بهترین معماها، آنهایی هستند که باعث میشوند یک شیء، ایده یا حتی رویداد روزمره را طوری ببینیم که قبلا هرگز ندیده بودیم.
برترینها: بهترین معماها، آنهایی هستند که باعث میشوند یک شیء، ایده یا حتی رویداد روزمره را طوری ببینیم که قبلا هرگز ندیده بودیم. در اینجا ۶ معمای سرگرم کننده را میبینید که توانایی حل مساله شما را به چالش میکشد.
سه اتاق
فکر کنید در اتاق وسط خانهای گیر افتاده اید که سه اتاق دارد. اتاق وسط که در آن هستید فقط یک پنجره با نردههای آهنی دارد. دو اتاق کناری درهایی برای خروج از خانه دارند. دو قاتل در اتاق سمت چپ هستند که آماده اند به محض ورود شما را بکشند. اتاق سمت راست هم مجهز به اسلحه لیزری فرابنفش خورشیدی است که به محض ورود شما را میکشد. چطور باید فرار کنید؟
آتش در جنگل
دو دوست به نامهای جیمز و مایکل، در یک جنگل بسیار خشک راه میروند که ناگهان با آتش عظیمی روبرو میشوند که به سمت آنها میآید. در سمت دیگر آنها یک کوه بزرگ قرار دارد که بالا رفتن از آن برای فرار غیرممکن است. باد آتش را به سمت آنها میآورد و فکر میکنند تا یک روز دیگر آتش به آنها میرسد. مایکل به جیمز میگوید نگران نباش ما نمیمیریم چون یک بسته چوب کبریت، کیک و آب کافی دارم که یک روز ما را زنده نگه دارد. برنامه مایکل برای فرار چیست؟
شلیک و زنده ماندن
جمعه شب، رابرت برای تماشای فیلم بازیگر محبوبش به سینما میرود. متاسفانه فیلم بسیار خسته کننده است. او ناامید به سرویس بهداشتی میرود و وقتی میبیند کسی آنجا نیست با هفتتیر به پیشانی و بین چشمهایش شلیک میکند. بعد از پنج دقیقه زنده از دستشویی خارج شده و به خانه میرود. چطور ممکن است؟
مطالعه در تاریکی
جیمز و همسرش ماریا در خانه نشسته بودند. جیمز مشغول تماشای تلویزیون بود و ماریا مطالعه میکرد. ساعت ۱۱ شب برق قطع شد، بنابراین جیمز خوابید، اما ماریا همچنان به مطالعه ادامه داد. از آنجا که هیچ نوری در اتاق نبود، ماریا چطور این به مطالعه ادامه داد؟
مرد مشکی پوش
مردی با پوست تیره، مو و لباس مشکی در جادهای ایستاده که هیچ چراغی ندارد. ماشینی با چراغهای خاموش در حال حرکت در جاده است اما چند ثانیه قبل از برخورد با او ترمز میکند. با وجود اینکه خیابان هیچ چراغی ندارد و چراغهای ماشین خاموش هستند، راننده چطور او را دید؟
به دام افتاده داخل ساختمان
دونالد بیدار شد و دید داخل اتاقی گیر افتاده که چهار در خروجی دارد. اتاق یک تشک برای خوابیدن، مقداری غذا، یک آبسردکن و بطری آب دارد بنابراین از گرسنگی و تشنگی نمیمیرد. وقتی دونالد به درها نزدیک میشود صدایی میشنود که او را از خطری پشت هریک از چهار در آگاه میکند. پشت در اول یک اتاق ۵۰ متری پر از گاز سمی است. پشت در دوم بمبی است که به محض وارود میترکد. پشت در سوم و چهارم به ترتیب مارهای سمی و کوسههای گرسنه هستند. دونالد کدام در را انتخاب میکند و چرا؟