0

روایت منظوم آغاز هجرت حسینی(ع)

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:روایت منظوم آغاز هجرت حسینی(ع)
دوشنبه 27 فروردین 1397  10:01 AM

و اکنون شعری از محمود ژولیده را از نظر می‌گذرانیم؛ شعری که در آن، آغاز مُحرّم از رجب دیده شده است:

 

کاروانی مُلازم غم بود
که رجب، راهی محرم بود

رانده می‌شد امام عاشورا
گرچه خود مقتدای عالم بود

گاه با مادرش وداعی داشت
گه وداعش به نزد خاتم بود

باغ آلاله‌های بنی‌هاشم
با گل فاطمه چه همدم بود

فاطمیات گِرد زینب‌ها
زینب اما به غُصّه، مُلهَم بود

باخبر بود زینب از فردا
او به اسرار یار، مَحرَم بود

در نگاه برادرش می‌دید
مقتلی پر ز خون فراهم بود

شد برای اسارت آماده
از همان لحظه قامتش خم بود

محملم را ببند عباسم
آسمان بارشش چه نم نم بود

کودکان را به خود فرا می‌خواند
یاور رهبرش دمادم بود

محور کاروان شد از اول
دائما خط او، مُقدّم بود

هیبتی داشت آخر کارش
حیف، عمر امامتش کم بود

کوفه و شام تحت فرمانش
«اُسکُتُوا» گفتنش چه محکم بود!

تا همه کاروان به خود آمد
دید پلک رقیه بر هم بود

آخرین زخم کاروان وا شد
گریه تنها دوای مرهم بود

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها