دانلود رمان عشق از جنس خدا
جمعه 9 آذر 1397 10:32 AM
دایی نمیخوام مجبور بشی بهم بگی اون گروه چی بود ولی مگه چقدر خطرناک بود که فقط شما دوتا زنده موندید -دایی نمیتونم بگم اونم الان تموم شده دیگه حرفشو نزن راستی چجوری آراد منو پیدا کرد -نه تموم نشده یه بار داشتم آرادو میرسوندم چشاش گرد شد -نه یعنی مجبور شدم حالا میگم یه ماشین مشکوک دیدم همون طوری که تو یادم دادی از دستش در رفتم آرادم چندبار پرسید کی یادت داده ولی نگفتم امروز اومد، گفتم اول بگو برا چی دنبالشی یه چیزایی بهم گفت بقیشم که میدونی -گفتی ماشین مشکوک -اره چرا -لعنتی .هیچی دایی من الان بر میگردم رفت بیرون داشت با آراد حرف میزد صداشون میومد آراد – اره بعد رفتنم به خونه یه تماس داشتم گفت این دفعه رو در رفتی از این به بعد اون دخترم وارد ماجرا میشه محمد – حالا من چیکار کنم اگه بلایی سر فائزه بیارن با ورود زینب دیگه نتونستم بقیه حرفشونو بشنوم با نگرانی اومد سمتم زینب-فائزه چی شدی -چیزی نیست خوبم -راستی ؟
Created دایی نمیخوام مجبور بشی بهم بگی اون گروه چی بود ولی مگه چقدر خطرناک بود که فقط شما دوتا زنده موندید -دایی نمیتونم بگم اونم الان تموم شده دیگه حرفشو نزن راستی چجوری آراد منو پیدا کرد -نه تموم نشده یه بار داشتم آرادو میرسوندم چشاش گرد شد -نه یعنی مجبور شدم حالا میگم یه ماشین مشکوک دیدم همون طوری که تو یادم دادی از دستش در رفتم آرادم چندبار پرسید کی یادت داده ولی نگفتم امروز اومد، گفتم اول بگو برا چی دنبالشی یه چیزایی بهم گفت بقیشم که میدونی -گفتی ماشین مشکوک -اره چرا -لعنتی .هیچی دایی من الان بر میگردم رفت بیرون داشت با آراد حرف میزد صداشون میومد آراد – اره بعد رفتنم به خونه یه تماس داشتم گفت این دفعه رو در رفتی از این به بعد اون دخترم وارد ماجرا میشه محمد – حالا من چیکار کنم اگه بلایی سر فائزه بیارن با ورود زینب دیگه نتونستم بقیه حرفشونو بشنوم با نگرانی اومد سمتم زینب-فائزه چی شدی -چیزی نیست خوبم -راستی ؟منبع تایپ دانلود رمان
دانلود فایل