پاسخ به:اشعار مجالس ختم و ترحیم ، شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
چهارشنبه 28 آذر 1397 8:39 PM
اشعار در سوگ پدر
جهت مجالس ترحیم و ختم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
...................
پشت سر جنازه ،بارون اشک میباره
ابر بهار چشمام،از غم تو چه زاره
گل منو توی خاک،داره میزاره انگار
پر پر شده گل من،خزون شده نگاره
بابا جونم کجایی،ببینی اشک نم نم
چه داغی این روزگار ،روی دلم میزاره
..........................
حالم خرابه بابا ،غمین و بی نگارم
از دوریت شکستم،تنها تو بودی یارم
حالا که نیستی بابا،پشت و پناه من نیست
خاک عزا سرم شد ،ببین که بی قرارم
..................
از غم مرگ تو داداش شکسته پشتم
کوهی از درد و غم و غصه نشسته پشتم
رفتی و روز مرا چون شب تار بنمودی
آه و افغان و مصیبت که بسته پشتم
..............
مجلس ماست به یاد پدری غمدیده
از غمش داغ درون دل ما روئیده
دیده گریان شده ام در غم تو ای بابا
همچو ابری که بهاران به جهان باریده
.........
ببار ای دیده غمدیده بر او
چونان ابر بهاری در غم او
کنون خالیست جایت جان بابا
بکش دستی ز لطف بابا سر ما
..........
هفت روزت هفت سال بر من گذشت
دوریت چون عقده ای بر دل نشست
خاک ماتم برسر و از دوری تو بی پرم
هفته ای پر درد و آه ،قلب من از هم گسست
..........
کاش بودی که ببینی پدرم نالانم
داغدار غم تو سینه زن و گریانم
سوگوارم به غمت تاج سرم ای بابا
بنگر از غم تو دیده به ره حیرانم
......................
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
در غروب و شب جمعه صلواتی بفرست
شادی روح شهیدان نغماتی بفرست
حمد و سوره به لب و ذکر شریف صلوات
روح اموات و عزیزان حسناتی بفرست
......................
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
در حسین آباد تو راه ورود یک عالمه است
عاشقی حد جنون بر نوکران بی واهمه است
نام تو ذکر لب و حب شما در قلب ماست
روضه خواندن بهر تو تنها به ذکر فاطمه است
.........................
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
امشب به دلم باز هوای حرم افتاد
دیدار رخ ات سید و شاه کرم افتاد
از دور شدم زائر آن صحن و سرایت
دور حرمت بال زدم تا پرم افتاد
....................
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
کاش آدینه ای آید که کنارت باشم
مست دیدار رخ و رنگ نگارت باشم
یوسف فاطمه ای مضطر احوال همه
کاش آن جمعه بیاید که یارت باشم
..........................
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
به روی سینه آقا می نویسم
فقط نام تو مولا می نویسم
حسین جان تا قیامت نوکر تو
فقط کرب و بلا را می نویسم
......................
هدیه به اموات
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
..............................................
روز پنج شنبه بیا و حسناتی بفرست
بهر دل شادی اموات نعماتی بفرست
حمد و توحید بود شادی روح اموات
بعد از آ نها به روانش صلواتی بفرست
.....................
گذر کردی اگر بر مدفن ما
نپرسیدی چرا احوالی ما را
نگفتی می رسد روزی زمانت
اجل گیرد تو را هر گوشه هر جا
...........................
شب جمعه شب اموات و شب غفران است
شب رحمت شب لطف و کرم یزدان است
همه جا کرب و بلا و همه در ها باز است
مادری بر سر قبر پسرش گریان است
.......................
این گلستان بوی گل های زیادی می دهد
غنچه و گل، یاس و سنبل را به خود جا دهد
کودک و پیر و جوان مرد و زن اینجا حاضر است
ای عزیزم گوش باش روزی تو را جا می دهد
......................
گر به قبرستان شدی زائر به هوش
می رسد از جای جایش این به گوش
این اجل گیرد تو را هم گوش باش
شیر مرد یا یل به میدان یا که موش
.............
ندیدم بهتر از تو هیچ بابا
نشستم برسر قبر تو اینجا
کنم زاری ز داغ ات جان بابا
نمی بینم تو را دیگر به دنیا
................................
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی (ساقی)
خواهشمند است با درج نظرات خود بنده حقیر را راهنمایی کنیدایمیل بنده
yaalimdd80@vatanmail.ir
شاعر و مداح اهل بیت عصمت و طهارت خادم الحسین کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی) از استان لرستان، شهرستان ازنا ،ساکن تهران ،شهرستان ملارد
سبک اشعار در کانال تلگرام بنده که آ درس آ ن در وب سایت است موجود می باشد
sagi60@
09127933263 شماره تماس
http://rasoll60.mihanblog.com
http://mosebat.mihanblog.com