0

اشعار مجالس ختم و ترحیم،تشییع جنازه،خاکسپاری ، شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی)

 
rasoll60
rasoll60
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1395 
تعداد پست ها : 2375
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعار مجالس ختم و ترحیم،تشییع جنازه،خاکسپاری ، شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(سا
یک شنبه 29 تیر 1399  10:06 PM

روضه ختم پدر مجلس ختم و ترحیم

((روضه حضرت علی(ع) به جهت مراسم ختم پدر)) 

 

  

مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفی: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقیاء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت. 

امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد. 

: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود: 

حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است. 

جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان 

چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال 

میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق 

کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله علیك یا مظلوم یا امیرالمومنین

#پدر


با عرض سلام 

دوستان عزیز با اشتراک گذاری لینک زیر ما را در این راه همیاری نمائید 

https://t.me/joinchat/AAAAAFQtqNR9wjzOIzNbsg

کانال اشعار ختم و ترحیم

کانالی ویژه مداحان کشوری 

از همه اقوام ایرانی 

لرستانی ،بختیاری ،کرد ،آذری

مازنی و گیلانی ،خراسانی ما رضایی دزفول  و .............. 

و همه اقوام کشور عزیزمان ایران 

صفحه فضای مجازی 

http://mosebat.mihanblog.com

تشییع جنازه

خاکسپاری

آدرس کانال تلگرام 

@mosebat60

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها