات کادر پزشکی و مربیان بتوانم بدون هیچ مشکلی برای تیم ملی کشورم به میدان بروم و همه تلاشم را به کار ببندم تا به سهم خودم بتوانم برای ایران افتخار آفرین شوم.
هر بازیکنی هدف های بزرگی دارد و به همین دلیل آن را برای خود ترسیم کرده تا بتواند هر چه سریعتر به آن برسد. من هم دوست داشتم بعد از جام جهانی با بهترین انتخاب به یک باشگاه خیلی خوب منتقل شوم اما صبر کردن زیاد خودم باعث شد تا انتخاب های خوبی را از دست بدهم و خودم به شدت از این موضوع ناراحتم. من به خاطر لیگ انگلیس و یک درصد احتمال حضور یا عدم حضور در آن خیلی چیزها را از دست دادم. بهرحال من به راحتی با صبر کردن زیاد انتخاب های خوبی را از دست دادم.
اما هر آنچه که بود گذشت و از اینجا به بعد تمام تلاشم را می کنم تا از آن چیزی که دارم بهترین استفاده را بکنم. تیمی که در آن هستم تیم بزرگی نیست اما می تواند سکوهای پرتاب خوبی برای من باشد به تیم های بزرگتر بلژیکی که همه آنها در لیگ قهرمانان و یا لیگ اروپا حضور دارند. هر آنچه که هست امیدوارم اتفاقات خوبی برای من رقم بخورد.
من سعی کردم در هر تیمی به میدان می روم بهترین عملکرد خودم را به نمایش بگذارم. حتی در شرایط سخت کشور چین که تیم ما هم اوضاع نابسامانی داشت من به سهم خودم توانستم به سقوط نکردن این تیم به لیگ پایین تر کمک کنم.
همین که شما جرات کنید از ایران به کشور دیگری بروید واقعا توان زیادی می طلبد در این میان اگر شما بخواهید به کشور چین بروید باید دل و جرات خود را صدبرابر کنید. من می گویم هیچ بازیکنی جرات ندارد در کشور چین بازی کند. آنقدر شرایط برای ما سخت است. از نوع خوراک و تغذیه بگیرید تا چیزهای دیگر مانند آب و هوا و زبان و ...! من در آن سن به چین رفتم و علیرغم اینکه خیلی ها می گفتند این بعد از دو ماه بر می گردد و جرات ماندن در چین را ندارد و ... من همه سختی ها و فشارها را تحمل کردم و ماندم. اتفاقا در همان چین رفقای بسیار خوبی پیدا کردم و توانستم تجربه بالایی کسب کنم.
در همان چین موفق شدم پیشنهادات خوبی دریافت کنم. پیشنهاداتی همچون تیم های قطری خوب مانند الدحیل و السد و ...! این موضوع باعث شد تا من ریسک نکنم و در آن زمان به اروپا و تیم های خوبی که به من آفر داده بودند نروم و پیش خودم گفتم بعد از یکی دو فصل موفق بعد راهی اروپا می شوم. به همین دلیل به السد رفتم.
آنجا با مربی خوبی کار کردم و تجربه های زیادی کسب کردم تا به اروپا بروم. الان هم در این مسابقات آماده ام تا بتوانم به رویاهایم برسم اما اگر یک درصد فکر کنم که یک انتخاب اروپایی برای من مرتضی بیست و شش، هفت ساله نمی تواند موثر و خوب باشد سعی می کنم خیلی منطقی به پیشنهادات خوب آسیایی خودم فکر کنم.
بعد از انتخاب السد همه فکر می کردند من به قطر می روم و خراب می شوم. اما باشگاه السد با تمام باشگاه های آسیایی از نظر تمرینی و شرایط و امکانات فرق دارد. من جاهای مختلفی از جمله بعضی تیم های آسیایی و اروپایی را رفتم و امکاناتشان دیدم اما این تیم واقعا با همه آنها متفاوت بود. این تیم برای من سکوی پرتاب بود. بازی کنار ژاوی و بازیکنان بزرگ در این تیم اتفاق مهمی بود که برای من افتاد.
این برای من افتخار است که در کنار یکی از بهترین بازیکنان تاریخ بارسا بازی و با او رفاقت کردم، طوری که اگر بخواهم به او زنگ بزنم جوابم را می دهد و می توانم بگویم السدی ها واقعا مانند خانواده من بودند.
نزدیکان من می دانند از بچگی ذهن و دید و فکرم درباره فوتبال چه بود. من از 10 سالگی به این فکر می کردم که باید به تیم های بزرگ و اروپا بروم و قراردادهای خوبی ببندم و در تمام رده های ملی برای تیم ملی کشورم بازی کنم. آنهای که از نزدیک من را می شناسند می دانند.
در دوره قبلی جام ملت ها که من دعوت شدم نه اینکه اعتماد به نفس نداشته باشم و یا اینکه در خودم نبینم که می توانم به میدان بروم اما بازیکنان بزرگی در آن تیم بودند و من فکر می کردم تنها می توانم با تیم به مسابقات بروم و بدون بازی برگردم.
اما مصدومیتی که برای آقا پژمان منتظری اتفاق افتاد باعث شد تا با اعتماد آقای کی روش من به میدان بروم. ایشان ریسک بالایی کرد. فکر نمی کنم کسی یک بازیکن 21 ساله را از هافبک دفاعی بیاورد در دفاع از او بازی بگیرد. خداراشکر من را در بازی های حساس جام ملت ها به میدان فرستاد.
من استرس بسیار بالایی داشتم و این استرس بازی به بازی بدتر می شد تا اینکه آقای کی روش یک روز من را کنار کشید و گفت تو با تیم ملی بازی های خوبی انجام دادی، تو خیلی خوبی و خودت را نشان دادی. اصلا شک نکن برو که بهترین برمی گردی. همین حرف ها در نهایت باعث شد تا اعتماد به نفسم به شدت بالا برود و من با کمترین ترس و استرس پا به میدان بگذارم.
در تیم هم بازیکنان باتجربه و بزرگی بودند. در کنار آنها جوانانی مانند من و سردار و جهانبخش به میدان می رفتیم. آنها هوای ما را داشتند و تجربیات خود را به ما منتقل می کردند. بهرحال در بازی با عراق هم لطف خدا شامل حالم شد و توانستم در آن بازی گل بزنم. اما وقتی بازی به پنالتی کشید دیگر همه شانسی شد و متاسفانه بازی را شکست خوردیم و حذف شدیم. بهرحال موفقیت من در آن بازی ها هر آنچه که بود از دعای خیر مادرم، لطف خدا و زحمت هایی که به همراه بازیکنان برای موفقیت کشیدیم و حمایت های مردم بود.
به نظر من کسی در تیم ملی ثبات ندارد هر بازیکنی فرق پنج درصدی با هم دارند که هر کدام از آنها می توانند به تیم ملی برسند. من هم مانند همه آنها از خدایم است که برای تیم ملی بازی کنم. از نظر من یک مربی بهترین ها را در ترکیب می گذارد. اگر مرتضی در تمرینات خوب نباشد هرگز به ترکیب اصلی نمی رسد. در این چند بازی هم در برخی از بازی ها نبودیم، برخی بازی ها مصدوم بودیم، برخی بازی ها روی نیمکت بودم. بهرحال هیچ چیزی صددرصد نیست. خداراشکر در این سال ها در بیشتر بازی ها در ترکیب باشم و برای کشورم، پرچمم و ناموسم بجنگم و در حد توان خودم موفقیت بیاورم.
در جریان بازی های جام جهانی پراسترس ترین دوره خودم را در تیم ملی گذراندم. من و علیرضا هم اتاق بودیم. با هزار زحمت سعی می کردیم بخوابیم اما یک ساعت بعد وقتی علی را صدا می زدم می دیدم او هم مانند من بیدار است. آبروی یک مملکت در دست ما، در عضلات ما و در پاهای ما بود.
ما می دانستیم همه دلخوشی مردم به همین بازی ها و عملکرد تیم ملی است. ما نمی توانستیم دل مردم را بشکنیم و از طرفی حریفان ما هم خیلی قدرتمند بودند. اینها باعث شد تا ما از جان مایه بگذاریم تا دلخوشی مردم را از آنها نگیریم. این موضوع و روبرو شدن با رقبایی مثل پرتغال و اسپانیا باعث استرس زیاد ملی پوشان شده بود. ما خودمان انتظار داشتیم حداقل اگر قرار است دیداری را ببازیم آبرومندانه ببازیم، کسی انتظار نداشت ما 4 امتیاز از این بازی ها بگیریم اما خداراشکر این اتفاق افتاد و مردم هم از تیم ملی ناامید نشدند.
من و بازیکنانی مثل بیرانوند و رضاییان و جهانبخش و سردار و عزت اللهی و طارمی با هم خیلی شوخی می کنیم اما اگر قرار باشد در کنار هم نباشیم من از آن دسته هستم که سعی می کنم که همیشه حواسم به زمان و مکان باشد.
درست است که تعداد مازنی های فوتبال ایران زیاد شده است اما من بچه محل در تیم ملی ندارم اما رامین و امید همزبان های من هستند. البته آنها بچه نکا و ساری هستند، اما من بچه بابلم.
تا بجوشد آبت از بالا و پست *