آيا احاديث امام مهدى(عج) خاص شيعيان است؟
جمعه 15 تیر 1397 11:17 PM
احاديث مهدوی بيش از هر موضوع ديگرى ميان همه مسلمانان مشترك است. بايد تأكيد كرد كه روايتهايى كه اهل سنت درباره بشارت به مهدى منتظر(عج) نقل كردهاند، از آنچه شيعيان در اينباره نقل كردهاند كمتر نيست. |
درباره احادیث مهدوی سوالات و بعضا شبهاتی مطرح است که علما و بزرگان و نیز محققان و پژوهشگران کوشیده اند با استناد به منابع متقن آنها را پاسخ گویند.
از جمله سوال «آيا احاديث امام مهدى(عج) خاص شيعيان است؟» که در کتاب «بررسی روایات مهدویت»، نوشته محمدرضا حسینی جلالی در پاسخ آن آمده است:
نقل احاديث مربوط به حضرت مهدى(عج) ويژه گروه خاصى از مسلمانان نيست؛ بلكه اين احاديث بيش از هر موضوع ديگرى ميان همه مسلمانان مشترك است. بايد تأكيد كرد كه روايتهايى كه اهل سنت درباره بشارت به مهدى منتظر(عج) نقل كردهاند، از آنچه شيعيان در اينباره نقل كردهاند كمتر نيست. اما برخى با توسل به انواع راهها و شيوهها، درصددند تا اين روايات را به شيعه نسبت دهند و تنها آنان را در اينباره مسئول بدانند. يكى از اين نويسندگان مىگويد: فكر شيعى، دنيايى از اسطوره و احاديث «جعلى» را از طريق موالى پذيرفته است و برخى از اين جعليات به برخى محدثان اهلسنت، كه در نقل روايت از برخى پيروان فرقههاى مخالف، تساهل ورزيدهاند، نيز سرايت كرده است. ١
در اين سخن چند نكته نهفته است:
١. حكم به اينكه اين احاديث تنها نزد افكار شيعى پذيرفته است.
٢. حكم بر محدثان اهل سنت بر اينكه اين روايتها را از روى تساهل نقل كردهاند و به اين ترتيب برخى احاديث (شيعه) ميان آنها نيز نفوذ كرده است.
٣. حكم به جعلى بودن همه اين احاديث.
اينها داورىهاى بسيار دشوارى است و كسى كه اندك آشنايى با علوم حديث دارد، حق ندارد آنها را به آسانى مطرح كند. پيش از هر چيز بايد ضد و نقيضگويى اين سخن روشن شود. اگر طبق نظر نويسنده، شيعيان تنها كسانى هستند كه احاديث حضرت مهدى(عج) را مىپذيرند و «شمارى» از آنها به «برخى» از محدثان سنى «سرايت» كرده است، پس چرا در هشت سطر بعد مىگويد: «مىتوان به حجم انبوهى كه «تنها» اهلسنت نقل كردهاند، اشاره كرد». 2 چگونه است اين شمار اندك تسرىيافته، تنها پس از هشت سطر از سخن نخست، به تودهاى بزرگ تبديل مىشوند! چنانچه اين احاديث جعلى هستند، چرا تنها در يك صفحه بعد مىگويد: اشاره مىكنم به اينكه «بسيارى» از اين احاديث در «صحاح» بهجز بخارى و مسلم نقل شده است! برخى از آنها را نيز «حاكم» در «المستدرك» و «ابنحنبل» در «مسند» خويش نقل كرده است. بهعلاوه سننالدانى، «نعيم بن حماد» و بسيارى ديگر. 3
اين تناقضگويى، نيازى به توضيح و تفسير ندارد؛ از سويى مىگويد احاديث «جعلى» هستند و «برخى» از آنها به «سهلانگاران» اهل تسنن سرايت كرده است و از سوى ديگر مىگويد «بسيارى» از اين احاديث در كتابهاى «صحاح» نقل شده است! روشن است ميان اصطلاحات «جعلى»، «صحاح» و ميان سرايت كرده به «برخى» و «بسيار» نقل شده، منافات وجود دارد. چنين سخنانى از سوى كسى كه با اصطلاح حديث آشنا باشد، بيان نمىشود. همچنين، كسانى كه مىدانند چه انديشهاى را در سر مىپرورانند و چه چيزى را بر قلم مىرانند، چنين داورىهاى دشوارى نمىكنند. حكم «تساهل» به صاحبان «صحاح» دادن، چيزى جز جهل نسبت به تاريخ حديث و تاريخ محدثان و نداشتن آگاهى نسبت به رنجى كه اهل حديث در راه گردآورى، ضبط، تدوين و تحرير آن بردهاند، نيست. كسانى كه در پايينترين سطوح آشنايى با اصطلاحات حديثى، تاريخ حديث و اهل و قواعد آن قرار دارند، حق ندارند به درياى پهناور «نقد» وارد شوند.
1). تراثنا و موازين النقد، ص ١٨۵.
2) . تراثنا و موازين النقد، ص١٨۶.
3) . همان.
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست