ازدواج هایی که قربانی می دهد!
سه شنبه 21 فروردین 1397 5:34 PM
این آرزوی هر پدر و مادری است که فرزندان خود را سر و سامان دهند و بالطبع اصرارشان هم برای ازدواج کاملا طبیعی است اما گاهی اصرار والدین از حد خارج می شود و حالت زور و اجبار پیدا می کند و یا گاهی فرزندان برای خاتمه دادن به این اصرار ها تن به ازدواج با فرد مورد نظر والدین شان می دهند اما واقعیت این است که این ازدواج ها سرانجام خوبی نخواهد داشت و کسانی که تن به ازدواج های اجباری می دهند هم خودشان را قربانی می کنند و هم زندگی طرف مقابلشان را رو به تباهی می برند.
قربانیان ازدواج اجباری
درست است که اجبار در ازدواج یا حتی تشویق بیش از اندازه اطرافیان به ازدواج آزار دهنده است. اما هر ازدواجی که این شرایط را داشته باشد، اجباری نیست. ازدواج اجباری به ازدواجی گفته می شود كه در آن دختر یا پسر توسط فردی دیگر چون والدین، سرپرست، خواهر یا برادر و... با تهدید، ارعاب، مشوق های چشمگیر، خشونت یا قطع امکانات قبلی، مجبور به ازدواج با شخصی كه هیچ علاقه ای به زندگی با وی ندارند، شوند.
ازدواج اجباری چند قسم است:
**ازدواجی كه از سوی والدین تحمیل می شود.
**ازدواجی كه از سوی سرپرستان فرد چون برادر بزرگتر، عمو و... اجبار می گردد.
** ازدواجی كه از سوی خود فرد به خودش تحمیل می گردد.
** ازدواجی که قبایل تحمیل می کنند. مثل ازدواج های خون بس.
معمولاً افراد به دلایل مختلفی درگیر نوع اول و دوم ازدواج های اجباری می شوند كه گاه آنها را به سمت ازدواج اجباری نوع سوم یعنی خود تحمیلی سوق می دهند:
**خواستگار جزو آشنایان نزدیك والدین یا سرپرستان می باشد و به قولی خانواده به خاطر رو دربایستی فامیلی دختر یا پسرشان را مجبور به ازدواج می نمایند.
**گاه برخی از خانواده ها به ازدواج فرزندشان مانند یك معامله پرسود می نگرند و به همین دلیل فرزندشان را وادار به ازدواج با فرد مورد نظرشان می نمایند.
**گاه والدین گمان می كنند كه فرزندانشان به دلیل سن كم و نداشتن تجربه نمی توانند خوب را از بد تشخیص دهند به همین دلیل آنها را مجبور می كنند كه با فلان فرد كه آنها برایش تعیین كرده اند ازدواج كند به این گمان كه ازدواجشان به خوشبختی خواهد انجامید.
** و...
اینجا، روی صحبت مان با خانواده هاست. متاسفانه گاهی خانواده ها گمان می كنند كه تنها كسانی هستند كه می دانند خوشبختی و سعادت فرزندشان در گرو چه چیزهایی می باشد و برای اینكه فرزندشان را در دنیای خوشبختی ببینند از هر راهی برای وادار كردن آنها به ازدواج استفاده می نمایند.
به همین دلیل است که گاهی والدین، برادر و افراد با نفوذ فامیل، ممکن است از روش های آزار جسمی چون كتك زدن، حبس كردن و... برای به کرسی نشاندن حرف شان استفاده کنند.
بعضی از خانواده ها از ایجاد فشارهای روانی به فرزندان بهره می گیرند و با او قهر می کنند، به حال خود رهایشان می کنند، به خشونت زبانی روی می آورند مثلا تکه می اندازند، تحقیر می کنند، سرکوفت می زنند، منت می گذارند و... عده ای از والدین هم فرزندشان را از برخی از حقوق طبیعی یا فرصت ها و خواسته هایشان محروم می کنند.
پیامد های ازدواج های تحمیلی؛
به اعتقاد روان شناسان ، ازدواج می بایست بر پایه اخلاق ، عشق ، محبت و درک متقابل دو انسان شکل بگیرد تا بتواند جوانه های امید و خوشبختی را به همراه آورد . اکراه در همسر گزینی ، این پیوند مقدس را بصورت یک کابوس وحشتناک در می آورد و زندگی فردی،خانوادگی و اجتماعی را با آسیب های جدی مواجه می سازد .
*آسیب های فردی
آسیب های روحی و روانی ؛
اغلب دختران و پسرانی که به اجبار والدین ازدواج می کنند ، دچار اختلالات روحی و روانی می شوند و بهداشت روانی آنها به خطر می افتد . آنان به یکباره از کانون گرم خانواده جدا شده و سایه فردی را بالای سر خود می بینند که هیچ گونه علاقه و رغبتی به او ندارند . در واقع فقدان شبکه ارتباطی جهت آمیز میان زن و شوهر ، خانواده را به کانون درگیری و تضاد تبدیل می کند و تفاهم را که سنگ زیرین بنیان خانواده است ، ویران می کند .
*آسیب های خانوادگی؛
انحطاط اخلاقی ؛
نارضایتی و برآورده نشدن نیازهای عاطفی و روحی ، زمینه و بستر مناسبی را برای فساد اخلاقی مهیا می نماید . زیرا آنان خوشبختی و آرامش روحی خود را در سایه فرد دیگر جستجو می کنند.
ماندن یا نماندن؟
مهمترین نقشی كه دوست داشتن در زندگی مشترك ایفا میكند نیروی محركه زندگی و حس آرامش كنار هم بودن زوجهاست؛ چراكه این احساس دلیل خوبی است تا زن یا مرد انگیزه لازم برای حل مشكلات زندگی مشترك خود را به دست آورند. پس دوست داشتن و دلنشین بودن همسر برای ازدواج فاكتور مهمی است اما خوشبختانه درصد احتمال شكل گرفتن علاقه و محبت بعد از ازدواج هم صفر نیست.به عبارتی دیگر ازدواج اجباری و بدون عشق به هیچ وجه به هیچ فردی پیشنهاد نمیشود، اما اگر به اقتضای شرایط زندگی یا اصرارهای اشتباه اطرافیان هم اكنون در چنین رابطهای قرار گرفتهاید، لازم است پیش از هر تصمیمی، برای دوام و نجات زندگی مشترك خود تلاش كرده و چارهای بیندیشید. اولین پیشنهاد ما این است كه دنبال یك مشاور توانا برای حل داستان زندگی خود باشید، چراكه تنها كسی كه بعد از خودتان میتواند در بهتر كردن شرایط و گرفتن تصمیم درست و منطقی به شما كمك كند، مشاور است. اما پیش از رفتن نزد مشاور ابتدا سنگهای خود را با همسرتان وا بكنید. گپهای دو نفره شما در گرفتن تصمیم درست و بهبود اوضاع زندگی بسیار موثر است.
موضوع گپ خود را حول محور شرایط پیش آمده و تلاش برای حل آن قرار دهید. به همسرتان بگویید كه میدانید از زندگی با شما لذت نمیبرد و تحت فشارهای خاصی تن به این زندگی داده است اما برای او روشن كنید كه شما هم به كسی نیاز دارید كه به شما علاقه داشته باشد؛ پس باید برای زندگی مشتركتان فكری كنید.اگر تا آن زمان انتخاب دست شما نبوده حالا زمانی است كه هر دو باید برای آینده خود تلاش كنید.
در شرایطی كه زندگی بدون انگیزه و دوست داشتن از سمت زوجها ادامه پیدا كند دردی از زندگی دوا نمیكند. از طرفی جدایی و پیامدهای تلخ آن برای هر دو نفر روشن است و بهتر است به عنوان آخرین راهحل مد نظر قرار گیرد. پس بهترین كار این است كه زوجهای ازدواج اجباری مدتی تحت نظر مشاور زبده جلسات مشاوره و درمان بحران داشته باشند و برای بهتر شدن روابط، پذیرفتن شرایط و نگاه مثبت به آن قدمی موثر بردارند.
چگونه بمانیم و عشق بسازیم
هر دختر و پسری كه در یك آشنایی اجباری تن به ازدواجی تحمیلی دادهاند به ناچار برای ادامه زندگی و فراموش كردن زور و اجبارها و عواقب آن نیاز به ایجاد محبت و علاقه در زندگی مشترك دارند؛ در غیر این صورت تا مدتها باید به یك زندگی عذابآور و تلخ ادامه دهند. از طرفی ایجاد مهر و محبت و همدلی كار نشدنی و چندان سختی هم نیست؛ البته در صورتیكه طرف مقابل شما مشكل جدی و آزاردهندهای كه مانع ایجاد علاقه شود نداشته باشد، پس شرایطی را فراهم كنید تا بتوانید همسر خود را دوست داشته باشید و از همه مهمتر با ازدواجتان كنار بیایید.
منابع : شفا انلاین / دکتر سلام/ اخبار رسمی